ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
در رانندگی رعایت فاصه طولی با اتومبیل مقابل نیز بحث
حق تقدم حرف اول را اندرسلامت رسیدن مقصد می زند.
به طبابت اعتماد به پزشک معالج در عین رعایت شیوه
درمان پیشنهادی ایشان شافی است.
اما چرا هرگز ذهنیت افراد دراین موارد ذکرشده یا مشابه
آن به سمت مترادف دانستن با تقلید میمون وارش
کشیده نمی شود!؟ وی تا بحث کلی و شیرین ولایت فقیه
مطرح می گردد برخی داعیه داران روشنفکری چنین
گارد و موضع تدافعی گیرند!؟
راستی و اصلا چون دکتر محسن رنانی می داند که قبل مثل
محبوب وی مرحوم آیت الله خمینی و چند تن معاصردیگر
او با معروفیت در مرجعیت(آیت الله سیدکاظم شریعتمدار و...)
عنوان توضیح المسائل بر رساله عمله رواج نداشت و سیدنا
حسین بروجردی(ره) فتاوای مبتلا به خود با اسم جامع الفروع
روانه بازارنشر کتاب نمودند؟
حد فقیه درتمیز و نور افکن انداختن روی مبحث فروع
است و بس. اصلا داعیه ولایت فقیه فرای مرز مذکور
رایج بین قدیسان امامیه نمی باشد. چون بحث اختلافی
حسبیه یا مطلق شورای و...رایج در آن اساس مبحث را
کمرنگ می کند. البته اگر چون رنانی و اندر یک پرادوکس
آشکار برای رهایی از فرض غلط نامبرده مبنی برفربگی
بیش از حد فقه به صوفیه و ایضا قاجار چاره را در ارائه
روایتی نو و طرحی جدید از حرفهای شاژ آقای خمینی
قراردهیم که درهمه حال چه پندار دست راست قدرت
از آن بانیت توتالیتر مذهبی چه بینش رنانی به او خروجی
جز کنار زدن و حاشیه ای شمردن تاریخ روحانیت شیعه و
اصل مدرسه فقاهت ندارد.
فرد دارای گواهی نامه پشت رول یا بیماری که حسب طولانی
شدن دوره درمان اطلاعات مفیدی از مرض خود دارد اگر
با این سرمایه جنبی جهت ساختن مولفه سوم درکنار دو
اصل طرح شده صحیح ابتدای متن وبدین باب مدد گیرد
نه که جای اشکال ندارد بلکه به منظور راستین موضوع
مجتهد ومقلد نزدیک شده:
راننده اگر یک شوفر دیگر راکه مطمئن است بیشتر قوانین
رارعایت می کند در مقابل وموازی داشته باشد یا کنار دست
خودنشاند(آموزشگاه رانندگی) اضطراب و درنتیجه نیاز
کمتری به چک مدام مولفه های سفرموفق دارد
بیمار وقتی به کارنامه موفق پزشک در جراحی های قبلی
دسترسی داشت با تمایل بیشتر زیرتیغ او می رودو....
جدا ازاین ها آن راننده نیک تا پزشک موفق اگر شما با
مجموعه سوالاتی از وی خواهان حرفه ای شدن خود باشید
ممکن است به فلسفه وجودی وشخصیت اش بربخورد
درحالی که به رساله مجتهد راستین حق پرسش محفوظ
بوده و بیش ازیک سوم صفحاتش را به خود اختصاص
داده است.
#جامع-الفروع
اجتهاد مقوله و لفظی است که عکس فهم ناقص مثل محسن رنانی نه
با بروز مثل سلسه صفویه بلکه از صدر اسلام و لحظه شهادت نبی-
اکرم(ص) بنا برسم خورانده شده توسط عایشه وحفصه برسرزبان ها
افتاد. البته در نزد عامه و عمری ها اما نحله علوی و خاصه بیشتر از
دوره امام رضا(ع)و با میدان دادن به مثل شلمغانی و...به بروز و
اتکاء بدان مبادرت تام ورزیدند.
اما راستی چر این تفاوت پیش آمد؟ درسایه پاسخ ضمنا باز می توان
فهمید که آن روایت عرضه شده عهد صفوی درباب ائمه(علیهم السلام)
که بقول استادشهریار:نه بشر توانم اش گفت نه خدا توانمش خواند
صحت دارد
چون امام مثل نبی خاتم (ص) بردیگر اولیاء و صدیقین افضل است لذا
در حضور ایشان نیازی به اجتهاد ورزی غیر چهارده معصوم(علیهم السلام)
نبوده.ولی با بازشدن مدرسه علمی امام صادق(ع)و سپس در عهد
امام رئوف(ع)و بعد تا غیبت کبری حضرت صاحب الامر(عج)میدان و
چراغ سبز دادن به مفسر محدث نیزفقیه شیعه اندریک شیب
فزاینده حسب شرایط زمانه اسارت عملی ابوالحسن رضا و جواد-
ائمه وعلنی عسگریین (علیهم السلام) هم ناپدید شدن قهری
امام زمان(عج) بواسطه گل سرسبد ایشان حضرت عبدالعظیم -
حسنی(ع) و...خواستند که خلع نبود ولی اعظم خدا گرفته شود.
لذا بعدها هر زمان که شیعه توانی یافت به مقوله فقیه جماعت پناه
برد نیز پروبال داد چنانکه آل بویه درحق شیخ الرئیس محترم-
بوعلی سینا سربداران شیخ خلیفه مازندانی و حسن جوری نیز
صفویه بهاء الدین عاملی میر فندرسکی و...(رضوان الله علیهم-
اجمعین) لحاظ کردند بر آمدی و چیز تازه شمردن چنین مقوله
مقارن سلسه صفویه هم به سند متن کامل قسمت های اول و
دوم مصاحبه ای نامبرده دراین باب کمال سطحی نگری است.