حجره طلبگی ام!؟

نمی دانم واکنش شمای بیننده به این چند جمله پسین ام 

چه خواهد بود! اما درباب خودم بلاشک بدان افتخارنموده 

هر وقت که یادش می افتم برباعث و بانیان ناخواسته و

توفیق اجباری اش دعا می کنم.

سال 57ش موقع ورودم به قم المقدسه خوب روال معمول

این بود که حجره نشین شوم  اما تحصیل مستقل از مرکز

مدیریت قم و وابستگی به حوزه علمیه نجف نیز حضور 

پر رنگ طلبه های فراری ازدست صدام حسین به مدرسه

آقایان خویی و سید محمد شیرازی(رضوان الله علیهما)

سبب شد در انباری خانه سابق دایی مرحومم  به خاکفرج

که  آن  دوره مستعجز داشت رحل اقامت گزینم.

انباری که چه عرض کنم اتاقی دقیقا یک متری که حتی

امکان دراز خوابیدن را  ازانسان سلب می کرد و طبقه

دوم سرویس بهداشتی داخل حیاط حساب می شد

آن هم با سقف کوتاه یک متری. پلکانی هم درکارنبود

و نردبان آهنی قابل جابجایی محل ورودش بدون پنجره.

دقیقا یادم هست که روز اول گریه کرده و می گفتم:

من مجاور مارمولک های داخل آن نمی شوم...

اما حالا سرم را بالا گرفته و این تجربه را بیان می نمایم

الهی خدا تا زنده و درمعرض امتحان اش هستید لیاقت و 

حیثیت تان را لکه دارکرده و نگیرد

#حکمت-خدا

بزرگ رنج والدین

متاسفانه اما  حقیقتی است که میان اهل علم مخصوصا مذهبی

به آیین های مختلف فساداخلاقی خاصه  جنسی بیداد می کند.

تشیع راه ازدواج موقت را با جنس مخالف حسب شرایطی باز 

گذاشته ولی و با این وجود لواط حتی میان  تیب سنتی پیرو آن

غیرقابل انکاراست چه رسد به بقیه طبقات و سبک زندگی ها...

با این حساب درکنار سوء استفاده و بیش از اندازه پر رنگ جلوه

دادن این موضوع بواسطه دشمنان مخصوصا فرقه ضاله بهائیت

باید بگویم : در طول تاریخ هرکجا که سرو کله یک روحانی و مفتی

نا آشنا یافت می شد اگر کودک و نوجوان مذکر یا مونث چنین و 

جوان هم از قبل آنجا و ساکن اش بود ناخواسته ذهن والدین و

سرپرست وی  سمت احتمال دست درازی آخوند مذکور به

ناموس خود می رفت...

اما دراین روزگار کاربه جایی رسیده که فرد غریبه با هرجنس

سن و کسوت می تواند خطری جهت صاحب بچه تشخیص داده شود.

حقیردرفاصله زمانی بیست سال به پارک مسافری که مردم در 

آن چادر می زنند اندرحوالی شهر ارومیه رفته بودم 

حدودا پنجاه خانوار با فاصله چند ده متری ازهم روی سکوی مخصوص.

دقت  کردم :دهه هشتاد مردم بیشتر روی کیف و وسایل شخصی خود

حساس بودند که دزد نبرد. اما حالا غالبا پسر خردسال و زن جوان شان

پاییده و ترس آن دارند که درپس درخت و تاریکی کسی هوس بوسه

نا مشروع لخت کردن و...ایشان نکند.

این فوران غریزه جنسی که از حد اهل علم سابق و حاصل نوع فعالیت

فکری شان  گذشته  حسب پدیده های ی مثل گرمایش زمین فقر و...

طغیان کرده سبب شده است صغیر وکبیر با آن دست و پنجه نرم 

کنند هم در دامنه برتعدادقربانیان اکثرا بی گناه و مظلوم بسیار

افزوده شود آنها که معمولا حتی جرعت طرح مسئله را ندارند چه

رسدبه دادخواهی درباب موضوع

بررمع عوضی غلام مرد بچه باز لعنت...

#مغ-بچه