ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
شیخ سعیدحریری اصل طلبه وابسته به حوزه علمیه نجف الاشرف هست.عضو مرکزمدیریت حوزه نیست و با اداره اوقاف و زیرمجموعه های آن
همکاری حتی درحد پیشنمازی مسجد ندارد.سمت دولتی به نظام جمهوری اسلامی ایران نداشته شهروند غیر سیاسی با صرف التزام اش است.
حسب سوء استفاده ناجوانمردانه برخی فرق مذهبی و جریان های سیاسی ابزار اظهار نظر مهمان (کامنت) و پسند (لایک) غیر فعال گردیده اند.
ایضا بخاطر نبود امکان بلاک (حذف) در اکثر سکوهای مجازی رایج به داخل ایران!! اعلام می دارد:صرف عضویت در کانال نماشا و ...اش به معنی
تایید یا قبول افکار منتشر شده در صفحات یاد شده نیست و هر مطلبی با عنوان سعیدحریری اصل ذکر نشده به درگاه های زیر کذب هست.
حق استفاده از محتوای آن جهت عموم با ذکر منبع آزاد بوده ولی مداح نمایان افراطی جناح راست حاکمیت اجازه اجرای اشعار آیینی بدان را ندارند.
(این پست ثابت است و جدیدترین مطلب وب ذیل آن قرارداد)
لینک انتقال به صفحات حجت الاسلام سعید حریری اصل در وب جهان گستر با کلیک روی تصویر هر کدام از سکو و پلتفرم های ذیل
سر زدن تا صحن شان کاری نداشت...آن زمان که اذن وصل اش پا گذاشت
مویه کردم یا رضا بر خوان دگر...گر چه اوضاع بین ما را سد فراشت
سوختم چون قدر دل را خوش بداشت...امر آید با تک انگشت اش نگاشت1
دیدنی شد از رواق و بسط صدها آینه...لفظ مشدی قبل بر اسمم بکاشت
1.اشاره با انگشت سبابه
سروده طلبه سعید حریری اصل 10ذالقعده1446
#یابن-الشبیب
السلام الی اهل لا اله الا الله
قبرستان نو قم المقدسه آذر1403ش
عکاس سعید حریری اصل
#پنجشنبه
در مستند مرتضی مطهری با حضور شیخ علی اکبر ناطق نوری جناب صباغیان
و آقای مصطفی رحماندوست و....چنین ابراز و فضا سازی شده که گویا :حوزه
علمیه به زعامت سیدنا آیت الله العظمی حسین بروجردی (رحمت الله علیه)
با اولویت قرار دادن حفظ وجودی خود به دوره پهلوی دوم از آخوند سیاسی
چون آقای مطهری فاصله می گرفت...!!
حقیقت اما این جز یک توجیه ناشیانه بیشتر نیست!؟
زیرا همانگونه که سید علی قاضی شاگرد غیر مجتهد در مباحث عرفانی
سیر و سلوک نمی پذیرفت و این حسب سنت و شریعت بدعت آشکار است
بر همان شیوه ولی در جنبه مثبت مطابق دین و عقل آیت الله بروجردی
معتقد بودند: حسب رندی رایج در فضای سیاسی مرسوم تنها نفس نفیس
یک مجتهد واقعی و مشهور توان تجزیه و تحلیل باز ارائه راهکار مناسب
در باب آن را دارد و بدین سان مشاوران و وکلای او در عرصه های اجتماعی
امثال مرحومان آیات عظام سادات محمد کاظم شریعتمدار و محمود اعلائی-
طالقانی(رضوان الله علیهما)و...بودند.
چه مطهری و چه استادش جناب سید محمد حسین طباطبایی بواسطه موضع
گیری منفی درباره علامه مجلسی(ره) نفی وجودی حضرت رقیه خاتون(س)
و...این ذهنیت را برای آقای بروجردی بوجود آورده بود که: کمیت سواد لازم
و اجتهادی ایشان می لنگد.پس اگر به عرصه روشنفکری دانشگاه سیاست و...
داخل شوند حسب شهرت یافتن عملا این عوارض و خطاهای آنها هم در ذهن
جامعه مذهبی و جوانان تکثیر می گردد و هرگز نباید بدان دامن زد.
جالب اینکه نوع موضع گیری و سخنان به یادگار مانده یکی از نزدیکان مطهری
در آن دوره یعنی زنده یاد دکتر ناصر میناچی صحت چنین برداشتی را نشان
می دهد.حتی رجوع به آن خاطره آیت الله حسینعلی منتظری(ره) که آقای
بروجردی را دل نگران از سفر وی در دوران طلبگی حسب درمان بیماری
چشم به تهران دانسته وی را از مقابل دوربین و رسانه روزنامه و...قرار
گرفتن نهی کرده بود باز روشنگر و تایید کننده چنین پنداری است.
القصه و با این اوصاف باید صریح بگویم:شیخ مرتضی مطهری قربانی ایجاد
فضای میلیتاریزه و در عین حال نظام گسیخته ای شد که بر آیند آن امکان
طرح شدن مثل اکبر گودرزی و جماعت فرقان مجاهدین خلق و... را فراهم
آورد و البته گلوله داغ را در مغز وی نیز نشاند.به سان خود کرده بی تدبیر
#دکتر-ناصر-میناچی
بیچاره ارسطو!؟
می بینم سلبرتی ها در معرفی کالاهای مختلف نقش بازی می کنند
اما کدوم (کدام با لحجه ارسطو) زیربار تبلیغ رب وحشت رفته است.
الا ارسطو عامل(ستم کش)
رب وحشت لذیذ نیست!؟ باز عده ای ورپریده واقعا کوفت اش می کنند
و برای خودشان تا مامور سر کوچه و... دردسر بی خود درست می نمایند
ولی بعضی هم این وسط مصداق آش نخورده و دهن سوخته اند
مرده و زندشان هم بد جوری آدم را می سوزاند. غم شان یک
مدلی است که آنی هر چی رب تاریخ گذشته است سرکشیده باشی
و بی آنکه احضارت کنند یک دست مثلا بزنند و...خودت خرد و خاک
شیر خدایی...انگار.
ولی چاره چیه !؟ برادر و خواهر عزیز من گوجه وار و هالو مدلی
زندگی نکن تا اینکه شکر رب را نخورده در تابه سرخت کنند
یا بگذارند با سوپ بچوشی چه می دانم جوار پلو دم کشی و...
#رحمت-الله-علیه
تا حال فکر کرده اید: چرا بیشترین مطالب درباره ادعای تبار هندی
مرحوم آیت الله روح ... موسوی خمینی از شبکه وهابی کلمه
پخش شده است و افراطیون سلطنت طلب و دیگر بخش های تندرو
اپوزسیون حاکمیت فعلی بدان دامن ضمنی و مدام زنند!؟
آقای خمینی زندگی اش دو بخش کاملا جدا دارد از تولد تا فرانسه
و از جماران تا اعدام های67 و تمام.
منتها همان خمینی اول که غالب ملت به هر حال قبول اش داشتند
و حتی جبهه ملی و شادروان دکتر کریم سنجابی هم با او بیعت کرد
اجازه اجتهادش را از حضرت حاج شیخ عبد الکریم حائری(ره)داشت.
(نیمه اول جریان او از زیادی هوادار سود برد و بعدها برولایت فقیه
البته از نوع مطلق تکیه کرد)
در احوال حاج شیخ آمده که خادم شان بی اجازه از منزل همسایه انگور
کند و برای وی و مهمانان آورد با نیت اینکه بعدا اجازه می گیرم و
حسب رفاقت ما فکر نمی کنم مخالف باشد و...(توجیه)
اما حضرت عبدالکریم تا آن میوه را دید از خوردن اش امتناع نمود.
حالا و با این حساب مردی چنین دارای چشم غیبی اگر اجتهاد با
لقب سیادت و داعیه شجره نامه داری خمینی فرضا هندی زاده
را تایید می کند و حالی آب زیر کاه ماجرا نمی شود واقعا نباید به
وضعیت او نیز شک کرده زیر اتهام اش برد!؟(نیت زیر پوستی شبکه کلمه)
محمد رضا شاه و پدرش آیات عظام سیدنا بروجردی و عبدالکریم حائری
را بعنوان پیشوایان روحانی ملت و مراجع دینی وقت قبول داشته با
ایشان دیدار و مکاتبه می کردند پس حال وقتی تند رویان سلطنت-
طلب از لج آقایان خمینی و خامنه ای در دام وهابیت افتاده و هر پیرمرد
هندی ابرو درشت را والد روح الله خمینی جار می زنند ناخواسته اصلا
به شعور همان شاه توهین کرده اند...
بله افراط و رک گویم: خریت جمهوری اسلامی اپوزسیون و...نمی شناسد
و در این مملکت حسب ضعف حافظه تاریخی در همه صنف و جماعتی موج زند
شادی روح بانو مرحومه معصومه حائری یزیدی خواهشا الفاتحه
(خدا بیامرز یک چیزی می دانست که به خمینی می گفت:ابروهات را بزن)
#شبکه-کلمه-عمری
شما بدانید: به هر نحله خوب و بد در آمیخته اند و شاید نسبت نیک
و زشت شان فرق کند. موتلفه هم یکی از آنها است.
مرحوم دایی بنده شیخ مدد علی عیوضی سر جریان ملی شدن نفت و
همراهی با فرزند دوم مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره)
به نفع شادروان دکتر محمد مصدق از طرفداران آیت الله کاشانی و نواب
صفوی حتی کتک خورده بود (با نواب هم دعوا داشت و از او بدش می آمد)
با این حال دهه 60 وقتی خیلی بچه بودم همراه اش به سفری در تهران و
خیابان مولوی در یکی از حسینیه ها که جایش یادم رفته (حوالی کوچه مرغی)
به پست مرحوم آقای اسماعیل دولابی خوردیم.(تابستان1369ش)
سلام احوالی و...بعد که آمدیم بیرون من چون از ماجرا خبردار
بودم به شوخی گفتم:مشدی دایی نترسیدی این آقا تو را بزند...
خندید و گفت: در هر جماعتی عقل و جهل با هم تنیده اند. تو اگر گوش
شنوایی بین مردمی دیدی که قبول شان نداری لازم است که آن
یکی را به سکوت نگذرانی .من اهل عرفان و سیر سلوک نیستم گاهی
نظر عنایتی می شود. منتها وصل شدن به مغناطیس امام عصر(عج)
خیلی از این مباحث های حضرات کار گشاتر است و چون صد آمد نود
نیز پیش ما است و...
راست اش آن نواب یک جور نچسبی بود با او حال نمی کردم رفتارهایش
آدم را سمت این می برد که در شخصیت عقده و مشکل دارد... پس بعد
برخورد اتفاقی از وی دوری کردم. دنبال فرصت مطرح کردن خویش می گشت
در قم اطرافیان آقایان مراجع هم بال و پرش نمی دادند...
بعدها خبر کتک خوردن من از همفکرانش را در نوفل لوشاتو مرحوم صادق-
قطب زاده به حاج مهدی عراقی داده بودند .
او از عصبانت به رفقای خودش فحش می داد...
منتها بنده هیچقوت بعد انقلاب57ش شخصا مهدی عراقی را از نزدیک ندیدم تا
وقتی با پسرش حسام کشته شد .آقای قطب زاده هم که مغضوب گشت...
خدا بیامرزدش. پدر و مادرش فوق العاده انسان های مومن و شریفی بودند
باباش چوب فروش بود
#هیچ
حضرت رجب علی خیاط (ره) در روزگار سختی می زیست!؟جامعه سنتی عهد
قاجاری بواسطه مدرنیته غربی البته مدل افراطی رضا خانی خیلی عوض
شده بود .منتها این مرد شریف وجودش عین آب روی آتش در آن دوره
نشان می داد که شداید ایام و تغییر دوران بر عارف حقیقی چه تفاوت
دارد!؟ (مصرع :غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد. از حافظ شیرازی)
شیخ خوب می دانست که در بازار معرفت و عرفان اشراقی راستین دکان
دار آل الله(علیهم السلام) اند و حال اگر به او اجازه داده شده گوشه ای
زیر سایه حجره آنها و در حاشیه گذر مشرف به سرای ایشان بساطی
به پا کند این همه صدقه سر حضرات است و نه آن گونه که برخی شاگرد-
نما هم محلی ناب باب و...بعدها خواستند از او بر ذهن جامعه القاء کرده
وی را هم به سلسه ای وصل کنند که با یک مشت ذکر و...دنبال رفتن
ره صد ساله به گونه تک شبه اند.چه بسیاری شان را هم بعدها جامعه
خوب شناخت و فهمید مشدی ایدئولوژی زده عمیقا چپول اند که تفسیر
آن سان از دین با چاشنی غلیظ اصطلاحا سیر و سلوک برای شان آب و نان
ایضا امکان اعمال سلیقه در جامعه می دهد با بستن دست ذهن عوام...
ولی جدا از بر داشتن و تبلیغ امثال محمد ری شهری ایضا توبیخ و انداختن
علی اکبر رائفی پورها ایشان مال دوره ما قبل این جماعت است
هر چند یاد و نامش را اسباب همپوشانی خود کنند...
رجبعلی آن مرد با معرفتی بود که وقتی داستان خطاهای در زندگی پدرش
مشدی باقر رابه زبان آورد و وجود خود را مدیون دعای خیر نیک بنده ای
یا لقمه حلال رسیده از جانب اش که سبب بستن نطفه او شد خواند داشت
عملا بساط این حرکت انحرافی را در و تخته می نمود و متذکر می گشت:
بنده با یک بابای ضعیف النفس این شدم حالا شما حساب کن امام زمان(عج)
از نسل الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره کیست!؟
#لقمه-حلال
در قدیم آنچه باید محافظت می گشت چه مانند غذا از شر ددان و حشرات موزی
و چه اجساد مومنان و احرار که احتمال نبش قبر و اهانت شان توسط ظالمین خصوصا
فرق انحرافی عمری در دوره اسلامی می رفت ایضا دارندگان مکنت و فرصت از
کسان متوفی جماعت در سرداب مالی چنان نگاه داشته یا میتی خاک اش می کردند.
دقت در احوال مستند از حضرت شاه عبد العظیم حسنی(ع) یا قبل تر جناب هلال
پسر بلافصل امام علی بن ابیطالب(ع)و...نشان از زیست سردابی آنها می داد.
یعنی زندگانی که حسب شداید ایام و ظالمین حاکم بر بلد و دیار مقیم حضرات
بر آن بدن های پس پاک و روح های عالی درجه عملا تحمیل می گشت .
باز داریم که حضرت عبدالعظیم(ع) هر موقع که فراغت ممکن از سرداب یافت
سر قبر حمزه بن موسی الکاظم(ع) ظاهر و زائر گشت و ایضا به دیگر حوائج ضرور
خویش مشغول بود البته گمنام و مخفی.
حضرت شاه عبد العظیم (ع) جدای بحث امام زادگی فقیه آل محمد(ص) محدث
مفسر وکیل امام هادی(ع) است. مسئولیت هایی که عکس ابوالحسن الرضا
و احمد بن موسی (علیهما السلام)حمزه بن موسی الکاظم(ع)نداشته اند.
حال اگر مکاشفه و بالا رفتن در درجات عرفانی بند به مقدمه اجتهاد است آن
سان که سید علی قاضی پابندش شده ضرورت شاگردان چنان حطیه ای بهر
استادی خود می شمرد اصلا چرا باید جناب عبدالعظیم (ع) فقیه با تمسک
به زیارت قبر امام زاده غیر فقیه شاخص حمزه(ع)چنان می کرد!؟
پاسخ این پرسش در مثل زیارت جامعه کبیره به تفضیل و قاطع می توان یافت:
أنتمُ الصِّراطُ الأقومُ وشهداءُ دارِالفناءِ وشفعاءُ دارالبقاء
#دخیلک-سید-الحسنی
عادت این فئه نا تراز افراطیون جناح راست جهت راحتر فروبردن منظور خاص
خود در مغز عوام ممزوج کردن آن با برخی مخلفات دست بر غذا شیرین وپاک
است البته بانیت قورت دادن سریع وسهل منظور.
این سان در فضای عرفانی فلسفی که می سازند و آلوده بلاشک در رد کردن
حد شرعی اشراق مثل شیخ سهروردی(ره)است طریقت پاک اما غیر مشهور چند
تن از صالحان حقیقی را هم ضمیمه می کنند البته به نیت شوم گشتن چرخ
منظور خودشان. بارز آن دست هم مرحوم آیت الله آسید میرزا جمال گلپایگانی
(رضوان الله علیه) است که مدفون بودنش در الارض مقدس وادی السلام نجف
الاشرف همچون سید علی قاضی اسباب این همپوشانی را بهر آنها بار آورد.
اما زهی خیال باطل که آقا میرزا جمال خود از مصادیق روحانیت سنتی شیعه
و فقیهان اصولی بودند.اگر به شرح احوال متعالی و مکاشفات ناب او چنانکه
مرحوم آیت الله ناصری اصفهانی و...نقل داشته اند دقت شود غالبا راوی و
توفیق درک یابنده عکس سید علی قاضی که تلمذ اش رامنوط به اجتهاد
و کلاس خصوصی دور چشم عام کرده بود از جمله عوامی هستند منتها با
شرط امی و پاک طینت بودن.
(درویدئو ذیل دقت کنید فرزند صاحب سیاحت غرب مرحوم قوچانی(ره)
می گویند:یکی از شاگردان فقهی ایشان .پس طرف مجتهد نبوده ونهایتا
یک آیت الله حوزوی است واصلا در جلسات خاص علوم خفیه و...اش نمی رفت
ایضا آن کلاس ها هم به سنت روحانیت اصیل خاص مجتهدین نبوده است
وعوام حسب درک خود به خود بدان نمی رفتند نه اینکه مثل مورد من در آوردی
سید علی قاضی مانع در میان باشد
پس چطور همین بشر موفق به دیدن حالت متافیزیکی شد که بعضی داعیه
داران عرفان و...ساکن نجف به محض مماس شدن با آقامیرزا جمال ور انداختند!؟
اصلا وبالاتر در تشرفات امام عصر(عج)از علامه حلی تا اسماعیل هرقلی داریم)
سید علی قاضی را قبول ندارم
برنامه ای به عنوان آینه عمر با موضوع زندگی جناب حاج آقای شیخ حسین انصاریان
(دامت برکاته) تولید1403ش به مناسبت های مذهبی در رسانه ملی پخش می شود.
باری چون سوژه اصلی از آن حکیم فرموده های جریان تمامیت خواه نیست. بی ربط
به اصل ماجرا یکی از کارشناس ها سخن را سمت سید علی قاضی می برد...
وی متذکر می گردد:نامرده غیر مجتهدین را به شاگردی نمی پذیرفت .
خوب شما وقتی چنین حرفی را به مقابل آن نقل و حدیث شریف نبوی(ص)می گذارید
که اعرابی امی بر حضرت اش داخل شد و لختی بعد هنگام خروج لقب فقیه آل محمد(ص)
گرفت به کجا می رسید!؟.مگر شاگرد و مجاوران ائمه هدی(علیهم السلام) غالبا غلام
و کنیزان ظاهری عهد خود یا یکی چون جناب نوفل بغدادی و ابوذر غفاری نبودند!؟
میثم تمار خرما فروش دارنده چنان جایگاه عرفان اشراقی مکاشفه و...که نخل دارش
با زبان بریده و آویزان برفراز آن را به دست خویش آبیاری می کرد کی مثل شرح قاضی
یا شمر و...مشهور به شیخ ا لسلام میان عموم بود!؟
باری بعض همین شاگردان قاضی در حد اجتهاد نامبرده را نفی کرده اند که حضرات
در بایکوت و ندیدن خبری عملا و غالبی با آنها طی می کنند. ..پس چرا همچنان اش تبق
شوکت منفرد او را بر سرنهاده حلوا حلوا کنید و این سان چراغ خاموش گرد فراموشی
روی بقیه میراث حوزه شیعه ریزید بر سند عملکرد وابستگان تان غالبا جاخوش کرده
در راس مصادر فرهنگی تبلیغی و...!؟
بر شریح قاضی لعنت
#کاسه-داغتر-از-آش
دیوانه در دو حال بیشتر نیست یا خود آزاری و یا ضرر رساندن به دیگران
بی تقصیر و باز این هردو را گاهی آشکار پیشه کند و لختی نهان.
ولی آنچه او هماره فاقد آن می باشد تعادل است و در نتیجه مثلا با یک آمپول
آرام بخش یا بستن به تخت و...مسئولان دار المجانین به پیشوازش روند.
نوع بشرولی قبل از مرحله جنون علامت هایی از خود نشان می دهد که چنان
وضعیت و خیمی را بهر اطرافیان آشکار نماید.
حرف زدن با صدای بلند و بی ملاحظه الزامات محیط اطراف وضعیت تکرار بی مورد
مسائل و جملات باری سر فرو بردن درموضع خصوصی دیگران و گزارش آنچه از
دید و بعدمحدود خود می بیند بهر بقیه بی خبر از پس پرده ها...
این پاپاراتزی آشکار جایی خطرناک تر می گردد که به نوع نهان بدل شده
جدای نواختن بازبان و اصطلاحا آبرو بری از طرف بواسطه دست مشغول انفصال
بند های حیات سوژه بخت برگشته شود.
اصلا پاپاراتزی های آشکار اکثرا عروسک خیمه شب بازی قسم مخفی ایشان اند.
دقیقا و در همین فضای مقدمه جنون او بابی رحمی تمام مشغول به قتل و
استحاله عملی باور های بومی و فولکلوری می شود که مانع راه اش تشخیص
داده است و البته سایه بان همه ایشان اصل عرف جامعه می باشد.
ایدئولوژی مداران ادیان و مکاتب ضاله همگی با عرف دچار چالش می شوند
و برای روکم کنی از آن روی حذف اش از متن زندگی خلق تاکید می ورزند
تا به خیال خام بزرگ و رسیده شدن خود و آرمان شان را فریادگر شوند...
#نمامی