ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
با آرزوی برداشته شدن هم و غم از دل اهل ایران و شیعیان مولای
موحدان امام علی بن ابیطالب (علیه السلام) نیزایجاد اسباب راحت
ایشان در عین تفاوت سلایق حال به هر طریق مدنی و مشروع در متن
وقایع تلخ سیاسی مهر1401ش به عین حفظ تمامیت ارضی کشور
دخیلک یا مولانا علی بن ابیطالب(علیه السلام)
ماه تابان دو عالم علی است...بعد شمس نبوی او ولی است
نور احمد می دهد با انعکاس...برفروزد هر که را مشتری است
بنده رب و خدای دلبری است...مست ازلی از جام سرمدی است
دست حق بهر خلایق مددی...ناجی دین لقب اش حیدری است
دخیلم یا ساقی ای کننده درخیبر...
سروده شیخ سعیدحریری اصل
تقدیم به پیشگاه ختم المرسلین محمود احمد محمد(ص)
مصادف با17ربیع الاول1444ق.سروده سعیدحریری اصل
کامل شده چون دفتر انجم حسب نام محمد
ای لب بکش اش کل چه تبسم زده بر کام محمد
سائل منم و او که غنی پیشه دهراست
حاتم به یقین خورده نان در قبل خان محمد
اغیار بر خیرند نجوم و فقط اش آل محمد
(حدیث منتسب به پیامبرنزدجماعت عمری:اصحابی کنجوم)
ورنه رمع نعثل و بوبکر نخوان یار محمد
زهرا دخ در دانه که خود مادر بابا است
سیبی ز جنان بود که خوردش دندان محمد
چشمه است یقین گفته الله ولی جام محمد
جبریل بیاورد و همه ریخته در فال محمد
سلمان که شنیدی یکی مرد عجم بود
حالا بنگر گشته به اهل و در انساب محمد
حیدر پسرعم وی و نیست مگر جان محمد
چون یک تن واحد به دو بود مال محمد
دانی که اویس قرن اش حب چه می داشت
آن خال لب شاخص و صورت چون ماه محمد
شبربه شبرش اخ و هم هر دو ز اولاد محمد
(شبروشبراولی بافتحه دومی ضمه:حسنین(علیهم السلام)
میثم که به مقداد رسید از قبل کارمحمد
اللهم صل الی محمد وآل محمد
تقدیم به نورهای طاق عرش قبل خلقت فرش:
نیستم طالب فیض غیر توان عبرات
چهارده امکده و کهف امان حضرات
عمر نوح اش اگراز دست قضا بازدهند
نکنم جز به فداشان همه این سنوات
در خرابات مغان نیست رهی بر ظفرات
گر نشان اش ندهد پیر مقام ثمرات
حالیا گوش کن ای سالک از ساعه شنو
نی ندانست مگر ضبط مقام نغمات
اسالک ان تدخلنی فی جمله العارفین بهم وبحقهم
(فرازی ازدعای جامعه کبیره)سروده سعیدحریری
ظفرات:جمع ظفروپیروزی
عبرات:قتیل العبرات لقب حضرت حسین شهید(ع)به معنی عبرت
پیرمغان:لقب مولای موحدان علی(ع)درشعرحافظ
نی:سازبادی مادر
مصادف با آخر صفر الاحزان1444ق
تقدیم به خواهری که چشم انتظار برادر ماند....سروده سعیدحریری
صحن عتیق بود و نم از برکت خدا...کین بارش دوباره شعرم پا گرفت
سر زد به جمله رواق و کنج انقلاب...کز دست مرحمت اش هم شفا گرفت
حیران که گشت بدید از حریم طوس...طوفان به پا شده و کبریا گرفت
ساکت نماد و ندا داد ای امیر دل...عقل سلیم رونق خود در اقتداء گرفت
فرصت گذشت و نقاره بر خروش آمد...رخصت برای من از ابتدا گرفت
بس جهد کردم چه گویم ز بهر ختم...از غربتش داغ محبان ابتلا گرفت
(به جهت اربعین حسینی درسال 1444قمری)
راه صفا نمی رود مروه بی بنای تو
کرب و بلا یقین بود معنی بر منای تو
طوف حرم گزیده شد زان سبب ای امیردل
تا که به طوق دیگران در گذرد برای تو
زمزم جاری زمان جسته زیر پای تو(1)
رکن و حجر یقین بود مقصد با صفای تو
کعبه اگر چهارشد ضلع و برش بدان سرا
شش جهت است بیت حق در پی ابتلای تو
جان کلام و لب حرف جمله شود فدای تو
صحن و حریم مانده از رفتن دربلای تو
(1:کنایه از اینکه چشمه زمزم جاری در
مکان اززیرپای حضرت اسماعیل(ع)
جسته ومربوط به عرض تاریخ است اما
نهضت امام حسین(ع) درطول زمان
تشنگان حقیقت راسیراب می کند)
سروده:طلبه سعیدحریری اصل
کجا است کعبه دل؟ کربلای حسین
کز آن سواد می رسد سلای حسین
نگاه کرده و جستم برهرمنش توحید
بنا به بقاء درنهاده از همای حسین1
محیط برهمگان چون بود ولای حسین
طریق رب برو اندر رضای حسین
ملک فتاده و رو به خزلان داشت
شفا گرفت مجدد از ابتلای حسین2
ذبیح آل محمدسزد در ثنای حسین
چون از قفا زده شدسر ز پای حسین
1.همای سعادت پرنده ای درادبیات ایرانی است که افتادن
سایه او برسرفرد نماد بهروزی وافراست
2.اشاره به ماجرای فرشته ای به نام فطرس ملک
(سروده طلبه سعیدحریری اصل.صفرالاحزان1444)
نشسته کنج خرابه اسیر دزدان است
همان که در برنسوان صغیر ایشان است
کشیده دست تحیر به روی خود ای داد
که جای لطمه سیلی هنوز سوزان است
سه ساله خود نوه دخت امکان است
کنون به بیت حزان مثل مام گریان است
گرفته شد حق وی گوش تا به گوش آری
چو باغ فدک که در خزان دوران است
فواد سمع و بصرهان ندار سامان است
نفس که می کشد از درد لزران است
به بعد نبی فاطم از قضا پژمرد
رقیه هم بدون پدر ابر باران است
شبی که تیرگی اش سخت عریان است
ز ناقه فتادن به لفظ آسان است
رسیده از سرطشت کوس رسوایی
که خیضران ستم بر لبان قرآن است
به دامن اش بنشین تا برش جان است
الا تویی که سرت اسم سبحان است
(سروده طلبه سعیدحریری اصل.صفر1444ق
عمود آهنی جانم فدایت...همان پای قد بس دل ربایت
کشیدی رو به بالا تابگویی...چقدرش مانده تا کرب و بلایت
صنوبر یاسمین سوسن سترون...کجا داردشمیم دل ربایت
ستون فاخر حنانه جستم ....همین جا لابلای مهره هایت
هوای شور و وصل دیگری بود...که سر زد هر نفس ازلابلایت
تقید نیست اینجا حرف عشق است...که کنه هستی اش شد مبتلایت
همه فانوس ها در بحرمواج...بیفتند از صف اش بر انتهایت
سماع راستین تنها تو کردی...چه رقصی بهتر از طرز بنایت
سروده طلبه سعیدحریری اصل.شوال1443قمری
اللهم العن یزید خامسا....فرازی از زیارت منورعاشورا
تقدیم به روح مجاهد راه خدا ابواسحاق مختار ثقفی رحمت الله علیه
کفری تر از آیین محمد نشد است خلق....گرقاری آن ابن کثیر وثقه باشد
(یعنی نحله ای که قول مثل ابن کثیررا صحیح می پندارند(عامه )برباطل اند)
هرجا که علی نیست بتی جاش گذارید...اسلام چنین مومن آن هرمله باشد
تاصبح قیامت زند این کوس به هشدار....رضاع کبیر ازقبل عایشه باشد
گفتیم بگوید و خلد باز....چون نیش سخن از ثمرش سرزده باشد
مجنون شده درمسلک شان اصل نبوت...بیچاره رسولی که ز سحرغم زده باشد
دوم بگرفت فلته اساس اولی را...ثالث بنگر در وسط مفسده باشد
(اشاره به کلام عمرخطاب مورد قبول ودرج کتب بکری که بیعت با اولی را فلته
یعنی عمل بدی که باید ازآن دوری نمود و بی فایده است شمرده.فساد عثمان
هم چنان مشهور است که مسلمین شورشی ضدحکومتش بعد قتل وی را
نه درمسجدنبی(ص) یابقیع بلکه به قبرستان جهود مدینه خاک کردند...)
چون زد به سرمفتی این قم تبهکار....بوذربه یقین واجد هر نوع صله باشد
(ماجرای کوبیدن استخوان شتر توسط حضرت ابوذر(ع) برسرکعب الاحبار)
سفتم چو سخن ماند همین تکمله آخر...لعنت به لبم قسمت این ملغمه باشد
سروده طلبه سعیدحریری اصل.شوال1443