ریشه اینکه چرا بعض اقوام قدیمی عمدا وبا برخی کارهای فیزیکی
چون بستن سخت ماساژ و...دنبال تقلید از کله مدل دوکی بودند
بدین جا برمی گردد که ایشان مجموعه ای از کارهای عجیب از
شعبده یک نابغه تا معجزه نظر کردگان را به روزگار خود دیده
بودند و بخاطر خامی خیال می کردند اگر سرخود را شبیه آن
انسان جن و...خاص کنند به جمع ایشان ملحق خواهند شد
غافل از اینکه ساختار مغز طول و قطر اعصاب آن انسان های
خاص خدا دادی است و نه دست سازبشر و تقلیدی
اگربه آثار جامانده از عمل های جراحی ابتدائی اندر شهر
سوخته و...نظری اندازید غالبا صاحبان کله دوکی تاب
آوری بیشتری در جراحی بدون بیهوشی عصر خود داشتند
وایضا احتمال درمان آنها قویتر بود با دوره شفاء کوتاهتر.
انتهای رحم مادر گذر گاه تولد کودکی است که باید
سر خود را از تنگنای آن عبور دهد تا پا بدین دنیای
خاکی گذارد اما فشار وارده در آن حال و کلا ایام
نزدیک میلاد نو رسیده بر کله او که استخوان بندی
نرمی دارد سبب دوکی یا کدویی شدن آن می شود
که با یکسری آتل بندی کمک بالش و...می توان
در ایام کوتاهی اصلاح اش کرد.(اصلا در بسیاری
موارد آن قسمت تپه مانند و اطراف اش رفته رفته
و خود به خود آب می گردد)
اما همه بچه ها به این درمان واکنش مثبت
نشان نمی دهند و گروهی که از ابتدائی ترین
روزهای ایجاد اعضا ءسری چنان مدلی داشتند
نمی توان راس شان را اصلاح و گرد نمود.
(سر دوکی اصیل متمایل به عقب است و نه بالا)
البته صاحب کله این شکلی حسب فاصله بیشتر
رشته های عصبی اتصالی به مغز و...نبوغ و توان
عظیم وقابل توجهی نسبت به بقیه ابشار بشر
که چنین نیستند در بزرگسالی بروز می دهد
#نابغه
#نظر_کرده
در مطلب قبل این وب عرض شد : سر دوکی که در عرف ایرانی
و ادبیات عامیانه آن با عنوان کله کدو یاد می شود بهر نابغه ها
و انسان های خاص است حتی فرازمینی هایی چون مریخی ها
نیز در بین مردم کره ما با چنان شمایلی تعریف گشته اند.
اما چرا در زبان عامیانه کله کدو کنایه از پوکی مغز طرف و نه
دانشمندی و نظر کرده بودن است!؟
علت رواج دیرینه حربه تزویر ضد ادیان توحیدی و استتار شیطان
بواسطه قیافه مذهبی بهر فریب مردم می باشد که ایرانی
هوشمند را وآ داشته بگوید:صرف کله این شکلی دلیل بر
فضل صاحب آن نیست و حتی کدو یک سیفی و گیاه هم چنین
حالتی دارد
چنانکه هر گردی گردو نیست هر صاحب کله کدوی فاضل
مادی یا معنوی نمی شود. ولی ازشرایط اکثر آن ویژگان داشتن
چنان مدل و آناتومی سری هم هست
کار پاکان راقیاس از خود مگیر
درنوشتن شیر باشد مثل شیر
#عوضی
انسان های اولیه یعنی از جمله سلام و نه نئاندرتال و...دارای
جمجمه ای کشیده و کاسه سری دوکی شکل بودند.
البته با گذشت زمان این کله خاص متعادل تر شد. اما به
نسبت اکثر مردم بصورت موردی زن ومردانی همچنان دارای
آن هستند و جالب اینکه هم ایشان قشر نابغه چه علمی و
فرهنگی باری اقتصادی و چه معنوی را تشکیل می دهند
به عکس های زنده یاد بانو مریم میرزا خانی نگاه کنید
فرعون مشهور مصر از صاحبان چنان سری بود که توانست
مسیر سخت نانوا یی و خباز بودن در یک گوشه دنیا تا
فرمانروایی مصر را طی کند.(چنین سرگذشتی بهر فراعنه
اولیه در کتب دوران اسلامی ذکر گردیده است)
جالب اینکه اگر برمزار سادات صاحب کرامت و نظر کرده
در مثل ایران عراق و لبنان سر بزنید و باز عکسی از ایشان
بی دستار و عمامه جامانده را وارسی نماید اکثرا چنین مدل
سری کم و بیش با گردنی براق و نقره فام نچندان لاغر را
داشتند
#آل -محمد(ص)
#نظر-کرده
نظر کردگان قبل از بروز آن چهارده نور مقدس (علیهم السلام)
به کالبد خاکی در رتبه اول همان انبیاء الهی نیز اصحاب و
حواریون ایشان و حکیمان هستند که مزین هماره به مفهوم
روشنفکر راستین وعرفی نیز بودند.یعنی نه انتلکتوئل مکتب
راست و لیبرال دموکراسی و یا ایدئولوگ های چپول امروزی
بلکه وجدانی خود دار وطبعا خدا آگاه(سلام الله علیهم اجمعین)
آنها فرزندان معنوی اولیاء الله اعظم ائمه معصومین (علیهم-
السلام)هستند که از عالم ذر به وجود مبارک ایشان تقرب و
طبعا برکت ذاتی یافته اند.
اما بعد از خاتمیت و بروز محمد بن عبدالله(ص) این شرف و
رتبه انسان خاص بیشتر از همه و نقطه اوج اش به اولاد هم
ایشان محدود گردیده یعنی کودکان نسبی که از سبب قصه
نیز نزدیکرین به عهد ذر با هم ایشان(علیهم السلام)بودند.
آری انبیاء بعد از خاتمیت شرف در ولایت عقیدتی جا افتادن
همان زیست برسلک ایشان را به درسلسه نسبی بودن هم
آمیخته اندو لذا ترک اولاء نزد آنها کمتر از رسولان سابق است
و درنور انوار ساکن اسبق طاق عرش شان محال.
طَأطَأَ کُلُّ شَریفٍ لِشَرَفِکَم.فرازی از زیارت منور جامعه کبیره
#سبزه-قبا
(تقدیم به روح سید محمد باقر علوی که در کالبد خاکی جمالی شبیه
پدرش امام پنجم (ع)داشت و ایضا حیاتی مفتخر به عنایت اش)
ماجرای همزاد در میان اکثر ملل و نحل با قدمت دیرینه قصه
جنی است که مقارن تولد آدم زاده شده مثلا اگر دختر باشد
و انسان طرف اش پسر مانع ازدواج به موقع وی می شود...
در روانشناسی مدرن و زیر علم ساینزیک اختلال هست و
اما در واقعیت زیستی ملموس و قابل مشاهده شباهت دو
آدم به یکدیگر که اگر درخلق و خو ایضا کم باشد مثبت
تلقی شده زمینه زیست در کنار هم حتی ازدواج موفق را
سبب گردد و اما به لحاظ جسمی یعنی قیافه و فیزیک بدن
یکسان علت شگفتی و دریچه ذهنی به سمت ماوراء الطبیعه
بله همه بنی بشر احتمال قریب بر یقین همزادی چنین
داری را ممکن می باشند و تنها 14معصوم پاک(علیهم-
السلام) فاقداش هستند و اگر هم کسی به ایشان خیلی
شبیه باشد در خانواده و بستگان شان یعنی سادات علوی
جا دارد و بس.
أَنْتُمُ الصِّراطُ الْأَقْوَمُ، وَشُهَداءُ دارِ الْفَناءِ، وَشُفَعاءُ دارِ الْبَقاءِ
(فرازی از زیارت جامعه کبیره)
#علی-اکبر(ع)
#شبه-پیغمبر(ص)
#امام-زاده-جمال-غریب
عام الفیل نام سال تولد نبی اکرم محمد مصطفی(ص) هست
که حسب حمله عناصر طاغی آن عصر ابرهه بواسطه لشگر
مجهز به فیل که قصد تخریب بیت عتیق از بکه مبارکه را
داشتند بدین لقب شهرت یافته است.
باز 17ربیع الاول بنابر روایت خاصه علوی شب تولد حضرتش
بتهایی در حول خانه خدا نیز شعله آتشکده پارس طاق کسراء
و...آسیب دیده از روال سابق و منظور آیین مذکور افتاده اند.
هر دو واقعه ذکر شده ذیل مجموعه اصطلاحا تکانه های سیاسی
یعنی وضعیت های حاد از بهر حکمرانی سرزمین خاص یا کل
بشریت بر کره زمین حساب می شود.
اولی وجه ملی دارد و مربوط به مشکل وارده برسرزمین حجاز
است و دومی در حد عام انسانی بیخ یافته اقسام نحل و طبعا
انواع ملل را درگیرکرده است
پس مدخل زمانی دخول نظر کرده اعظم الهی و حبیب اش
وقتی چنین گشت دیگران ایشان خاصه سادات عنایت شده
دقیقا در مشابه برهه های تاریخی اتفاق می افتد و آنچه
از نگاه عوام ناس شر می نماید در حقیقت آبستن خیر است.
بلی بعض اطفال در رحم به جدار شکم مادر خویش لگد زنند
و اندکی از آنها قبل تولد سرزمین و زمین خود را دچارچالش
کنند حسب عظمت شخصیت.
السلام علیک یا خلف الخائفین
#نظر-کرده
آری ز دیده ها نهان دیدم...من یکی پیرخفته در جوان دیدم
دوش بود و دوشیده اش جوهر...لبنی بر لبان پستان دیدم
خلق گویند سرابی در فلان دیدم...ولی به حق که آن چنان دیدم
بعد مرگ بر تربتم بنویسید...خود ثمین غنچه تر از جنان دیدم
سروده طلبه سعیدحریری اصل
شادی روح سید صاحب کرامت محمدباقرعلوی خواهشا الفاتحه
اللهمَّ یا مُلَیِّنَ الحَدید لِداوودَ علیه السلام لَیِّن لی قَلبِ فلان بن فلانه و صَلَّ اللهُ علی محمدٍ و آلهِ
(به قالب شعر و بند استعاره گفتم پس بیشتر از این و بر چنین دست
نپرسید که روزگار غریبی است نازنین...)