ملا نکند زخم زبان چونکه معین است
بر سفره رب آشپز دار مقیم است
گیرم که خلایق ندهد اجر و نوایی
صبرش چه شده واجد الطاف کریم است
باری تو که بر ناصیه ات مهر جبین است
ارشاد خلایق نه چنین رتل جوین است
گر منت خود می نهی آخر چه نمازی
هر بعد عبادی که ریا خورد نمین است
با آب ببستید و همین آخر کین است
بر بنیه بی حال نگر بد به یقین است
سروده شیخ سعید حریری اصل.صفرالاحزن1445ق
#تکلیف
آقای مهدی مهدوی آزاد مشکل شما با آقای سید علی خامنه ای به
حقیر طلبه نجفی هیچ ربطی ندارد.
منتها وقتی با استفاده از قاب رسانه پربیننده به سمت نفس روایت
سنتی ازمذهب حقه جعفری عملا حمله ورمی شوید حتی و انشاء الله
از سر عدم اطلاع براینجانب فرض هست که حسب تنویرافکار عمومی
پاسخ گویم ولو عکس جناب عالی تنها چند وبلاگ را بهر بیان حرفم
داشته باشم.
مرداد1402ش ابراز داشتید که بعض روحانیت موقع ورود ابزار
دوش حمام به مملکت ایران مذهبیون عوام را از استفاده آن منع
نمودند با این بهانه که جن به داخل اش معوا دارد!
خوب مرد حسابی آخر استناد به یک مشت خول ولو عمامه به سر
هنراست و درجایی که آب باشد تیمم جایز!؟
وقتی ازمسلمات این مذهب باشد که جن و آهن باهم نسازند گیرم
هرکه چنین حرف سخیفی زند و تکرار کند سبکی خود را فریادکرده.
چون دوش لوله های آب رسانی اولیه همگی آهنی بود نه چون الان
برنجی پلاستیکی حتی سرامیک و مدتی بعد به حمام های قدیمی
و دیوار آشپزخانه ها زنگ می زد...
ایضا در17شهریور1402ش باز درمی آیید که: روحانیت شیعه
میوه چین سنت و شعائر ابداعی عهد صفویه است...
اصلا عقل و حافظه تاریخی ات به کتاب عیون اخبار رضا(ع) یا عهد
آل بویه می رسد که منشاء سیاه کوبی و سینه زنی را مدتها قبل
از حکومتی دانسته که شاه اسماعیل صفوی(رضوان الله علیه)
علم کرد؟
#بیسواد
دکتر محسن رنانی به سند ویدئو ذیل این متن که قسمتی کوتاه از
نسخه اصلی است.بنیانگذاران صفویه را با میدان دادن به فقیهان
اصولی مدافع بحث اجتهاد عملا بانی ایدئولوژی به معنی صافی و
فیلترنگی می داند که درمقابل اندیشه های مستقل چون
صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) درآمده و به مزمت ایشان که سبب
واقعی مقابله با نخبه زایی جامعه هستند نشسته است با اینچنین
کنایه که ملاصدر را واپسین فیلسوف ایرانی می شمرد.
او عوامانه قبول اجتهاد را درعین مزایای عقلانی آن خاص ملایان
تشیع درعهد صفوی دانسته انگار اطلاع ندارد که مبحث اجتهاد
از صدراسلام جریان داشته و مفتیان عامه مثل فتنه عظیم آن
زن شترسوار ضد امام مبین علی(ع) رابه بهانه اجتهاد و زیر
سبیلی رد می کنند و...
ملاصدرا تنها دگر اندیش عهدصفوی نیست ارامنه هم ازایشان
شناخته می شوند حتی بخشی از آراء خاص جناب میرفدرسکی (ره)
و...منتها در افتاد بزرگان روحانی با او و حتی به چراغ سبز وبی-
تفاوتی فرزانه چون شیخ بهایی(ره) دربابش خاطر تفکرات وحشناک
نامبرده است !؟ارمنی اگر با تثلیث(پدر پسر روح اقدس) پیش
آمده وحدت وجود همگی اینها را باخاک کوچه یکی می کند...
اجتهاد عهد صفوی که رنانی بعدها و با تکمله های چون بحث
تقلید رواج یافته دوره قاجار به نکوهش آن نشسته در پشتی
به نام عمل به احتیاط هم دارد که او رندانه نادید گرفته کلامی
دربابش به دهان نمی آورد!؟چون رشته کننده خانه عنکبوتی
است که جهت تخریب مدرسه فقاهت شیعی ساخته.
نیز وقیحانه آموزش را به صرف کلاسیک منوط کرده جهت بروز
چنین جرقه ای درضمن مخاطبش از ترس به کنایه درکلام
دست می آزد(قسمت بیان تفاوت های دوره پهلوی با صفویه
قاجار نیز جمهوری اسلامی ایران)
#ریقو
(بخش دیگری از همین مصاحبه دکتر رنانی در آپارات:کلیک )
مروری به مقتل سیدالشهداء امام اباعبدالله حسین شهید(ع)
مقاطع بستن امامه در نبود کلاه خود جنگی مناسب جهت حضرت
قاسم بن الحسن(ع) نیز آن لحظات که بدون لباس رزم با امامه
پیغمبر(ص) برسر اندر فراز شتر و درعین داشتن علی اصغر(ع)
بردست خطبه خواند نیک نشان می دهد این دستار خاص
تنها جزء ازیک نوع پوشش ویژه بوده که البته حسب تقرب
به جنبه های معنوی عنوان قدسی و روحانی گرفته والا نیز
عکس تبلیغ و روال بغض روحانیون دارای گرایشات ایدئولوژیک
مذهبی هیچ شایسته نیست حسب سیره آل الله(علیهم السلام)
نیز عقل سلیم مثلا درارتفاعات بالا دستار به سربنیدم و...چه
کلاه ویژه کوهنوردی بایسه چنان جایگاهی است و بس.در عین
اینکه ساختار انعطافی امامه امکان تلفیق آن با البسه خاص
موقعیت های ویژه را می دهد البته اگر درنزد عرف توهین تلقی
نگردد چه مثلا بستن امامه از روی کلاه خود عرق چین نمدی و...
یا دوختن آن جهت مقابله با بدشکل شدن ازعهد صفویه تا قاجار
مرسوم بوده اما با کلاه آهنی نظامیان درجنگ های امروزی نه.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هرنقص بینی از مسلمانی ما است
(امامه صحیح وعمامه غلط مصطلح هست)
#لباس-شهرت
در نمونه فیلم ذیل متن حاضر ملاحظه نمایید که چگونه فروغ کنعانی کارشناس
رسانه مذکور از سوی جهت آزادی پوشش زنان سینه چاک کرده داد سخن می دهد
و درعین حال به تمسخر البسه خاص روحانیت شیعه ای مشغول است که نه همگی
زیرمجموعه و وابسته نظام متخاصم با امثال نامبرده اند و نه مدافع رویه ایشان
درباب حجاب .یعنی کاملا عکس ادعای حریت طلبی خودش درابتدای همین ویدئو .
#سعودی-اینترنشنال
بچه جان بابات از زور بی پولی این زمانه جز چند قدم آن طرف تر
از خودش را نمی بیند والا برهمه واضح ومبرهن است که انگل
تو همه رقم هست یا لااقل استعداد وجود دارد
منتها از بد روزگار فعلا آخوند جماعت در منگه و اسپاسم شدید
قرار گرفته و دست به نقد انگل هایشان بیرون زده است...
#این-نیز-بگذرد
پیغام داده:سن ناربده آش به همین خیال باش
دیگه همین مونده یک آخوند و روحانی بره تو
برنامه مهمونی اصلا می دونی چی میشه؟ تر
می زنه تو کل هیکل پروژه و ملت جای اینکه
پول بدن واسه قسمت های جدید یک چیزی
هم دستی می دهدتا نبیندش...
عرض میشه:مهمونی خودش روح داره منتها
مثل من ناشی با پسوند آنی نیست که سبب
بشه سیبل همه بدبختی ها و مادر کل
بمب هاشناخته بشم.
آره و بقول معروف تو خود حجاب خودی
اگر امثال بنده جای آنی و فانی یک مقدار بیشتر
تو نخ همان جنبه روحی می رفتیم دیگه نه اینقدر
قصه داشتیم و ایضا غصه که حتی بودن مان
مهمونی مردم راعزا کند
هرکه بام اش بیش برف اش بیشتر
#شیخ
به سطور سابق همین وب عرض شد که نقد دوباره انتقاد را ناثواب و
عادت هوچی گران با نیت صرف سیاسی غیرمتقی نیز عوام ماجرا دانم
لذا و با وجود اینکه می توانستم بعنوان کمترین شاگرد و حاضر درمحضر
آیت الله آسید محمدجواد علوی بروجردی(دامت برکاته)پاسخی به
شبه وارده ازناحیه خانم صدیقه وسمقی ارائه دهم بر آن امتناع
ورزیده و درعین حال نمی دانم که از ناحیه خودحضرت استاد جوابی
به حرف ها ی او داده شده یا خیر چه در دنباله اش رعایت سبک
ایشان را بر خویش فرض می شمارم
اما و به راستی وسمقی خجالت نمی کشد!؟ که به اعتبار پرپوگاندای
رسانه های چون ایران اینترنشنال و بادمجان دور قاب چینی بی سواد
دیگری از این دست و سبک علی شریعتی یعنی رضا علیجانی خود را
در موضع اسلام شناسی فرض کرده است و به ملامت جریان روحانیت
جلیل تشیع آن هم بی تمیز پر رنگ نمودن سه طیف سنتی هم
ایدئولوزیک نیز جریان سوم پرداخته اند!؟
رجوعی به آثار و آراءسابق خانم وسمقی پر واضح نشان می دهد
بسیار بیش و پیش آنکه برطلاب وارد دانسته خود او را شامل
می گردد .ولی عوام فریبان نشسته پشت رول رسانه هایی صرفا
برانداز که تنها نیت تعریف شده خود را اسقاط نظام حاضربی -
نیک اندیشی و بصیرت افزایی لازم جهت اصلاح یا جایگزینی اش
قرارداده و فقط به ترک تازی نیز شلنگ تخته اندازی ولو به مدد
کذب محض مشغول هستندکه چون خود او یا عارف به چنان
حقایقی نیستند و جاهل نیز حتی عامدانه متخاصم با آن
مسئله فقر امروز مشکلی جهانی است و از چین کمونیستی با داعیه دفاع از
حقوق طبقه پایین کارگرتا امریکای لیبرال دموکراسی بر محوریت سرمایه-
داری بالانشین راشامل می شود. بسیاری شهروندان نظام مستقر به ایران
امروز هم یک نمونه بارز اش که زیرخط نداری گذر روزگار می نمایند...
بی تعارف قم المقدسه از ملموس ترین شهرهای ایران درنمایش چهره عریان
تکدی گری و ضعف مادی ملت به دهه های اخیر است.
منتها سائلان این دیار به دو گروه کاملا متفاوت تقسیم می شوند!؟
حدود40 درصد آنها افراد دارا و البته سود جویی هستند که با تغییر
قیافه و پوشش دنبال اخاذی و کش رفتن پول ملت دل رحم و هم نوع
دوست می باشند ولی 60درصدبقیه که اکثرا اشخاص مسن یا نوجوانان
را به خوداختصاص داده اند نیازمندان واقعی هستند که موقعیت
خانوادگی و محلی نیزسطح سواد پایین نبود اوراق شناسای سبب می شود
از عضویت در نهادهای مدنی چون بهزیستی و...محروم مانند و درحقیقت
هرماه مبلغ قابل توجهی را که ازسرمایه ملی به ایشان اختصاص داده شده
به راحتی از کف داده و لذا بر خروس خان صبح تا ته شب درسرما و گرما
عملا مزاحم عابران پیاده ای شوندکه مجاوران و زائران حضرت کریمه اهل-
بیت(علیهم السلام)هستند.
راستی اگر اکثر روحانیت شیعه به وظیفه ذاتی و عملی خود مبنی بر رسیدی
به امور ایتام آل محمد(ص) می پرداخت و مثلا این بندگان مظلوم خدا را
به سمت عضویت در کمیته امداد و...راهنمایی و همراهی می کردآیا هم
اکنون چهره یکی از بزرگترین شهرهای مذهبی جهان تشیع به گونه ای
می شد که از اسباب وهن و فراری دادن قلوب احرار و جویندگان حق به
سطح دنیا باشد!؟اللهم عجل فی فرج صاحب هذاالامر
تابستان سال98ش حوالی ساعت یک بعد از ظهر روزی داغ
در میدان هفتاد و دو تن قم المقدسه با راننده اتوبوس سر کرایه
چانه می زدم پنجره های ماشین باز بود و پسرنوجوانی مشغول
خوردن یخ مک درست قائم و بالای سربنده تا اینکه آمدم داخل
آن ته ها جاگیرشدم ( کنارخوابگاه شاگرد شوفر)
دیدم اماسیدمعمم و میان سالی از ابتدای ردیف با ایما واشاره به من
می فهماندکه عمامه ات را نگاه کن!؟
راستش دیگرچیزی از سفیدی بدان نمانده بود و به مدد یخمک آب
شده پرتقالی اش می زد.
اول خواستم بروم سراغ پدر بچه داد و بیدادکنم که این چیه تربیت
کردی اما ناگهان دیدم ابوی او یک پایش اش فلج هست و به زور
ساک مسافرتی شان را جابجا می کند.
با خودم گفتم:ای بابا پارچه این دستمال سر توهم که وال نیست
یک ملافه کهنه و نخ نما است.جوش چی رامی زنی؟ هر چه شسته
و کهنه ترشود کمتراز هم وا رفته بهتر هم هست پس و دست
آخربه جای خود برگشته لباس های طلبگی را کلا کندم و شدم
یک پاشخصی.تا اینکه رسیدیم به ترمینال جنوب تهران و از
پله های آن به سطح خیابان مشرفی که معمولا ابتدای اش جای
بساط دستفروش ها و آخرش ایستگاه تاکسی خطی آزادی
تهران پارس باشد.چشمتان روز بد نبیندچند لات قمه کش کل
گذر را بند آورده بودند و در انتقام برخورد تندمامورنیروی
انتظامی به چندساعت قبل با خودشان همان شیخ همسفرما
را خط انداخته نقش زمین کردند و بقیه مردم عادی ازجمله
مرا ترسانده فراری دادند.دراین میانه پدرمعلول کودک
مذکور عقب افتاد و ازترس اینکه بچه زیرماشین نرود دست
او را گرفتم.طفلی خیلی ترسیدیک جورعجیبی نگاهم می کرد
که قابل توصیف نیست.بی اختیار اما یاد جملات حضرت استاد
آیت الله علوی بروجردی(دامت برکاته)درباره ایتام آل محمد(ص)
افتادم.آره این جور اطفال ذات پاکی دارند و شایسته گذشت
خطاها محبت اند وبس.
پس دستش را بوسیده بستنی برایش گرفتم تابابایش لنگان
لنگان به ما برسد.
آهای تویی که هر هفته خدا یادی از حاج آقا
عندالمومنین می کنی (فرشیدمنافی رادیو
فردا)سالی یک دفعه هم محض رضای هم
او ذکر خیری از من المومنین کن البته اگر
واقعا ریگی به کفش نداری...
(عندالمومنین یعنی کسی که موازی آنها است کنایه از
منافق.من المومنین امابه جزء ایشان گویند)
امثال همفکران منافی به بهانه مخالفت باجمهوری
اسلامی به خوداجازه می دهند نفس مذهب راهم
ضمن مواضع خویش به مسخره بگیرند که ضد
اخلاق انسانی مجرداست
عمامه در اصل و صحیح املاء آن امامه است منتها حسب
رواج بدین شکل نگارش در عرف ما چنین بهره می بریم.
عمامه ای که طلبه حوزه علمیه شیعه بعد از حدود پنج سال
تحصیل بدست مقام رفیع مرجعیت بر سر خود گذاشته
و اصطلاحا ملبس می گردد بر دو رنگ سیاه(مخصوص-
سادات) و سفید( غیرسادات یعنی کسی که والداش از
پشت در پشت پدری اولادپیغمبر و ائمه(علیهم السلام)
نیست والا بسیاری مردم در بستگان و نسل قبل خود از
سادات مونث دارند و عملا ایشان نیز فرزند تنی و فیزیکی
اهل بیت(علیهم السلام)هستند اما سید نه) می باشد.
شکل بستن آن با آنچه میان ملایان عامه استفاده شده
و بر بالای پیشانی و موازی فرق سر چین هایش روی هم
قرار گرفته فرق دارد و این چین ها پرچین وار کل سمت
جلو کله را در برگرفته و با تکه ای از انتهایش که اصطلاحا
تحت الحنک گفته می شود درکمی بالاتر مهارشده تا ازهم
بازنشود.نام این عمامه سحاب هست و حسب اینکه در
روز عیدغدیر خم نبی اکرم (ص)آن را بر راس مبارک
مولای متقیان علی(ع)بسته علما امامیه با استفاده از
آن عملا یاد آور برائت از سقیفه بنی ساعده اند...
سحاب عمامه اولا نزد ائمه و انبیاء الهی(علیهم السلام)
می باشد(شیخ حسن اللهیاری موقع ترک تلبس یک
سری بهانه از خود می تراشیدکه نبی اکرم(ص) البسه
دیگر هم بر تن می کرد پس لزومی در استفاده از
پوشش مرسوم روحانیت شیعه نمی بیند...اما وی
متاسفانه توجه نداشت که سحاب عبا و پیراهن
دشداشه وار وجه اولاء پوشش ایشان(ص)بوده )
شیطان اما قبل از درافتادن به وادی انحراف وقتی
به بهشت عدن خدا مشغول عبادت بود یا ایامی که
با مابقی جنیان در زمین زندگی می کرد(ارض روزگاری
قبل ازخلقت بشرمحل تجمع و سکنای اجنه بوده است)
سحاب بر سر می گذاشت ولی همین مسئله دست آویز
مخالفان روحانیت شیعه شده که در نزدعوام شایعه
کنند:سحاب عمامه شیطان می باشد و آنها نیز بدون
دقت در اینکه ابلیس قبل از بد شدن آن را اختیار
کرده بود از این دستمال سر متنفرمی شوند.
اصلا شیطان صدقه سر همین عمامه و ظاهرصحیح
آخوندی توانست از دست ماموران پروردگار که
حکم داشتند کل طایفه بنلجان از جمله خود او را
بکشند نجات یافته نه اینکه چنین چیزی اختصاصی
وی باشد.