السلام الی اهل لا اله الا الله
مرده یعنی من که زنده نیستم
بی تو گویم بر خودم که کیستم
روزگار با همی از سر گذشت
بعد آن اصلا کجا کی زیستم
(سروده طلبه سعید حریری اصل.شعبان1446ق)
#پنجشنبه
روزی گذرم به غسالخانه افتاده بود و باد در سالن آنجا
پشم و پنبه های ریز را به هوا داده یا گوشه درو دیوار
جمع می کرد.
ساعتی که گذشت صحنه ای جلو چشمم ظاهر گشت
که واقعا پوچی دنیا را فریاد می زد. این پنبه ها جای
سفید به سرخابی می زدنند!!
آری خون تصادف کرده عمل شده و..با همین ها
بند می آورند که از کفن بیرون نزند و مابقی که
آغشته اش شده اما از زیر دست غسال در می روند
اگر سمت محیط بسته روان شوند وای...
بلاشک خود مرگ نعمت است هیچ چگونه و کجا مردن
هم شرف و شان دارد
#اللهم-ارزقنا-حرم
قبل از شیوع کرونا درب آرامستان باغ رضوان قم المقدسه همه
روزه باز بود.از قضا آنجا جدای مزار علما و مومنان دهه های 30تا
60قرن 1300ش مزار تعدادی از شهدای جنگ ایران با عراق هم
جا دارد.از سال 1394ش بدین سو چند بار که گذرم بدان سمت
افتاد انگار حس می کردم که یک نفر زنده به گوشه ای نشسته!؟
ولی عمدا صدایش در نمی آید و... روزی اما ناگهان سلام بنده
خدایی از پس پنجره یک مقبره قدیمی مرا به خود آورد.
دیدم مرد روشن دلی است که با وجود ندیدن هوش و هواس
خیلی قوی ایضا اخلاق نیک داردحدود 55ساله.
او به من گفت: خادم باغ رضوان گشته منتها بخاطر مشکلی که
دارد سعی می کند با دقت در صدای پای افراد ورودی ایشان را
کنترل کند که نیت عمل سوء و خلاف آن مکان مثل مصرف-
مواد و...را نداشته باشند.
بعدش اما یک آه سرد و عمیقی کشید هم ادامه داد:برادر
اگر در آینده آمدی اینجا و درب اصلی را با زنجیر بسته بودند
بدان عمرم به پایان رسیده است.
آذر 1403ش وقتی قفل و زنجیر در را دیدم با خود گفتم:
خدا رحمت ات کند مرد. باور کن حضور سبزت را هنوز
و در اینجا حس می کنم.
السلام الی اهل لا اله الی الله
#روشندل
چه کج کردار است این چرخ که گاه رفتن نه خرد و برنا شناسد
نه جمیل و علیل باری دارنده خیل کثیر یا نه فرو افتاده اندر
منجلابی حقیر همه و در هم کشیده می برد آنجا که نماند الی
خیر العمل
السلام الی اهل لااله الی الله به حق عزت شرف لااله الی الله
الهی که لال از این دنیا نروی بگو:
محمدا رسول و علیا ولی الله
(تصویر فوق قبرستان دارالسلام قم المقدسه عکاس سعیدحریری اصل)
#شب-جمعه
جوان بی کس وکار فقیری بود که حسب سن گرفتار شهوت شدید
جنسی می شد.چند بار خواست هیزی کند اما دفعه آخر که
که دختری را دستمالی کرد و با جیغ کشیدن او فرای گشت تیر
گزمه چنان به شانه چپ اش فرو رفت که تا ایست قلبی و مرگ
یعنی پاره شدن شریان اصلی خون قدر یک سکه بیشتر نماند.
کمی که حالش خوب شد از کسی شنید زنی جوان و شوهر
مرده از بس با زوج خود عیاق وعاشق اش بوده که در مقبره
او بس نشسته شب و روزش در قبرستان گذرد و مگر در
شلوغی روز دفعه ای بهر رفع حاجت از اتاقک مذکوربیرون
نیاید.
باخود گفت:زنک احمق خوب جای تلف شدن چرا با من نه
مگر مالم کوتاه است یا بی مایه...
بعد صبر کرد تا غروب و خویش رابه دیوار قبرستان رساند
تا نیمه شب سگ های ولگرد که آن جاها زیادند بسیار
اذیتش کرده ترساندند. اما او با صبر و عدم تحرک جلو
پرخاش و حمله ایشان راگرفت.
پس ناگهان از دیوار قبرستان جهید و سمت مقبره مذکور
روانه شد. در را شکست و خواست که دخترک را به بر
کشیده و با اجبار لخت کند اما ناگهان دید تمام موهای
او ازشدت غم سفید شده و لخته خون سبز و سیاه زیر
ناخن هایش دویده است...
ترسید و عقب عقب برگشت. زن با صدای نه خراشیده
وهم آسایی داد زد :به کاه دان زده ای! مرده منم .چون
که زنده ها دیگر یادم نمی کنند مگر برای بازیچه و هوس
السلام الی اهل لا اله الی الله
#زنده-حقیقی
(تقدیم به آن مادری که در فراق فرزند سر دلش هماره می سوزد)
مادر از حال دل زار خبر دار نیی
در جوارت ولی اش کنج مر ا یار نیی
دور ماندی ز ولید از نظر خاک سیاه
لاجرم تنگ به آغوشی و در چنبر غمار نیی
دک کن آن هجمه غم چونکه تو انبار نیی
از سفیدات شده مو حتم که قدار نیی
باز ده بر خودت این مژده دیدار که گاه
میخرم بهر تو و صیرفی در ره بازار نیی
بی وجودم شده ای زار که سالار نیی
نسبت ام داری و از مجمع اغیار نیی
آخر هفته شد و باز که هشیار نیی
فاتحه خوانم و دان هیچ تو بیکار نیی
سروده سعید حریری اصل.شهریور1403ش
#کل-من-علیها-فان
از ما بسی هلاک اند...در گوشه ای به خاک اند
جایی نمی روندش....با این حساب پاک اند
خیلی کنون مغاک1 اند...در قطعه و پلاک اند
بر زیر سنگ مانده ...آن جسم چاک چاک اند
هر لحظه بیم ناک اند...درگیر ترس و باک اند2
شهریور اش که طی شد...بی میوه شاخ تاک اند3
1.مغاک:پستی چاله گودال
2.اشاره به عذاب قبر یا دلتنگی مرده برای رجعت به دنیا
3.شهریور وقت رسیدن انگور است و بعدش خزان درخت تاک
سروده سعید حریری اصل.بهمن 1402ش
#الفاتحه
حضرت عیسی ناصری(ع) طبق روایات امامیه عکس نظر ارامنه به صلیب
کشیده نشد بلکه قربانی آن ماجرا فرد بدلی بود و وجود مبارک آن نبی-
خدا(ع) سمت معراج الهی رفت .منتها عکس رسول مصطفی(ص) چون
مظهری از دنیا (ابزار سوزن) به همراه داشت در آسمان چهارم متوقف
ماند.
خوب باید پرسید:آیا تن شریف و بدن مبارک این دو هم از خاک نبود پس
چرا اصطلاحا به صرف سوزن نزد مسیح(ع)گیر دادند!؟
در جواب اما باید گفت:اشیاء حسب انتساب به ولی خدا چنان شرافتی
می یابند که طبق نص صریح زیارت منورعاشورا حتی سلام الهی شامل
حال ایشان می شوند و اصلا نشانی از دنیا طلبی ندارند.
سوزن ولی نماد تشویش درونی پسرمریم(س)ازاین است مثلا :نکند
دامنم پاره شود بی آبرویی پیش آید و...اما مگرنه اینکه بقول معروف
در بارگاه قدس جای هیچ ملال نیست.
به حقیقت وهم اکنون حضرت مسیح دریک بزرخ آسمان چهارمی بین
سطح خاک و عرش خدا واقع شده که بر همین عالم است. چنانکه
مشهور و مطابق روایت صحیح عدم قبض روح ایشان می باشد.
خوب با این اوصاف روح های مجرد از بدنی هم که ناخالصی در عمل
داشته لیاقت ورود آنی به رضوان متعالی ندارند می توانند اندر
جایی به اسم برزخ قرار یابند. بی آنکه آنجا مانند مورد عیسی نبی (ع)
جهان مستقل از این دنیا تعریف گردد.
برزخ حسب علم بیشتر اهلش و افتادن پرده غفلت بعد حادثه عظیم
مرگ فی ما بین این زندگی باری بهشت و جهنم هست. اما هرگزحرفی
ازاین دست فی النفسه مترادف مستقل بودن آن از جهان ما نیست.
#آسمان-چهارم
دربین علمای شیعه پیرامون وجود یا نفی عوالم میانی چند چون
جزیره خضراء در شکل زمین محاصره شده به دریا نیز عالم برزخ
اختلاف وجود دارد. برخی مانند دکتر حسین فریدونی قبول اش
داشته و عده ای مثل زنده یاد مهندس مهدی بازرگان نفی اش
نموده اند.منتها و در این وسط می توان گفت: از منظر اجتهادی
نمی شود نفی کنندگان را به ملامت نشست و شواهد رد در کنار
باور بدان هم داریم .اما راه سومی هم هست و آن اینکه چنین
چیزهایی عین وضع خواب یا ورزش یوگا مدیتیشن و...اصلا خود
فضای مجازی و وب جهان گستر در بستر مستقلی تعریف نمی شود.
یعنی رشته اتصال و زمینه فرمان بادبادک گونه به کره خاکی دارند
و به دیگر سخن وقتی به مقوله معاد جسمانی باور داشته باشید خلاف
نظرات مانند ملاصدرا و...
مرگ و تجرد روح از بدن الزاما انتقال به خارج دنیا معنا نمی دهد.
در کتاب عالم ارواح شیخ طنطاوی تمثیل جالبی از فردی زده شده
که بعد موت به سیاره دور مرورگر مدیا وار کودکی خود حسب تفاوت
بحث سرعت نور و در رسیدن اتفاق مثلا هفتاد سال قبل و کودکی اش
ساعتی بعد مردن در آنجا بوده و این بازدید گذشته تنبه و عبرت گیری
از آن را میتوان در کنار سردتربودن منظومه و سیاره های دورتراز
خورشید به نسبت زمین بر حساب بستر عالم برزخی نهادکه مشهور
به برودت هوا و زمستان شکلی است.
#نسبیت-انیشتین
بعضی ها در خلال روزمرگی های شان مدام گرفتار مشتی درد سرند
سر در آوردن خود و عزیزان از بیمارستان زندان حتی قبرستان و...
منتها این مدل چاله چوله های عمیق گویا درمورد ایشان تمامی و
فرونشست ولو مقطعی هم ندارد و اصطلاحا از جیب رفتن و دردسر-
پشت دردسر هست که می بارد آن هم رگباری.
اینها غالبا زیر لب دارند که:آخدا چرا یکی چند روز خوش به ما نیامده!؟
در مقابل افرادی اما چندین سال بحران خاصی را در عمر تجربه اش
نمی کنند. مثلا شغل و حقوق شان به راه است لوازم خانه تعمیر و تعویض
نمی خواهد و...یعنی کعبه آمال و آرزوی گروه قبلی که عرض شد.
اما غافل ازاینکه هرکه بام اش بیش برف اش بیشتر
بدن و روحی که سختی می بیند ایضا ورزیده می شود ولی کسی که کنج
آفیت مدتها نشسته و ناگهان به حیطه بلا می افتد حاصل آن بدجور شکند.
به تجربه غالب افرادی که افسردگی حاد دارند خود کشی انجام می دهند
اصلا مرض لاعلاج مثل سرطان می گیرند و...قبل اش یک چنین دوره
سکونی را در حیاتشان تجربه نموده اند.
القصه:دنگ و فنگ روزگار هم نعمت باشد .ربنا بر داده و نداده ات شکر
#البلاء-الولاء
پرسید:مردن چه مزه ای است!؟مثلا شیرین یا شور اصلا نکته از
این شربت تلخ و کپسول بزرگ هایی که تبم رو بالا می بره و دیگه
جونم رو به لب رسونده.
راستی چه داشتم در جواب اش بگویم جز جو را عوض کردن؟
ببین فرزاد انشاء الله چند وقت دیگه مامان ات می آید میگه
دکتر مرخص ات کرده بعد میری خونه و یک دل سیر خوش
می گذرانی و آخر شب تا لنگ ظهر فردا تخت و بی خیال می خوابی
و با بوی نهار دستبختش بیدار میشی...
چون همیشه از ته چشمان زلال خود خیره ام شد و یکباره در
آمد:راستی عمو مرگ هم این مدلیه و باز خودش با نیش خندم
جواب داد:آخه چه می دونی مگه...
گفتم:بلا نمرده م اما چند روزی بیشتر از تو که زندگی کردم!؟
با بیسکویت موزی نوشابه زمزم حتی قره قروت تا اینکه فهمیدم
مرگ بد طعم نیست عین لقمه پدر و دستپخت مادر حلال زاده هاش
نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید او والدین والولید
آدم ها زنده سه جور اند چنانکه مرده هاشان!؟
طبیعی و نرمال آنی که زندگی را می کند
غیر عادی و آنرمال اما طرفی که سوانح ایام
هستی شان را مثل تخته پاره روی موج های
دریای خویش گرفته
و باری گروه سوم هم می خواهد از نقطه
آلت روزگار بودن به راهبر آن بدل گردند.
ارواح مجرد اموات هم دقیقا مثل زنده ها
هستند!؟
نیکان روزگار که به محض حادثه مرگ
برسمت عروج آسمانی روند.
بدان عهد هم محکوم اند به ماندن در
قبر خود و دیدن عذاب های حاد.
دسته سوم اما افرادمعمولی و اصطلاحا
برزخی که بین آسمان داخل قبر و حتی
لالوی زنده ها حاضرند و به اهل حیات
چشمک نشان می دهند تا با جمع کردن
انرژی مثبت آنها(فاتحه و..) از وضع
موجود شان خلاص شوند
#پنجه-اسفند