عایشه هرگز ام المومنین نیست

بسیار صفت دارد و  این یک رقم اوست

کز اشتر سرخی رده ای هم قسم اوست1

تابنده اگر هست میان شب ایشان

ماه قمری در صف دفن و کفن اوست

پردل نبود مفتی مفتون که خم اوست

نازم به حسن شیخ شحاته عدم اوست

ما زنده به آنیم که گفتیم و شنیدند

مادر به یقین زهره و ام  صنم  اوست2

باقی چه بماند که برادر به وی اش گفت:3

من خویش علی هستم و دل با حرم اوست

هان شخص قحافه که برش جد بود انگار

در رد خسان  روفتن اش تک هنر  اوست4

یا نه به خلافت اگر آن سومی فرض است

خود توفته  بر عایشه چون از قبل اوست 5

1.جنگ جمل

2.فاطمه زهراء وخدیجه کبری(سلام الله علیهماا)

3.حضرت محمد بن ابابکر علیه السلام

4.قحافه گفته بود:اگر ملاک خلافت بعد نبی(ص)به زیادی سن درجمع صحابه ظاهری  است

(داعیه ابوبکر دراین باب)من افضل برپسر خود می باشم

5.فحش و حرفهای درشت عثمان به سند مسلم بخاری و ترمذی درحق عایشهدختر ابوبکر

سروده شیخ سعیدحریری اصل

#تبری-و-تولی

نقطه سر خط !؟

فردی  که در صدا وسیمای تحت اشراف چنان داعیه دار ولایت مطلق فقهی 

چنین بر زبان می راند از دوحال خارج نیست:

یاخول هست و آلت دست خوشه چین های واپسین قصه راه انداخته اش

یا نه شیطانی  که آب بر آن جای سوزنده  ریزد البته نه محض رضای خدا...

باری و چون به حمد الله جمیعا از فئه مذکور چه آنها که گرفته می بردند

و پخته هم مخلفات آمیخته ایضا دست آخر می لبانند بری هستیم و ایضا 

یکی در دانه علی(ع) را تابع محض و مفرد برمنهج فرازی از خطبه شقشقیه اش

ختم داریم  که فرمود:در نادانی مرد این بس است که نداد چه کس است...

#اللهم- لعنهم- جمیعا(فرازی از زیارت منور عاشور)

یوسف عزیزم کو!؟

در چشم اهل زمانه اگر به مرده های هزاران ساله پیوسته ای

(کنایه  اینکه چرا بعد چندین سال از درگذشت اش  باز ذکر خیر او می کنم)

به نگاه این بنده در گذران هر روز  سمت  لحظه موت خود که

بلاشک حق است  و نزدیک اش شوم  ایضا بی هر پرده جنون 

شوق ام فرزون تر گردد از برای وصل در جهانی که تو فعلا 

بدانی و فدوی نه.

دلتنگی دوری و نزدیکی نمی شناسد حتی مرگ را نمی فهمد 

بل در وراء  و فرای این همه چشم خشک شده و سو رفته یعقوب(ع) 

اگر باشد باز به بوی پیراهن ات قناعت خواهد کرد تا باری 

روزی نمی دانم کی و کجا خدا انتقام ما را از دد صفتانی که

به آبروی آن گرگ بیابان هم در اتهام دورغین دریدن تن ولی-

مسلم اش حرمت  ننهادند باز چشاند طعم  بدترین عقوبت را.

انشاء الله 

باغبان حرامت باد زین چمن چو من رفتم ...گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی

 گر رقیب از لعلت بوسه خواست مانع شو... حیف باشد ار حیوان نوشد آب حیوانی 

عاقبت رقیبم زد بوسه لعل جانان را ...برد اهرمن آخر خاتم سلیمانی

 یوسف عزیزم کو ای برادران رحمی... کز غمش به جان آمد حال پیر کنعانی

#شب-پنجشنبه