ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
هدف دو آدم نیز بیشتر در ایجاد گفتگو و دیالوگ
یا رسیدن به معرفت معنوی و منفعت مادی است.
البته درمورد مواردی شاید یکی دیگری را اسکول
فرض کرده دنبال استفاده ابزاری از وجود او
با نیت تسلت بر کل آن دارایی عرض شده.
اهل سیاست خود را در موضع معرفت جا زده
پی جوی حمایت ملت هستند از بهر داعیه پیش
برد اهداف ملی مذهبی و...
اما وقتی با شاقول و شاخص های همین معرفت
به ایشان نگاه کرده و موردآنالیزشان قراردهیم
می بینیم که چه منفعت طلب های قهار و پیش
قدمی هستند...
تندرویان دست راستی نظام حاکم حسن عباسی
را پیشوند دکتر می بندند باری عین مخالفین افراطی
نفس حاکمیت فعلی یعنی سازمان مجاهدین خلق
البته به روایت مسعودرجوی که عزیز فولادوند
را به چنین جایگاهی نشانده پسوند معلم
ایدئولوژیک داده اند و امروز درمهر1401ش
جوانان ملت ما را ازدو سو به خیابان کشانده و
به جان هم انداختند...
حسن عباسی و عزیزفولادوند دو نقطه مقابل
هم نیستند ملت !؟ دو بی سواد مخصوصا از
جنبه مذهب حقه تشیع می باشند که حاصل
اشتباهات آنها و چپگرایی ایشان به امروزی
کشیده که ما از نتایج انقلاب شکوهمند
اسلامی سال1357ش بی بهره ایم.
لذا فاش می گویم و از گفته خود دلشادم:
حقیر یک تارموی ریش شهید آیت الله شیخ قاسم-
اسلامی را با کل هیکل و تشکیلات وابسته به این بشر
نما ها مشترکا عوض نمی کنم.
خواهشا
دست بچه هایتان را گرفته به خانه ببرید تا فردا
در قطعه شهدای یا لعنتستان بهشت زهراء و خاوران
پی گیر ایشان نگردید.
در روند تغییر یک نظام سیاسی به عصر غیبت امام معصوم(ع)
به هر چهار گوشه گیتی محتمل ترین پیش فرض این است که
طیف های غیرسیاسی کمترین آسیب را خواهنددید. اما حقیقت
امر و مطابق بیشمار تجربه تاریخی همین طبقات فرو دست و
ایضا مثل روحانیون مذهبی مستقل دانشگاهیان ملی و...یعنی
دقیقا کسانی که شداید روزگار یا اراده شخصی سبب شده
پیگیری اخبار روز سیاسی را اولویت خود نشناسند لاجرم در
کوره حوادث بیش از مدافعان نفس حضور به احزاب و اندر
هر دو قطب متخاصم قربانی خواهند داد!
تنها به این دلیل ساده که دسترسی به آنها راحتر هست!بخشی
از جامعه امروزدر شهریور1401 با خط دهی اپوزسیون غالبا خارج-
نشین شعار:توپ تانگ فش فشه آخوند باید گم بشه سر می دهد
اما اکثرا و عملا توان سد کردن راه فلان ملبس اندر قدرت که با
ماشین ضد گلوله در تردد می باشد را ندارد و خشم خود را برسر
بهمان طلبه ای فرو خواهد ریخت که از هفت دولت رها است یعنی
و با وجود شعارآزادی و علم خود حقیقتا آلت استبداد و جهل می گردند...
دقیقا عین بیشمار ازکارگزاران دون پایه در همین نظام فعلی که
تا من نوعی را درسلک روحانیت می بیند طبق یک الزام نانوشته
مثل اینجانب را به بالا دستی های خویش سنجاق و ازخیل ایشان اش
شمرده و احترام از سرتسلیم نثارمی کنند...
القصه:مردم جاهل و سطحی ممکن هست روزی با هم دوست و
زمانی دیگردشمن خونی باشند اما در یک رویه وآن :اهانت و لگد
مال کردن خلق حر و فرهیخته راستین در عین ظاهربینی مطلق
هم دست و داستان هستند الی یوم القیامه.
پس چه می ماند از جانب این طلبه مستقل درخطاب به آن پاسدار به
قدرت از جناح راست(پیروان تفکرسید احمد خمینی) و مجاهد در مخالفت
چپگرا (یاوران آقای مسعود رجوی) جزهمین تک بیت شعر:
بس که جفا زخار و گل دید دل رمیده ام
همچونسیم ازاین چمن پای برون کشیده ام
رحمت و رضوان حق بر مجاهدنستوه آیت الله طالقانی