حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

حال پهلوان

پهلوان محمد علی کلی جدای بحث یک روحانی شافعی مسلک

وطبعا ملایم مرام اندر میانه ورته سخت تشک مسابقات 

بوکس هم جا گیرشده بود.

جالب اینکه تروما یا ترس ریشه یافته درانسان بیش از 

همه روی کسی اثر دارد که در شخصیت وزندگی معمولی 

خشن ابله و...نیست. یعنی فردی نرمال مثلا از بلندی

که افتد حتی اگر آسیب وارده برتن اش درمان گردد تا 

مدتها به موقع خواب و...کابوس آن لحظه دهشتناک 

را خواهد دید و قصه چنان عینی برای اش تکرار خواهد 

گشت که بدن او به لرزه افتاده آنی احساس خالی 

شدن زیرپا کند...

خوب اگر این ضربه های مشت که کلی درمسابقات

مقابل آن سینه سپر می کرد هرکدام به اندازه کمی

اثر روانی کوتاه مدت بگذارد بیماری وی که  آخر عمری

گرفتارش شده بود توجیه پذیراست (رعشه بدنی 

شدید و غیر قابل کنترل)

اما بنازم به کلی!؟همان طور که درجوانی مشت و لگد 

بقیه را تحمل می کرد سر پیری ناسازگاری و ضربه های

بی امان جان خویش را تاب آورد و این مگر از روحی 

بلند بر نمی آید.

الله تو یار منی

#محمد-علی-کلی


مستقل

آن حکومت پشت کوه قاف از سویی چنان درایتی نشان می دهد که مثلا

درجریان فراخوان سرکرده جنبش ری استار(سید محمدحسینی مدعی 

مرام درویشی)به آتش زدن درب مساجد با استفاده و زوم روی تکنولوژی

موبایل یکی از عوامل این وقاحت بی شرمانه و ضدحریت را خفت کرده

به داخل گونی می فرستد

و در دیگر سو فردی از برجسته ترین سردارانش را احتمالا بواسطه انداختن 

سیمکارت سابق به گوشی جدید و تکرار چند باره این عوض کردن خشاب-

سان  ردیابی شده و عمودی(کنایه ازکشتن)تحویل می گیرد...

حالا و این وسط بلا نسبت مگه بنده یک تخته ام کم هست  که بگویم اینها 

کلا خوب اند یا بد.چنین متای نابی  را باید فقط دردکان حسن عباسی پاسدار 

و شهرام همایون سلطنت طلب  جست.

چیزی که حقیرمی بیند ملغمه ای حاصل از آزمون و خطاهایی است که همراهی

با آن نفرین مادرشهیده ندا آقا سطلان را بارخواهد آورد و ضدیتش ننه 

شهیدعباس دوران را به خشم.

ولی و  راستی چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی!؟

اینجوری شد که تصمیم گرفتم بروم سی خودم و اگر کارد بدجوری به

استخوان رسید فقط دست بردارم به درگاه الهی که:

خدا لعنت کند هر چه بسیجی بد و رحمت نماید بسیجیان نیک روزگار را.

حالا می ماند هزینه استقلال طلبی که ایضا باید به طیف زبان نفهم و

بسته افراطیون جناح راست ایشان بپردازیم وب س.

عین و به سبک همان رادمرد والا ناصرخان حجازی (روحش شاد)

امربین الامرین

در روندتغییریک نظام سیاسی به عصرغیبت امام معصوم(ع)

به هرچهارگوشه گیتی محتمل ترین پیش فرض این است که 

طیف های غیرسیاسی کمترین آسیب را خواهنددید. اما حقیقت

امرو مطابق بیشمارتجربه تاریخی همین طبقات فرو دست  و

آنها که دغدغه اول ایشان معاش نیست مثل روحانیون مذهبی

مستقل  دانشگاهیان ملی و...یعنی دقیقا کسانی که شداید

روزگار یا اراده شخصی سبب شده پیگیری اخبارروز سیاسی را

اولویت خود نشناسند لاجرم درکوره حوادث بیش از مدافعان

نفس حضور به احزاب  و اندر هردو قطب متخاصم قربانی

خواهند داد! تنها به این دلیل ساده که دسترسی به آنها راحتر

هست!بخشی از جامعه  امروزدرشهریور1401 با خط دهی اپوزسیون

غالبا خارج نشین شعار:توپ تانگ فش فشه آخوند باید گم بشه 

سرمی دهد اما اکثرا  و عملا توان سد کردن راه فلان ملبس اندر

قدرت که با ماشین ضد گلوله در تردد می باشد را ندارد و خشم

 خود را برسربهمان طلبه ای فرو خواهد ریخت که از هفت دولت رها

 است  یعنی و با وجود شعارآزادی و علم خود حقیقتا آلت  استبداد 

و جهل می گردند...

دقیقا عین بیشمار ازکارگزاران دون پایه در همین نظام فعلی که

تا من نوعی  را درسلک روحانیت می بیند طبق یک الزام نانوشته 

اینجانب را به بالا دستی های خویش سنجاق و ازخیل ایشان اش

 شمرده و احترام از سرتسلیم  نثارمی کنند...

القصه:مردم جاهل و سطحی ممکن هست روزی با هم دوست و

زمانی دیگردشمن خونی باشند اما دریک رویه وآن :اهانت و لگد

مال کردن خلق حر و فرهیخته راستین درعین ظاهربینی مطلق 

هم دست  و داستان هستند الی یوم القیامه.

پس چه می ماند از جانب این طلبه مستقل درخطاب به آن پاسدار به

قدرت جناح راست(پیروان تفکرسید احمد خمینی) و مجاهد درمخالفت

چپگرا (یاوران آقای مسعود رجوی) جزهمین تک بیت شعر:

بس که جفا زخار و گل دید دل رمیده ام

همچونسیم ازاین چمن پای برون کشیده ام

رحمت و رضوان حق بر مجاهدنستوه آیت الله طالقانی