بنفشه چون چمن شهر را به خود آراست
بهارمی رسد وطرف اش از قضا پیدا است
گرفته پرتو خورشید بیشتر توان آری
که شوری از ثمر اش در نما بر پا است
سوای چهچهه هم رونق دوباره وصل
پرنده فارغ از تموز و بی پروا است
کمی به تک درخت تکیده نگاه اندازید
یقین که غنچه به بیرون زدن شیدا است
سروده سعید حریری اصل 27اسفند1403ش
#ایران-جان
همیشه این جریان شیرین رادر گوشه ذهن داشته باشیم که پیامبر(ص)
برفراز منبر و اوج آن می نشست نه پله های فرو مایه تر.
این کوتاه آمدن و جلوس برپله اول و دوم منبری که بیش از آنها بلندی دارد
سنت خلفای ناحق سه گانه است و امام علی(ع)به محض رسیدن بر قدرت
ظاهری در میان مسلمین بعد خفه کردن عثمان بدست غیور مردانی چون
جناب محمد ابابکر(ع)و چال او در قبرستان جهود مدینه رفت و در اوج منبر
قرار گرفت.
حالا فرقه یمانی که قائل به حضور جمعی با عنوان مهدیین در زمین است
امام م ح م دابن الحسن عسگری(عج)رادر آسمان چهارم وبغل دست
جد مادری اش حضرت عیسی ناصری(ع)پنداشته در حالی که اگر مسیح
بن مریم(س)آنجا نشین شد حسب توقف در مسیر معراج اش از سر
داشتن سوزنی به جامه خویش بود که نماد تعلق زمینی است و آن نهگذاشت
به عرش الهی در رسد و مانع شد.
امام م ح م د(عج)طبق اقرار یمانی افضل برجمع مهدیین ایشان جانشین
محمد مصطفی(ص)است وطبعا اگر مشیت اش در معراج بود نباید اش
به آسمان چهارم گیر می کرد عین ماجرای منبر که در ابتدا متن عرض گردید
بر دجال همبوشی حسن بصری لعنت
#یا-علی(ع) -مدد
یک آدم حر و آزادیخواه ذاتا واز ابتدا در طلب حقیقت با تعصب بیگانه است
ولذا ابراهیم(ع) وار زیگزاگ گونه و از سر متد دیالیکتیک بقول آن شعر به هر
جمعیتی نالان شده وجفت بد حالان و خوش حالان گردد.
ولی وبه سرانجام او یک راه و مسلک مستقیم گزیده از تنه درخت بالا
می رود تا به ملکوت الی در رسد ومصداق نفس مطمئنه باشد.
این طبایع متضاد سیر در وادی تیه و سرگردانی چون موسی(ع) که با
رویت شجر نورانی و سخن گفتن خدا بطن آن با حضرتش ختم شد در
نبی واپسین(ص)نه مثل ابراهیم تضارب آراء است نه چون نوح(ع)
عناد خلق پیرامونی نه عین عهد عیسی ناصری(ع)خرافه پرسی بنی-
اسرائیل بل نادانی خالص عهد جاهلیت عربستان است.
پس گزیده گویم :آفت تعصب و جهل بر تن این درخت از همه سنگین تر
شده یحیی تعمید دهنده(ع)و حسین بن علی(ع)رابه مسلخ کشاند.
اما سایه نشینان سر خوش وسر حال اش حقیقتا همان مردمی هستند
که به تعبیر بلند آسید محمود طالقانی(ره)بهشت ویا عکس دوزخ شان از
همین دنیای خاکی آغاز می شود
عَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
آیه23 از سوره پدر ایمان(ابراهیم(ع))
آسمان با همه آبی ابر و مه باران برف بر سر زمینیان لاجرم می گذرد
و در این میان یگانه عنصری که به مصداق ترمز می تواند در فرود
آمدن مائده ها و زمینی کردن ایشان را تضمین کند درخت است.
درخت برنده به بالاتر ها حسب قد کشیدن خود و آورنده خبر و نعم
از فرازها است و اینگونه باشد که حتی پس از مرگ روح فرد شقی و
ضعیف در کسب مکارم اخلاق به دوره زیست که حال توان عروج ندارد
با پرسه زدن حول آن باری هنوز و حتی بی تن دراقامه شعائری
مشغول است باشد که چشمه فیض خدای و خدایگان ها(چهاره-
معصوم(علیهم السلام))را حسب بالا کشیدن خود از این برزخ خاکی
فراهم آورد و باری این زیارت درخت که مکرر شد شب جمعه ای
هم می کشد انشاء الله تا جوار سرو سهی به غاضریه و قلم عف
هست که باورداریم با کف العباس(ع)می پوشاند هر آنچه بد کرده
و خطا را.
ببیند این نماد و المان با شکوه درخت که ریشه عمیق در مذاهب
فیض محور دارد چگونه به آثار مثل عباس کیارستمی و هوشنگ-
ابتهاج جوهری طرح می شود.هیچ کدام از آنها اهل لباده کشی
مذهبی نبودند و از خواستگاه روشنفکری عرفی برآمده اما
و مگر جز این است که مذهب هم اگر واقعیت دارد باید منطبق
بر پله اول عرف باشد. بله آثار شجره محور این هر دو انسان را
به زیارتی عمیق و بی پیرایه می برد از آن سرو شهیدسلام الله علیه
#ثار-الله
اصلا مفهوم شعائر یک مسئله عرفی وبه طول تاریخ بشریت است
فراتر از اینکه در بعض مسلک ها ایضا روشنفکری مذهبی یا لائیک
جرعت خط کشیدن روی قسم یا کلیت آن رابیابند.
بعض مذاهب عالم مثل مسیحی با تمام زیر مجموعه ها چون صابئی
نیز امامیه چه اسماعلیه چه جعفری کیسانی زردشتی اهل حق یارسان
فیض محور اند ولذا آن تجربه ناب بشری که هماره دنبال یک نیر وآنا
الارض ومصداق مقدس آمده از عالم بالا است دراین مناسک وفرایض
ایشان دخیل وستون سوم شعائر بهر نگاه داشت باورشان آفریند.
خوب وبااین اوصاف روشنفکر عرفی مثل شادروان عباس کیا رستمی
طبیعی است که آن سو تراز جنبه نمادهای مذهبی که علم حضرت-
عباس (ع)یا تسبیح صلیب دار و گردن آویز ارامنه و...باشد این چنین
چیزهایی را به بطن طبیعت مصداق یابی کرده در آثارش پر رنگ
جا دهد.
کیارستمی نازنین کمتر لب به سخن درباره گم گشتگان وادی صرف
اجتهاد بی بینه کافی عرفان های غیر اشراقی یا فلسفه مبتنی بر
وحدت وجود می گشود.تنها وباری یکبار او سراغ ابن عربی رفت و
این جمله اش را پر رنگ نمود که:درخت خواهر آدمی است.
کیارستمی تیز هوشانه می خواست بااین کار اهمیت درخت در
قامت نماد قدیمی شعائر را حتی از دهان مسئله دار چون چشم
چران نظام اصفهانی بیان کند نه اینکه ارزشی بهر نامبرده قائل
گردد واو خیلی عمیقتر از اینها به علاقه روح مجرد انسان بر درخت
واقف بود و با رتمثیل جوهری قرآن درباره شجره ملعونه و عکس
آن را نیک می دانست و لابد به اینجا رسیده بود که: درخت جان
جان آدمی است نه خواهر جان او چنانکه ابن عربی گوید.
فیلم خانه دوست کجاست و زیارت های ممتد آن پسر از درخت
بر فراز تپه کنار روستا قاب زرینی بود که کیارستمی تا گاه
واپسین عمر به انواع گوناگونی از آن ومشابه اش اسرار داشت
و باری یک همچنین انسان فهیمی مورد تایید اولیاء حقیقی مذهبی
است نه علی شریعنی که صبح روز عاشورا و گاه جوشش شعائر
حسینی اندر کوچه و خیابان ملت را روی صندلی های حسینیه
ارشاد نشانده حرف پس از شهادت می زند.
استاد عباس کیارستمی عزیز انشاء الله با صاحب اسمت محشورباشی
#روشنفکر-عرفی
صیدنایا زندانی است به وسعت تمام شامات سوریه و فقط
تنها تفاوت آن این باشد که روزی کلیداش در دست بشار اسد
و وقتی در هم به کنترل جولانی است.
این سان انسان هست که مثل برگ خزان نقش زمین می شود
قبل آنکه از مرام و مذهب او بپرسی علوی شافعی و...
آری روزگاری که تعصب عقیدتی فوق حقوق بشر خیمه افراخت
و آن را زیر سایه خود برد دیگر چه جای سخن از خدا و خلق!؟
خدا همان روح در رفته از جان کودکی است که چه دیروز گوشه
زندان حزب بعث و چه امروز وسط خیابان تحت کنترل تحریر الشام
ریق رحمت را اجبارا سر کشید عین یکی رقیه(س) در قرنها قبل.
#چرا-سیاسی-نیستم!؟
ماهی زنده در داخل تنگ یکی از زیبایی های سفره هفت سین
ودلمشخولی مطلوب هر انسان متعادلی است .چون داشتن
جاندار در خانه البته بی آزار و فاقد میکروب مسری روح آدمی زاد
را جلا و از افسردگی آلزایمر و...می کاهد.
در ایران و از دیرباز ساخت تنگ شیشه ای مرسوم بوده و با
دمیدن به شیشه ذوب شده در کوره خلق می شد. ماهی داخل
آن و به سفره هفت سین نیز از آبگیرهای محلی تهیه گشته
بومی بودند. چنانکه انواعی از آن هم اکنون به باغ فین کاشان
هست.منتها در قرن گذشته گلدفیش(ماهی گلی)جای اش را
گرفت.این نوع از آبزیان اصولا بسیار بیماری زا هستند و
آب کمی که در آن شناور اند به شدت کثیف و بد بو می کند.
پس بایسته هست که با جایگزینی ماهی های خوب دیگر
مانند گوپی زبرا و انواعی از کپور کوچک که نیاز به آکواریوم
ندارند هم زیبایی سفره هفت سین در شکل سنتی را کم
نکنیم و ایضا جلو دل مشغولی خرد سالان را حسب احساسات
پاک خود جذب جاندارانی همچون پرنده و ماهی می شوند نگیریم.
#نوروزتان-پیروز-هر روزتان-نوروز
در لحظات افطار9 رمضان 1446ق جهت شفاء و سلامتی مجدد حضرت استادآیت-
الله ابوالحسن هاشمی حکم آبادی از کسالت سخت و حادی که گرفتار آن است
خواهان دعای خیر جمیع احرار عالم و مومنان هستم
یا ابا صالح مهدی عجل الله فرج الشریف مدد
#علمای-تبریز
اختلاف مثل مرحوم آیت الله حسینعلی منتظری با چون آقای-
محسن رفیق دوست در شیوه سیاست ورزی و حکم رانی نرم
یا نه مسلحانه و متکی به ترور جوهری از علنی تا غیر بر عارفان
قصه و آگاهان مسائل ایران معاصر که البته تا جای باریک عزل
از قائم مقامی نیز حصر خانگی پیش رفت پوشیده نیست
منتها و حالا رفیق دوست در سر پیری و با خول شمردن فائزه-
هاشمی که حکم دست شکسته برای مثل او را دارد ناخواسته
به ناثمر بودن شیوه های خشونت آمیز اقرارنمود.
آقای رفیق دوست خیلی از آنهایی که تو کشتی عین شیخ محمد-
منتظری به اقرار پدرش فقیه عالیقدر نادان بودند.
مثلا همین مسعود و مریم رجوی ولی عمدا شماها بادادن تیغ
مظلوم نمایی به واسطه اعدام های دهه شصت به ایشان سبب
شدی گروهی که لیاقت کنترل یک روستا را درفقدان مثل
شهید محمد حنیف نژاد و موسی خیابانی نداشت حالا در
راس یکی از بزرگترین سازمان های ضد حاکمیت جمهوری-
اسلامی ایران جا خوش کند.
بله قطع کردن اجباری آب باریکه مالی که از طریق بعض مراجع
مستقل شیعی چون حضرت مرعشی نجفی بواسطه آسید محمود
طالقانی(ره) به دست مجاهدین خلق می رسید سبب گردید آنها
دست گدایی را سمت صدام حسین تکریتی بردند.
القصه: شما خیلی از کوتاه قد ها را بلند فرض کرده از ناحیه سر
حذف شان نمودید(کنایه از ترور و اعدام) پس و حداقل در این
آخر عمر و به چرب زبانی اندر مورد فائزه خانم هاشمی عکس اش
را نکن. چون خون او که رنگین تر نیست و موضعی چنین خود تف سربالا
#زنده باد-حاج-محسن-هاشمی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی در سالهای حکومت پهلوی دوم
نحوه مبارزه مخفی وچراغ خاموش را برگزیده بود چنانکه داد یکی چون
علی شریعتی در مرسوله ها و....حتی متهم کردن ایشان به همدستی با
طاغوت پهلوی بصورت ملموس و مشهود است. هرچند در مجموعه آثار
وی اسم و اشاره مستقیم سمت آقای میلانی را حذف کرده اند.
خوب و با این اوصاف چگونه محسن رفیق دوست داش مشدی آن دوره
در اقدامی نیمه علنی و با خطر ریسک بالا به اقرار خود در مصاحبه من-
باب ترورهای سیاسی از ایشان چراغ سبز قتل فلان مامور ساواک و رژیم
را می گیرد!؟ این حرفی است که با واقعیت و شواهد هم خوانی ندارد.
ایضا رفیق دوست به کمال دستپاچگی و موقع تخریب شخصیت مرحوم-
شیخ حسن لاهوتی در جریان انتقال برخی زنان وابسته به سازمان-
مجاهدین خلق سخن از تحریک جنسی با دیدن پای عریان یکی از آنها
و طبعا نرساندن شان به خانه امن می زند. در اینجا هم او اقرار ضمنی
به صرف تنها شدن با حدود چهار زن جوان بعنوان راننده را دارد.خوب
اگر شرعیات را خوب می فهمید اصلا نباید آن شکلی سوارشان می کرد
نه اینکه از نیمه راه دور زده به مبدا(محل استقرار لاهوتی) برگردد
القصه با این حرف ها مدعی مبارزه در راه اسلام عدم شناخت قوی
خود از شرعیات و موقف مراجع وقت شیعه را فریاد ضمنی زند
او فائزه خانم هاشمی را خول می خواند بی آنکه ملتفت شل گویی های
خویش تن باشد...
#هاشمی-روحت-شاد
اینکه در اسفند1403ش آقای رفیق دوست پاسدار چه اقراری کرده
و کی ها را که سر به نیست نموده و امروز اعتراف بدان می کند از نظر
حقیر اصلا مهم نیست !؟چون نه رفیق و همفکر محسن قاتل ام و نه
شفیق فریدون (فرغ زاد)مقتول.منتها نکته جالب در این موضع جنجالی
نام بردن وی از مرحوم آیت الله اکبر هاشمی بعنوان همکار آن ماجراها
بود بی سخن از هر شخص ثالث از این دست!!!
انگار تعریف خاطره تخریب مثل شاپور بختیار به دست انیس نقاش
دیروز بدین گونه جز دینامیت گذاشتن ذیل یاد شیخ اکبر رفسنجانی-
(ره) آن سان که امروزه در جامعه غالبا جا خوش کرده معنی نمی دهد.
(حقیر هرگز باور ندارم آقای هاشمی(ره) در حذف فریدون فرغ زاد نیز
قتل های موسوم به زنجیره ای نقش داشته اند.
مابقی هم خود شان نخ و بهانه های اساسی داده بودند مثلا همین شاپور-
بختیار علنا و پشت تریبون رسمی امام حسین(ع) و شعائر را تمسخر می کرد
و سزای روده رازی هایش را دید چوبش خورد و حال اینکه اسباب آن حذف
فیزیکی که بوده و مرام اش مثبت یا حتی منفی باچه اجتهادی مهم و
واهم ماجرا نیست)
#هاشمی-روحت-شاد