در این خاورمیانه مهد تمدن های دیرین نهضت بازگشت به خویشتن
هماره ودر چهره عیاران قرون ممتد ومتعدد تکرار گردیده است.
این رجوع به سابق گاه وجه صرف دینی دارد وباری پاره ای اوقات
با شالوده نژاد پرستی است مثلا داعش مرتد. اما در مواقع دیگر
کلی نگری در پیش گرفته جمع بیشتری را ذیل چتر خود می برد
عین جنبش ناسیونالیسم عربی جمال عبد ناصر یا ایرانی مصدق-
کبیر(ره).دقیقا ودر همین حین استعمار شروع به تحریک مشتی
مذهبی ایدئولوژی باور از فدائیان اسلام دیروز تا حمس امروز
زند تابلای جان آنها شوند ودر مرحله دوم بعد تضعیفی چنین
سیاست استحاله رهبری را پیش کشد!؟
یک رهبر ملی اولویت اش در روابط خارجی رفاه خلق خود است
پس عملا وخیلی نادر با حکومتی خاص سرشاخ می شود.مثلا
کنش متین زنده یاد ابو عمار یاسر عرفات راموقع گروگان
گرفتن کارمندان سفارت امریکا در تهران وپیشنهاد تبدیل
آنها به اهرم فشار آزاد سازی فلسطین به آیت الله خمینی
را با عمل از سر حماقت ابومازن محمود عباس در دهن کجی
به جمهوری اسلامی ایران نگاه کنید.
آیا او نمی توانست بجای این بچه بازی ها عین عرفات از آقای
خامنه ای تقاضای ابزار مقابله با اسرائیل کند از دیپلماتیک
تا نظامی .ولی نه خود چنین جرعتی دارد ونه نسیب حماس شدن
آن پشتی بانی را حسب منافع عموم ملتش می تواند که هضم نماید.
عین شاپور بختیار که هرگز یارای مقابله با موج انقلاب اسلامی
57ش رانداشت اما حماقت اش عملا وی را به استخوان لای
آن زخم بدل کرده بود.
استعمار فرزندان صالح و رهبران ملی شریف از سنجانی تا بازرگان
دیروز هم مروان برغوثی حال را به بند کشیده محدود و مهجور
می کند تا اسباب خوش رقصی این بدل ها در چشم عوام ناس
فراهیم آیدو آنچه درنتیجه عقب می افتد آبادی ایران و آزادی
فلسطین است
#حیدر-عمو اوغلی
در نبردهای قدیمی یعنی دوره اسب و شمشیر وجود منجنیق و...
سپاه و طرف ضعیف به داخل قلعه پناه می برد و باری اگر فشار
دشمن تا آنجا بالا می گرفت که مثلا برج و باروی اش در هم
کوبیده شده یا با سلحشوری عنصر مقابل حتی خیانت خودی ها
دروازه اش گشوده می گشت بعنوان واپسین حربه جنگی
و در راه مقابله با افتادن غنیمت بدست متخاصم همه اسباب
وسایل اضافی و غیرکاربردی را عمدا آتش می زدند. ولی با
این همه جنگجویان غالب پیاده و حتی سوار از روی آن شعله ها
پریده کار را یکسره نموده و به فتح دست می آزیدند.
در چهارشنبه سوری نیز نیروی ضعیف شده سال جاری که
به قلعه اسفند ماه پناهنده شده به چنین شبی که فردایش
مطابق باورهای مذهبی درایران باستان و ایضا شیعه گری
چهارشنبه و نحس ترین بخش هفته می باشد آخرین راهکار
بقاء خودرا بروز داده و ایرانی جماعت با پریدن ازفراز آتش
طالب بهروزی و اوقات سعید آینده زیست خود می شود
آتل ماتیل چهارشنبه بختیم آجیل چهارشنبه
(وقت پرش وجهش است چهارشنبه و باید که خوشی گشود)
#یزگرد-سوم-ساسانی
جای پدرم بود اما در رفاقت هیچ چیز بهر حقیر کم نگذاشت.
زنده یاد اکبر خرازی پیشکار مصدق کبیر (ره) را می گویم.
ماجرای آشنایی بنده با ایشان به تابستان سال1384ش و
در سنگکی اندر خیابان مطهری تهران اتفاق افتاد.
دستمال سفره ای در کیف داشتم و دنبال جایی برای پهن و خنک
کردن نان در آن شلوغی پیاده رو و ترافیک خیابان می گشتم.
اصلا برکت مذکور را به زحمت از خبازی بیرون کشیده بودم
که کیپ تاکیپ آدم نشسته بود.اما او که مرا در آن حال دید
اجازه داد سنگک را روی کاپت تاکسی نارنجی رنگ پیکانش
گذارم.خدا بیامرز به شوخی می گفت:تو مرا یاد مردان
قدیم می اندازی و پار چه ای چنین در بساط همراه خود داری.
از جملاتی هم که چند بار بر دهان آن نازنین مرد به فواصل
یکی دو ماهه شنیدم ولی در لحظه و تا سالها بعد فوتش به
عمق مسئله پی نبردم این بود که:آقای داریوش فروهر از
قبل انقلاب تا بعدش روضه حضرت زهراء(س) می رفت
غالبا ناشناس اینجا و آنجا.
بله کسانی که آن عزیز را روی چهار پایه نشانده سلاخی
کردند بنا بر شنیده ها یا زهراء می گفتند ! و عناصر خود سر
و سلیقه گرا بل فراقانونی حساب می شدند که به تحریک
و چراغ سبز یک آخوند عوضی وی را منکر عصمت مادر
سادات(س) پنداشته به همراه بانو کشتند.هر چند عاقلی از
همین نظام جمهوری اسلامی ایران به نام حجت الاسلام و
المسلمین سید محمد خاتمی (دامت برکاته)مچ شان گرفت.
القصه:دزد ناشی به کاهدان می زند...
روح هرسه شان مشد اکبر داریوش و پروانه شاد
#عدو الله-بدبخت
چی کشید این بچه!؟ از پدر خوانده چپول اش بگویم یا عمه سرمایه دار
این وسط نو کیسه ها ی شبه برژوا خاندان اردکانی که در سرش کاشته
و به دامن چیدند. آن هم بواسطه تیغ قصاب ایضا دست سنگین پس-
انداخته اش راند و قسم پسین صبر و مرارت همراهی با یاران شهید
سیدحسین فاطمی که بسیاری اندر ماجرای ضمنی چنان لنگ که سهل
است خود می اندازند اما صابران می رسند به جایگاه مجاهد نیز
که فرای چپ و راست ایضا خاله زنک و بادمجان دورقاب چین های زمانه
به مصداق مناره ای هست در دل کویر چنانکه هر آینه پیغام عرش را
بر اهل فرش بانگ زده یاد آور شود
وَ فَضَّلَ اللهُ الْمجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً.
95ازسوره نساء
#سرزمین-مادری
لینک مشاهده سریال سرزمین مادری سری اول
مرحوم ابوی نقل می نمود:قبل کودتای 28 مرداد ضد شادروان دکتر محمد -
مصدق در خدمت سربازی بوده آن هم به پادگان قدیمی و مشهور ارتش
ایران در شهرستان مرند.
آن زمان یعنی مصادف با نخست وزیری مصدق کبیر در دشت و باغات
اطراف تعداد بسیار زیادی سهره(این پرنده انواع مختلف دارد و مراد سهره
معمولی هست که عکس آن فوق این متن قابل مشاهده می باشد)بصورت
دسته جمعی در حال پرواز بودند اما به محض خلع از نخست وزیری مصدق
آن هم در اواسط تابستان این پرندگان نایاب شدند و دیگر به چشم مردم
نمی آمدند.
در همان جریان گروهبان ارتشی با نام بلیله که فردی مصدقی بود راضی به
بردن نام شاه در مراسم پرچم نشد و نهایتا کلاه خود رابه زمین انداخت و زیر
پاهایش لگد کرد درحالی که داد می زد:وای به حال مملکتی که صبح به
نام یکی و شب دیگری باشد...نظامیان شاه دوست هم فورا او را باسلاح
کمری هدف قرار داده و به شهادت رساندند.
من چند شب بعد مامور به خدمت در مرز تمرچین نزدیک کردستان
عراق شدم و بعد اتمام دوره سربازی روزی با بهانه بیابان گردی به
سمت محل دفن بلیله که خارج قبرستان و به حاشیه پادگان در دل
باغی خاک شده بود رفتم و تنها به واسطه سنگ بزرگ و خاصی که
سربازان مامور به دفن وی زیرکانه و مخفی کنار قبرش نهاده و بعدا
خبردارم کردند یقین نمودم آنجا مزار شهید گروهبان بلیله است.
این ماجرا را در اوایل زمستان 1357ش برای مرحوم آیت الله سید-
محمد علی انگجی نقل کردم البته منظور اصلی من طرح سرگذشت
و شهادت آن سرباز وطن بود اما قصه سهره را نیز بصورت ضمنی گفتم.
ایشان فرمود:سهره حیوان خاصی هست. نگهداری اش در خانه
نشاط آور نیز از بهر باطل السحر و...مفید است. ضمن اینکه این
موجود ناز زمانی که انسان های نیک و مسلمان قلبی و واقعی
جایی حاکم و متصدی امور گردند زیاد دیده می شود.
از جمله استاد و رفیق ما آقای مصدق
#ولات-عدل
انالله و انا علیه راجعون
در نهایت تاسف از خبر درگذشت روانشاد استاد دکتر داود هرمیداس باوند
اطلاع یافتم.
حقیر در دهه 80 از قرن 1300ش توفیق دیدار چند باره آن نازنین مرد را
به حاشیه مراسم های مدنی داشتم که غالب دانشجویان علوم سیاسی و
اجتماعی دوره مذکور محصل دانشگاه ملی و آزادتهران که افتخار کمترین بودن
ایشان را دارم حضور داشتند.
دفتر مرکزی دانشگاه آزاد بالاتر از سید خندان و حسینیه ارشاد آن سوتر
خود نمایی می کرد و یک پنجشنبه ظهر تابستانی که دکتر باوند مقابل کیسوک
روزنامه فروشی از اتومبیل پیاده شده بود مجال عرض ادب و پرسشی درباره
همشهری ام زنده یاد آیت الله سید محمد علی انگجی را که نیک می شناخت اش
دستم داد.خداوند آن دو آقای محترم را با مولانا علی (ع)محشور و صدقه
سر انسانیت و اسلامیت مشهود ایشان نظر عنایت حضرتش را از ما برنگرداند.
#مصدق-کبیر
علت اصلی ناراحتی آن بخش از اپوزسیون حاکمیت که با عناوین
سلطنت طلب همفکر شاپوربختیار و فریدون فرخ زاد و...یاد
می گردد اززنده یاددکتر کریم سنجابی به عزل و رد بختیار
از جبهه ملی ایران درآستانه انقلاب اسلامی57ش وحسب
قبول نخست وزیری رژیم پهلوی برمی گردد بااین توجیه که
سبب قدرت گرفتن جریان چپگرای ایدئولوژیک مذهبی شده.
امادر آبکی بودن وپوچی این شکل نگاه به مسائل همین مثال
بس که انگار بگوییم دست رد زدن مولانا علی(ع)به سینه
عبد الرحمان عوف درشورای انتخاب خلیفه باعث تشکیل
حکومت عثمان شده است وگناه امثال مروان حکم بدان
بر پای پسرابیطالب نوشته می شود.
فرد متقی وخدا ترس هماره مرزسرخ عقیدتی دارد که در
عین کیاست ورزی و تلاش جهت حفظ شان آدمیت وهمه دیگر
موجودات گیتی رد شدن از آن رابرنمی تابد ونباید محصولات
جانبی و عوارض ناشی ازچنین موضع گیری هایی رابه پای
او نوشت.کسی چه می داند شایداگر شاپوربختیار بردولت -
موقت زنده یاد مهدی بازرگان غلبه می کرد روزگارامروز
ایران در جنبه های مختلف و متفاوت بدتر بود.
مومن واقعی به وظیفه اش مقید است و نیک می داند اگر
حتی عوارضی از کنش او درراستای عقیده اش بروز یابد
مقطعی است ودرنهایت فرای دیرو زودی رفتار صحیح اش
گامی به سوی آن اصلاح نهایی بشری نزدیک خواهدکرد.
گیرم و ازاین دست و درراستا که تا اینجا عرض شد لقب
شهید را به سنگ مزارنثارقاتل کنند(سعیدامامی)ومقتولان
(داریوش وپروانه فروهر) ازآن محروم باشند ولی و باز خدا
شاهد وکافی است.
هرچند و الظاهر پروژه جامعه سازی مصدق کبیر در نهضت مبارک
ملی شدن صنعت نفت ایران به زوال کشیده شد اما انسان سازی
آن مرد متقی در چهره های تابناکی چون:مهدی بازرگان کریم -
سنجابی و..یادگاری بود که حتی به پیشبرد روند دموکراسی
خواهی و ارج نهادن به اصل بنیادی حقوق بشر البته نه به
روایت لیبرال دموکراسی غربی بلکه پندار عرفی درطول
تاریخ این مرز پرگوهر انجامیده و امتداد مدام نیز دارد.
نور افکن انداختن رو چهره کریه شاپور بختیار چنانکه در
امرداد1402ش و به رسانه سعودی اینترنشنال شاهد
بودیم هم او که حتی دردوران نخست وزیری کوتاه و به
مجلس شورای ملی از متلک انداختن بر ساحت دستگاه-
امام حسین (ع)و قرائت سنتی شیعه درجامعه ایران هیچ
پروایی نداشت و جهت بازگشت به قدرت بعد رودستی که
از مهندس بازرگان فقید خورد حتی راضی به هم دستی با
عوامل نظامی عربستان سعودی شد. به قیمت خاک پاشیدن
چهره تابناک آن دلیرمرد یارسانی کریم سنجابی یا بی محلی
به فرزانه ای چون دکترسید حسین موسویان از بهرتکرار
حرکت مشابه دراخراج حسن امین از جبهه ملی که وی نیز
حسب افکار کوتاه دستی درآتش دشمنی با شعائر حسینی
دارد دقیقا به همین خاطر صورت می گیرد.
بله درودبرآن ملی هوشیار و اصیل که باورمندان به
تفکرات انحرافی و غیرعرفی را کنارمی زند تا مذهبیون
ناب و سنتی بتوانند امتداد ودوام یابند.
بله مصدق ادامه راه امیرکبیری است که درمقابل مثل
فرقه ضاله بهائیت درآمد البته با یکسری تغییرتاکتیک
چنانکه جای گرفتن وحبس عوام ایشان که ضد حقوق بشر
شمرده می شود کله گنده وسران شان راحسب کیاست
مناسب دربمب بست و نابودی تدریجی وبی هرخون ریزی
قرار می داد
#یارسان
شاه مشروطه مشروعه بی هیچ برو و برگرد حق دخالت در حکومت طبق
قانون اساسی نداشته است.
اگر به نوع کنش و سیاست ورزی زنده یاد دکترمحمد مصدق در جریان
ملی شدن نفت نگاهی جامع بیندازید او مدام از این موضوع و به سان
تله آفسایدی جهت مقابله با دیکتاتوری محمدرضا و به حد تعریف شده
تاج داری اش راندن وی مدد می گرفت.
خوب اگرما امروز روایت کارشناس سلطنت طلب طاهری به مقابل دکتر
سیدحسین موسویان(دبیرکل جبهه ملی ایران) اندر گفتگو با صدای
امریکا در امرداد1402ش که مصدق را دیکتاتور فرصت طلب و...
خوانده محمد رضا پهلوی را ناجی ایران درآن مقطع جا می زند نقد
کنیم می توان روی این نکته کلیدی پا فشاری کرد:مصدق گیرم
منحرف وظیفه تنبیه او با شاه بود یا ملت!؟ و اگر ناس مطابق کدام
اصل پهلوی دوم قیمومیت آنها را داشت چه حتی نخست وزیرو رجل
سیاسی سابق و اذل شده برچنین جایگاهی ارجح شناخته می شود.
کودتای چکمه در متن هراس افکنی ازاستیلای شوروی شرقی و
کمونیست به ایران لیبرالیسم امریکایی و غرب را بی اراده
ملت به خورد آنها داد و یگانه گناه مصدق کبیربعنوان فرزند
راستین ملت این بود که می خواست درمیانه این آفندهای
خارجی پدافندی وطنی را با درک شرایط مکان و زمان بروز داده
به نمایش تاریخ فردا گذارد بی آنکه آغاز گر تخاصم بوده باشد
یا به ابزاری ضد حقوق بشری دست آزد.
#احمد-آباد
تقدیم به ایران جان.سروده سعیدحریری اصل:
ذیل همین سرسر ا راجب ملک منی
پیش دو چشمم یقین نور ضیاء و تنی
کرد و بلوچ هم عرب گیلک بل ارمنی
کمپ گل فارسی عارف بر هر فنی
آذری یا اهل طوس لر به صفا متقنی
زور خوش عزیزاهل حق خیل چنین گلشنی
نازک مازن سرشت سیب گلاب سروری
باقی ملک ری و بند قم آن مدفنی
کاشی فیروزه فام اصل صفا حتمنی
در بر بحرخلیج ساکن خوش منظری
گوش به گوش جهان با همه گردمپری
هموطن ازحتم من تو به یقین بهتری