ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مرحوم ابوی نقل می نمود:قبل کودتای 28 مرداد ضد شادروان دکتر محمد -
مصدق در خدمت سربازی بوده آن هم به پادگان قدیمی و مشهور ارتش
ایران در شهرستان مرند.
آن زمان یعنی مصادف با نخست وزیری مصدق کبیر در دشت و باغات
اطراف تعداد بسیار زیادی سهره(این پرنده انواع مختلف دارد و مراد سهره
معمولی هست که عکس آن فوق این متن قابل مشاهده می باشد)بصورت
دسته جمعی در حال پرواز بودند اما به محض خلع از نخست وزیری مصدق
آن هم در اواسط تابستان این پرندگان نایاب شدند و دیگر به چشم مردم
نمی آمدند.
در همان جریان گروهبان ارتشی با نام بلیله که فردی مصدقی بود راضی به
بردن نام شاه در مراسم پرچم نشد و نهایتا کلاه خود رابه زمین انداخت و زیر
پاهایش لگد کرد درحالی که داد می زد:وای به حال مملکتی که صبح به
نام یکی و شب دیگری باشد...نظامیان شاه دوست هم فورا او را باسلاح
کمری هدف قرار داده و به شهادت رساندند.
من چند شب بعد مامور به خدمت در مرز تمرچین نزدیک کردستان
عراق شدم و بعد اتمام دوره سربازی روزی با بهانه بیابان گردی به
سمت محل دفن بلیله که خارج قبرستان و به حاشیه پادگان در دل
باغی خاک شده بود رفتم و تنها به واسطه سنگ بزرگ و خاصی که
سربازان مامور به دفن وی زیرکانه و مخفی کنار قبرش نهاده و بعدا
خبردارم کردند یقین نمودم آنجا مزار شهید گروهبان بلیله است.
این ماجرا را در اوایل زمستان 1357ش برای مرحوم آیت الله سید-
محمد علی انگجی نقل کردم البته منظور اصلی من طرح سرگذشت
و شهادت آن سرباز وطن بود اما قصه سهره را نیز بصورت ضمنی گفتم.
ایشان فرمود:سهره حیوان خاصی هست. نگهداری اش در خانه
نشاط آور نیز از بهر باطل السحر و...مفید است. ضمن اینکه این
موجود ناز زمانی که انسان های نیک و مسلمان قلبی و واقعی
جایی حاکم و متصدی امور گردند زیاد دیده می شود.
از جمله استاد و رفیق ما آقای مصدق
#ولات-عدل
انالله و انا علیه راجعون
در نهایت تاسف از خبر درگذشت روانشاد استاد دکتر داود هرمیداس باوند
اطلاع یافتم.
حقیر در دهه 80 از قرن 1300ش توفیق دیدار چند باره آن نازنین مرد را
به حاشیه مراسم های مدنی داشتم که غالب دانشجویان علوم سیاسی و
اجتماعی دوره مذکور محصل دانشگاه ملی و آزادتهران که افتخار کمترین بودن
ایشان را دارم حضور داشتند.
دفتر مرکزی دانشگاه آزاد بالاتر از سید خندان و حسینیه ارشاد آن سوتر
خود نمایی می کرد و یک پنجشنبه ظهر تابستانی که دکتر باوند مقابل کیسوک
روزنامه فروشی از اتومبیل پیاده شده بود مجال عرض ادب و پرسشی درباره
همشهری ام زنده یاد آیت الله سید محمد علی انگجی را که نیک می شناخت اش
دستم داد.خداوند آن دو آقای محترم را با مولانا علی (ع)محشور و صدقه
سر انسانیت و اسلامیت مشهود ایشان نظر عنایت حضرتش را از ما برنگرداند.
#مصدق-کبیر