ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
ریل گذاری صحیح مفهوم توحید در ایران باستان و قدیمی ترین قوم موحد
گیتی بودن ایشان را هر چند ملی گرانمایانی چون شاپور بختیار یا افراطیون
جناح راست نظام ایران (رائفی پور حسن عباسی ازغدی و...) خواسته اند اش
منقطع از راه شیعه گری و مذهب حقه امامیه جار زنند و هر یکی از ظن خود
با تخریب شعائر حسینی ایضا بستن تئوری توطئه به ناف کوروش کبیر و
آلت جهود شمردن اش نیز جناب مانی که از طریق والدین به فرقه مسیحی
یهودی تندرویی سنجاق می کنند تبلیغ کرده جلوه دهند. البته به نیت ساختن
یک حکومت ملی لائیک یا نظام مذهبی ایدئولوژیک مدل استخری نه چشمه-
سان (رجوع شود به آثار شیخ مرتضی مطهری که نسبت به وقوع جریان نئو-
اصولگرایان افراطی و جمود فکری ایشان هشدار داده بود) هم خلاصی از
اندیشه ملی مذهبی که با کنایه التقاطی مشترکا نوازش اش می نمایند
حقیقتی است که هرگز از چشم نافذ و دوربین یک روشنفکر عرفی
راستین چون حکیم ابوالقاسم فردوسی (رحمت الله علیه)دور نماند.
این سان وزیرکانه وی با اصطلاحا تک تیر و توان محدود خود در خراسان
عصرش که سایه نگاه و شکل فکری دولت عباسی و استیلای فقیهان
حکومتی همچنان پا برجا بود و حتی رضا به دفن جنازه اش در قبرستان
عمومی شهر حسب رافضی مسلک بودن نمی دادند دو نشان زد و برای
مثال در داستان رستم زاد و آن جوان دلیر بر آمده بعد مرگ پهلوان
دستان در سیستان اش عملا به کانالیزه کردن اندیشه و ذکر خیر
مهدویت شیعی کلمه نیز مشغول است و ذهن پاک هم قلب های از خون
لقمه حلال در تپیدن را به این می خواند که:غم مخور روزی او(عجل-
الله فرج الشریف)خواهد آمد
غالبا جنبه هایی از خدمات متفاوت جناب حکیم ابوالقاسم فرودسی(ره)درچشم
محققان معاصر بسی خوش نشسته و اما مقداری از آنها هم نادید گرفته شده اند.
حرکت امثال یعقوب لیث صفاری می توانست معنی ملی گرایی و وطن دوستی
امروز ایرانیان را درحد یک نازیسم تنزل دهد ولی پلواریته عقیدتی در عین حال
سواد حقیقا زیاد فردوسی به جنبه های مختلف دینی:مذهب فقه مابعد الطبیعه و...
ایضا انسانی: ملی تاریخ و...جلو این روند زشت در آمد.
نبرد یعقوب با علویان حاکم بر شمال ایران دقیقا به نقطه مقابل روایت و سلوک
ملی مذهبی فردوسی پاک زاد در می آید. اما وقتی به تاریخ دقیق می شوید
هیچ کدام از آن دو که لقب سرداری ملی یا امام زادگی مذهبی می کشیدند
الزاما علیه السلام نبودند.بعض اقدامات علویان طبرستان اصلا خلاف منهج
امام معصوم حی زندانی و بعدها غایب(علیهم السلام) عهد عباسی بود.رادمان
هم با داعیه عیاری در جوانی دزدی کرده به جنگ گله ای آدم می کشد. مثلا در
نبرد طبرستان شخصی را بخاطر تنها انتقاد تند لسانی از او بر دار مجازات زدند.
اما فرودسی فرای بحث ملی و مذهبی یک انسان بسی شریف و نرمال تشریف
داشت و صدقه سر همین خصائل بعنوان نقطه الصاق و وفاق شیعه گری و
ایران دوستی در کنار نادر شاه افشار مصدق کبیر و... همزمان شناخته می شود.
#گرد-آفرین
در خلال جراید زرد که خبر خیانت های خانوادگی افراد مخصوصا مشهور
را جار می زنند اگر نگاهی بیندازید قصه قتل بچه توسط والدین اش
در صفحه اول و با عنوان درشت ذکر می گردد.
چون جدای جنایت بسی جان کاه جوانمرگ کردن یک نفر وقتی ضارب
وعامل قتل پدرو مادر هستند اوج ترحم مخاطب سمت طفلک مقتول
نثار می گردد حتی اگر او گناهکار باشد ورد زبان هر صاحب وجدانی
گردد که:ای حیوان خوب به جوانی اش می بخشیدی.
از قضای روزگار ماایرانیان چه دراساطیر ملی وچه اسطوره های مذهبی
دو بچه کش خیلی معروف داریم1.رستم دستان2.ابراهیم خلیل(ع)
هرچند قصه سهراب و بابا به آن فرجانم شوم ختم شد اما مال اسماعیل
(ع) و ابوی اش نه ولی یک حقیقت تلخ چه از جانب خدای خالق قرآن
نیز حکیم فردوسی پدید آورنده شاهنامه درعین نقل چنان جریانات
جانکاه بهر مخاطب پررنگ می گردد وآن اینکه سه گروه ممکن است
فرزند و پاره تن به مسلخ کشند.اول کسانی که چون رستم گرفتار
مشتی خیالات متعصبانه قومی اند(معاویه) یا عین ابراهیم متشرع
بودن صرف(عادات دینی) بدون روشنفکری حقیقی به چنان وضعی شان
کشانده است(خوارج) ایضا هر گرفتار هوای نفسی چون(ناکثین صدر
اسلام) عین بابایی که عرق خورده و بر اثر جنون آنی اولاد خود را کشته است.
چیزی که جهت باور پذیری انقدر دردنیا فراوان رخ داده که نیازی به
تشبیه و ضعیف شده نقش آن در قالب آدم های مشهوری چون پسر
سام نریمان وخیل الله نبوده است.
القصه:سخت ترین جنایت زد انسانی یعنی فرزند کشی وقتی از جانب
مشتی گرفتار شهوت قدرت و سنت بی حد یقف سر زد دیگر چه جای
تعجب هست از اینکه ایشان بر پدر معنوی خود (امام علی(ع))شوریدند!؟
و بر این متد کار سمبل گونه و تبل تو خالی ابراهیم(ع)در قربان نکردن
پسرش را با شهادت جناب علی اکبر(ع) به مرتبه بروز و ظهور کشاندند
صل لله باکین الحسین
#ملی-مذهبی
#سقیفیه-بنی-ساعده