فرد دزد موجودی آنرمال و غیرطبیعی هست که انسانیت
خود را حال و به هر بهانه و توجیه زیر پا گذاشته است .
ظاهر بینی خلافکار جزء یعنی غیر قاچاقچی کلان و...هم
حقیقت ملموس و محسوس می باشد که با نگاه صرف به
چهره چند مال خر و سارق سابقه دار برای نمونه عیان گردد.
این بابا وقتی گوشه ای کمین کره و عابران غالبا پیاده را
دید می زند تا مبادرت به خفت گیری از ایشان کند بسیار
به ریخت و جلد آنها و نوع پوشش طرف اش دقت دارد.
او عادت کرده محتویات یک کیف چرم و نو را پول نقد و
سکه طلا ببیند یا پوشنده لباس های شیک و تمیز برایش
حتما بچه مایه دار جلوه کند.
مردم جامعه هم حسب اینکه دیگران مخصوصا غریبه ها
جهت ایشان شخصیت قاعل شوند تا دستشان به دهن
رسید بسیار بخاطر لباس و آرایش مو خرج می کنند.
اینجوری و در سرجمع آنها خویش را به راحت الحقوم
خفت گیران و سارقین بدل می نمایند.
درحالی که اگر عادت کنیم لباس و وسایل خراب دور انداختنی
را تعمیر کرده و با هم ایشان سر کنیم مثلا جای خرج ماهانه
صدها هزار تومان در آرایشگاه بواسطه خرید یک ماشین
اصلاح خوب سر و صورتمان را ساده ولی مرتب نگاه داریم
عملا و اکثرا از لیست سیاه زورگیرانی که در تردد های
شهری ما را زیر نظر گرفته اند خارج خواهیم شد.
(تعمیر لباس خود آدم خیلی بهتر از پوشیدن البسه
دست دوم دیگران(تاناکورا ) است .درعین اینکه یک
محل درآمدی هم جهت خیاط و کفاش هموطن می شود)
#تعمیرکار
غالبا نسل موسوم به z در جامعه امروز ایران را گونه ای گریز
از هنجارهای تعریف شده عرفی مذهبی دیده و تبلیغ می کنند.
چنین پنداری توسط گرایشات ایدئولوژیک از با داعیه مذهبی
گرفته تا غیر و کمونیستی بشدت داغ و تقویت می گردد.
اما و از سر نگاه بایسته به بالا بلند تاریخ آنها هم چون پیش
و پسینیان خود زیر مجموعه گذار تعریف شده و نهایتا به
حلقه واصل بر آیندگان بعد خویش بدل خواهند گشت.
این جدا افتادگی شان هم از حافظه تاریخی ایرانی و در انداختن
طرحی نو البته با الگو برداری غلیظ از فرهنگ نمای غربی
یکجایی لابد سرش به سنگ لحد خواهد خورد و دوباره
نهضت بازگشت به خویشتنی راه خواهد افتاد. منتها و
احتمالا حاصل از تجربه های همین دوره زیستی باز تمایل
چندانی به مکتب وفلسفه چپی نشان نخواهند داد.
اصلا آشنایی دو ملت ایران و امریکا فرای بحث های سیاسی
بعنوان کهن و نوین ترین تمدنهای بشری موجب تبادل
عمیق و درک وسیعی شده که اثر خویش در دراز مدت
روی جمیع ایشان و طبعا اکثریت بشریت می گذارد.
نیز صد حیف که عمق این مسئله توسط سوی امریکایی
قصه در جریان کودتا ضد دولت ملی مصدق کبیر(ره)
نادیده گرفته شدو سبب طولانی گشتن این دوره زایمان
تاریخی و تبلور نسلی و فرهنگی گشت که خوب های سنت
ومدرنیته را یکجا به چنته دارد.
#احمد-آباد-مستوفی
موقع سفید شوی و استحاله مغز ملت اش همه گناهان را به گردن
آن دیگری می اندازند ولی احتمالا مشابه و در پشت پرده به هر
کثافت کاری دست می زنند از بهر سر پا ماندن و توسعه روز افزون
آره جون عمه تان !؟سبب اصلی در خاموشی ماندن چند ساعتی روزانه
ملت ایران به زمستان سرد1403ش بیش از اینکه حاصل جفای
نفس حاکمیت جمهوری اسلامی باشد یا تحریم های دول خارجی
نسبت بدان مزرعه های غیر مجاز ماینراست که از افراطیون -
در قدرت تا اپوزسیون و...مخفیانه و غیر مجاز بر پا کرده اند.
بله ضحاک دیروز اگر فقط مغز جوانان را می خورد اکنون بی همه
چیزان روزگار ایضا به برق آب و نان ایشان رحم نمی کنند.
حیف یک تار موی مثل مهرشاد که بخواهد بخاطر این دوزخیان
روی زمین جمعیا بیفتد چه رسد به کل آن قد رعنا
من نوعی بمیرم که تو به نان و نوایی راحت برسی!؟
نه هر چند سخت و سنگین بدون آلایش با غیر به زندگی خود
تا رسیدن اجل ادامه خواهم داد تا خار چشم کور شدتان باشم
و حداقل سهم خویش از حیات را به دلخواه و اراده فردی صرف
کنم نه حکیم فرموده
#چرا-سیاسی-نیستم!؟
دلار افسار خود را چاره کرده
کشیده شیهه و خمیازه کرده
یکی صراف بدبخت در میانه
گرفته زیر سم بیچاره کرده
جهیده از محل اخافه کرده
به دشت و هم دمن او خانه کرده
برفته صاف در عصاب کسی که
ز پندارش و را بر فاقه1 کرده
بگفتند یابوی ما ضله کرده
بریده در ریال و شفته کرده
ز بس با خود کشیده این خر زار
که بر سرعت به باسن پاره کرده
سروده سعید حریری اصل.23بهمن1402ش
1.نقشه کشی و طرح ریزی جهت کنترل قیمت دلار توسط نهاد قدرت
#صراف-سر-بازار-معانی
غربت توی نگات اصلا نشد معنا کنم
اون جوری که زول زدی تاب غمت بابا کنم
میگی از من دور میشی انگار با طعنه ولی
دخمله زندم فقط تا پلک چشمات وا کنم
سوز می آره که دیگه بی هوا غوغا کنم
دست بشورم از تو و یاد قدت رعنا کنم
اما نه بازم امیدم هست تا محض خاطرت
رحم اش از سر بگذره بلکه دوا پید اکنم
اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ
(سروده سعید حریری اصل.بهمن1403ش)
#بیمارستان-کودکان
در خانه یک سریال دهه شصتی است که حسب نبودن اینترنت و...
یعنی شبکه های اختیاری تر نمایش به آن دوره مخاطب زیادی داشت.
منتها کارگردان آن بخاطر بعض تکنیک و دقت نظرها شایسته
ستودن است.مثلا وقتی آقای اکبر عبدی بعنوان همسایه از پس
دیوار سر در باغچه خانه می انداخت یک جورهایی با خورشید تقارن
یافته مجال بازی اصطلاحا رو حوضی داشت یا زنده یاد شهلا ریاحی
نقش بزرگتر و پیر سالی را ارائه می کرد که با زوم و توجه دوربین
روی قفس طوطی ملنگو آویزان او از ایوان عقل و وقاری را یاد آور
می شد که بچه ها حسب سن که نه حتی والدین آنها بخاطر
موقعیت شغلی بسیار پر جنب وجوش تر بی بهره اش می نمودند.
اصلا پدر خانواده که میوه فروش بود و آرامش حاصل از همجواری
روانی سیفی جات را نمایندگی می کرد و...
#انتهای-خیابان-الوند
بهمن1403ش درشبکه نسیم بانو گیتی خامنه
را دعوت کرده بودند و از کارتون ها حال و هوای -
دهه شصت می گفتند
که جناب خان از خجالت بسیاری شان در آمد و
بر علت ترس دکتر بزی پسر شجاع جویا و تا
ناف معلوم آن ببر در اوج گیر بازار دهه شصت
هیچ کم نگذاشت. منتها حقیر هرچه به خاطراتم
رجوع کردم از این قسم جز الفی انکینز آنچنان
به دلم ننشسته است.
درسته پدر پسر شجاع یا خود کاراگاه گجت
خیلی دل گنده و روشنفکر بودند. اما این بچه
طفلی خودش باباش اصلا محیط اطرافشان
نوعی تنهایی خاص را تبلور می داد که بیانگر
ذات و وضعیت بنی بشراست با همه
زرق و برق های آبکی و تاریخ انقضاء دار دنیا.
الفی نه صرفا غربت آمدن از یک عالم ذر گونه
را داشت مثل مسافر کوچو لو نه دل تنگ مادر
ندیده چون هاچ زنبور اصل و...بود
فقط متمایل به تجربه های ناب و با سرمایه
اندوخته حاصل شان می زیست
#دهه-60
هوادران اش دکتر دل خواندن بدین مفهوم که:
در سینه مایی جیگرت رو و....
مخالفانش نیز به پزشک قلب بودن او اسرار دارند
منتها با معنی تقلبی و بدل کلمه.
حقیر ولی فقط همان جراح بطن و آئورت در سینه
آدمی زاد بیمارستان مدنی تبریزش می بینم .
القصه: هر مریضی برود زیر دست طبیب فرای
بحث تجربه و تیز هوشی او ایضا عنایت و معجزه
زنده ماندن اش در کل پنجاه پنجاه است و
ما بقی حرف اهل سیاست .
چرا-سیاسی-نیستم!؟
پیر زن قیمت چند قلم میوه و سیفی را که جدا
و وزن کرده بود پرسید.
فروشنده هم در آمد که:حاج خانم خیلی وقت
واسه خرید و لابد سر ناخوشی تشریف نمی آورید
اینها هم سر جمع زیاد می شود فکر کنم کلا نصف اش
کنی به خیر خودت باشد زحمت بر گردان بقیه
هم سر جاش با من راضی ام اختیار دارید و...
زن کمری راست کرد و همزمان با آه سرد
گفت:باشه هر جور صلاح هست.
باز دور بر را دید زد و وقتی خلوت از توجه
بقیه مشتری ها یافت ادامه داد:
آخه درد من بیش تر از بی پولی چیز دیگه
است !؟خیلی ها متلک می اندازند:چادری
افسرده مخبر. حالا خدا را شکر نمی دانند
که پسرم زمان جنگ رفته...
مغازه دار جواب داد:گاهی وقت ها بعض
مشتری ها بهم میگن:همه چیز رو این
اوضاع خراب را باید گذشت پای بالایی ها
ولی نه اینها حرف خام هست.
پایین اگر کارش درست باشد و فرهنگ
مردم قوی با گذشت چند سال و گیرم
خطای یک عده فوقانی که نباید جا بزنند
اگه اونها از مدل57 عوض شدند بعضی
از خلق خدایی به عوضی بدل گشتند
اون که انقلاب بود آخرش شد این وای
به حال اینکه بخواهیم بلا کش مخالف خوان-
های امروزی بشویم.
بدبخت اگر مسجد آینه بسازد یا سقف
فرود آید و یا قبله کج افتد...
آره آبجی: از ماست که بر ماست.
بهمن-1357ش
عاشقی بودم که وجدم پا گرفت
چون غروب جمعه شد بلوا گرفت
بعد آن و قبلش از هر قسم رفت
در دم مذکور اما غربتی پیدا گرفت
داغ کردم درد نیز انواع گرفت
از سر و تن سوز این اوضاع گرفت
باز سستی دیدمش آخر که چه
چون نیامد کی شود دنیا گرفت
ظلم می توفد زند بر خشک و تر
شعله اش من جمله را یکجا گرفت
در خودم بودم که این دم نا 1گرفت
خود به خود آمد به لب معنا گرفت
هر که امیدش فزون و بیشتر
امتحان عمر را با نمره بالا گرفت
1.گلو و حنجره انسان
(سروده طلبه نجفی سعید حریری اصل .شعبان1446ق)
اللهم عجل لولیک الفرج
#یا-اباصالح
گوشه چشم منی و چشمه جوشان فیض
کین همه آشوب را یکسر مصفا می کنی
وقتی از دل تنگیم دیگر گرفتی رنگ آن
حال وش در بر کشم حل معما می کنی
خاک چون تو گر چه سرد است و فراغ
گرمی هر محفلی را باز معنا می کنی
گفته بودم تا شود اندر هوایت پر زنم
بال را از من گرفتند راه را وا می کنی
سور اسرافیل هم اینجا اگر دیگر زنند
کشتگان عشق را خوابیده بر پا می کنی
زودتر بر خوان مرا تا در حریم قدسی ات
در بیابم خود که تو مسجود پیدا می کنی
(سروده طلبه سعید حریری اصل)
#شب -جمعه
السلام الی اهل لا اله الا الله
مرده یعنی من که زنده نیستم
بی تو گویم بر خودم که کیستم
روزگار با همی از سر گذشت
بعد آن اصلا کجا کی زیستم
(سروده طلبه سعید حریری اصل.شعبان1446ق)
#پنجشنبه