حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

بازگشت به تنظیمات کارخانه!؟

گاهی وقت ها که کلاف زندگی رودستمان می ماند و احساس بیچارگی

به پیشواز افسردگی ضمنی اش هم می فرستد با خود می گوییم :

کاش دگمه بازگشت به تنظیمات کارخانه درمورد حیات خودم هم 

امکان داشت اما صد حیف و با این خیالات تو گویی شعله های آن

فسردگی که قبلا گفتم علو می گیرد و فزون تراز قبل می شود.

اینجاست که لاجرم به اختتام تلخ مرگ رهنمون می شویم وآه از

نهاد بر می آریم که :دارم پیر می شوم.

ولی راه چاره چیست!؟خیلی که روی این مقطع ووضع دقیق شوی

شاید باور مندی به تفکیک جسم و روح و اصلا اعتقاد به متافیزیک 

کمک کننده افتد.هر چند کارل مارکس افیون توده اش داند...

من یک تنی دارم که جنگ هرمون جنس کرومزوم و...اش روبه

فنا می برد و هرگز قابل مقایسه با بچگی هایم نیستم

اما روحی هم دراین میانه هست که خیلی سهل وممکن ترمی باشد

تا با آن دوران ابتدائی حیات تقارن مجدد یابد.

بچه ها از زندگی حالشان با هر سرنوشت و برنامه کلی لذت ممتد 

می برند:مثلا اگر به بزرگسال بگویید: برو یک پاک کن مداد بخر

صرفا به کارایی موردی اش فکرمی کند امابچه از عطر و طرح

آن هم نسیب برده بر انرژی مثبت وجود خود می افزاید.

بچه ها خیلی هم آب بازی را دوست دارند!آخر می دانید چرا!؟

چون عالم سیالات ضد حالت رکودی است که افسردگی می زاید...

امام علی(ع):هر وقت دلتنگ شدی به آب روان نگاه کن

آری آری زندگی زیباست

#شادمان

شراره

گلاب اگر به قمصرش مقام جوهری گرفت...ز غنچه های سر به مهر یقین که او لبی گرفت

تفضل خجستگان شد از کرم چنان ثمین..که بهترین رایحه بدان سیاق همی گرفت

چه می توان شمردنش چو  رتل سروری گرفت...ولی به عشق مبتلا صنم فزون ولی گرفت

الا مقام ذوجلال به وقت و موسوم حرم...تنش بشست بدان و خود لطافتی وسیع گرفت

بخوان ز شرح اشتیاق شراره چون دمی گرفت...هوای وصل ناگهان  به سوختن شبی گرفت

(سروده طلبه سعید حریری اصل16ربیع الثانی1446)

#پسرکم

پدرانه

بالغی که بچگی خود را فراموش نکرده و نکات مثبت آن را عاقلانه

و تمیز داده همچنان در وجودش یادگاری نهاده یعنی کودک درون اش

 زنده است طبیعی می باشد که با گروه یا فردی از کم سنان بجوشد.

اما جامعه چه؟به همین خجسته دل  لاجرم  و حسب زاویه نگاه غالب 

در آن انگ بچه باز خواهد زد

ولی چاره چیست و مشکل کار کجا است!؟

درد اینجاست : او  به بلوغ واقعی که البته لازمه اش حفظ کودک درون

 هم هست اگر رسیده بود باید می آموخت که صغیران بلاشک دوست

 داشتنی را نه از چشم صدیق و  یار صرف  بلکه والدینی بنگرد.

بابا و مامان بچه خود را حقیقتا و ذاتی می خواهند

و از همان رو شخصیت ضمنی هم می دهند تا در مسیر بلوغ صحیح

هدایت شود.یک پدر نوجوانش را کمتر جلو چشم بقیه به سینه

چسبانده بوس می کند مگر لحظات عاطفی ایجاد شده به مسیر

زندگی مشترکشان.پس انصافا حق چنان پخمه هایی هست که 

چاله عدم تعادل  رفتار را کنده اما به چاه سوء استفاده گر جنسی

در نگاه عامی از جامعه پیرامون افتند(انسان سالم بیشتر از

اینکه با کم سن های فک و فامیل یا غریبه هم نشینی کند 

ایشان را باسر زدن های فوری و کوتاه درعین دادن پند اخلاقی

هدیه و...نوازد تا اولا خاطره خوش به جا گذرد ثانیا زیبایی های

 آن دوره شیرین پایه ای و گذشته را بارویت جمال و کنش

اطفال در خویش زنده کند.نگاهی به مجموعه احادیث و

 تاریخ اسلام صحیح همین  سبک ارتباط معصومین(علیهم-

السلام) با کم سن های معاصر خودشان را فریاد می زند)

#یتیم-نوازی-علی(ع)

پدرخوب

مرد میانسال کارگر بود و  پسر 8 ساله اش را عصرها موقع

خروج از شیفت بعد از ظهر مدرسه تا خانه همراهی می کرد.

رفیقم اما حسب گرفتاری کس و کارش در روستا و اینکه

نمی خواست مشتری های مغازه اش به شهر  اصطلاحا بپرند

از حقیر خواست که حداقل دو ساعتی در بعد از ظهر آنجا را

باز کنم.

آن پدر و پسر اما حدودا دو هفته تمام مشتری هر روزه ام

بودند تا اینکه چهارشنبه روزی موقع گذشتن از دکان 

فرزند مکسی کرد و بابا اما خلاف گذشته دست او را

کشید! طوری که کم مانده بود روی برف و یخ فشرده 

پیاده رو زمین بخورد.

دلم برایش بدجوری سوخت و خیال کردم آن مرد پول

ندارد. چون چند ساعت قبل دیدم که مدتها در میدان

مشرف آنجا نشسته و کسی او را برای فعلگی نبرد.

دست برده و  یک پفک به بچه اش دادم .

آرام دهانش را به گوشم نزدیک کرد و گفت:ممنون 

حالا چند می شود؟

گفتم:مهمان من فدات

باز گفت:نخواستم بد عادت شود!می دانی ممکن من

روزی پول خریدن این چیزها را برای عزیزم نداشته باشم

اما بدترش اینکه او شاید پدر از کف دهد.

خوش دارم  از هم الان حساب سرد و گرم روزگار

دستش بیاید .چون بعدا که بزرگ شد و سبیل کفت دیگر

کسی مثل امروز تو دل  برو بودنش به وی توجه و محبت

نکند و عادت تبلی و اتکاء به بقیه ایضا از سرش نرود

#بابا-نان-داد

طعم مرگ

پرسید:مردن چه مزه ای است!؟مثلا شیرین  یا شور  اصلا نکته از

این شربت تلخ و کپسول بزرگ هایی که تبم رو بالا می بره و دیگه 

جونم رو به لب رسونده.

راستی چه داشتم در جواب اش  بگویم جز جو را عوض کردن؟

ببین فرزاد انشاء الله چند وقت دیگه مامان ات می آید میگه

دکتر مرخص ات کرده بعد میری خونه و یک دل سیر خوش

می گذرانی و آخر شب تا لنگ ظهر فردا تخت و بی خیال می خوابی

و با بوی نهار دستبختش بیدار میشی...

چون همیشه از ته چشمان زلال خود خیره ام شد و یکباره در

آمد:راستی عمو مرگ هم این مدلیه  و باز خودش با نیش خندم

جواب داد:آخه چه می دونی مگه...

گفتم:بلا نمرده م اما چند روزی بیشتر از تو که زندگی کردم!؟

با بیسکویت موزی  نوشابه زمزم حتی قره قروت تا اینکه فهمیدم 

مرگ بد طعم نیست عین لقمه پدر و دستپخت مادر حلال زاده هاش

نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید او والدین والولید

#موسسه-محک

کودک درون

ببین بچه تو تنها کسی هستی تو این عالم که من

بی هرخجالت و سانسور ضمنی می شوداز او بپرسم:

حال دوست دخترت چطوره!؟

می دونی هرچقدرهم که نقش آدم های بی اعصاب 

رو بازی کنی که تو رو سننه...

باز وبقول نبات خانم ای جان  که اینقدرکشش داری

و با یک هدیه کوچیک مثل حباب ساز فورا

می رسی به جاهای شیرین قصه که: الهی من

قربونت برم

پس منم می گم خدا نکنه کاشکی باشی و بزرگ

بشی منتها این طفلی هم که هستی نگهداری

واسه خودت 

آخه می دونی شاید بعدها بفهمی کسایی

که بچگی نمی کنند یعنی اهل تجربه وآموزش

نیستند اصلا بزرگ نشدند و لوصاحب سبیل

کلفت وسرلخت مثل طهماسب

#مشدی

حاصل بیت بنگ

زیبایی های موجود در منظومه شمسی حاصل انفجار یکباره موسوم به 

بیت بنگ می باشد که چنین رنگ و سحابی عالی نیز چاله های فرو دست

و...بارآورده

اصولا هرنوع برخوردی شدید و یکباره تر یعنی دست اولی باشد 

حاصل مانایی دارد. فرضا یگانه کشیده ای سریع ناگهانی و آبدار 

صورت انسان قربانی را شاید از نواختن ده مشابه پس از خود

بیشتر کبود می کند و...

در رابطه زناشویی و مبحث غریزه جنسی هم همین روند جاری 

است.حاصل از ممزوجی جنسی یا حتی در موقعیتی قرارگرفتن که

ذهنیت و ضمینه آن ایجادشود فیزیولوژی بدن نر و بیشتر

ماده دست به تغییرمن جمله شیمیایی زده با بوی عرقی از نوع 

خاص و...تبلور می نماید

منتها زن و مرد اگردر پی مدتی طولانی از معاشقه سکس و...

به نقطه انتقال اسپرم نر به رحم مونث رسند قطعا احتمال

حاصل شدن بچه زیبا و دارای تن موزون کمتراست چون ژن ها 

و کرموزم بدنشان بخاطر مجاورت مدید یکدیگر در بسیاری 

موارد دست آن طرف را خوانده و خنثی کرده است.

اما طفل برآمده از صیغه یعنی بر طریق ازدواج مجاز به مذهب-

حقه تشیع که بدون چنان مقدمه ای و بعد آشنایی کوتاه 

مدت بانو  و همسر نطفه اش بسته می شود اکثرا خوشگل هست

شما گاهی زن شوهر بی نمکی را می بینیدکه فرزند نازی دارند

یا بر عکس بابا و ننه زیبا ولی بچه زشت. اما آنچه مسلم است 

و قابل راستی آزمایی به مثال اول در اکثرموارد محصول صیغه 

و دومی متولد سالها بعد از ازدواج رسمی می باشد.

ناز شصت امامی که خود زیبا بود و حکم به بقاء آن  داد

ناد علیا مظهر العجایب