هرکسی برای خود وطن والبته منطقه یا شهری دارد که همه یا
دوره هایی از عمرش را بدان طی کرده است.
کرج دهه 70 و80 یعنی در اوج جوانی برای بنده حکم موطن
را داشت و اینجوری حد فاصل هشتگرد و احمد آباد تا مهر شهر
و کارخانه مینو جاهایی است که بسیار بدان بوده ام.
سال 1401 ش درحین واقع تلخ بعد فقدان مهسا امینی نیز
اماکنی چون فردیس التهاب شدیدی از عوارض آن تحمل کرد.
خوب خیلی از رفقا و آشنایان بنده هم که رحمت خدا رفتند
در مثل بهشت زهرا بهشت سکینه و...مدفون اند.
به فاصله بعد آن جریانات تا هم امروز بارها در آرامستان
با مادران کسان غالبا جوانی روبرو شده ام که به کلام مرگ
رفته اند. البته ازنوع سیاسی که داغ این آخرین هایشان
به دوسال قبل بس تازه است و بی تابی کس وکار ایضا
چیزی که علاقه حاد رسانه های اپوزسیون و بی تفاوتی
نظام حاکم را برمی انگیزدبرای من بی طرف اما یک
نکته مهم دراین خلال دستگیرشد:
قبلا فکر می کردم :گناه اول وآخر اینها رها کردن بچه
کم سن و توان وسط دود و آتش حاصل از اصطلاحا
جنبش مخالفان یا اختشاشات حاکمیت است که سبب
جوانمرگی شده
ولی نه!؟نفس و گونه فهم حضرات نگاه به زندگی و...
والدین سبب خلق روحیاتی در بچه گردید و عامل
ورود درآن مسلخ عملی شد تا قرار رابر فرار ترجیح
دهند.
دختره سر خاک برادرش داد می زد :مرگ برفلانی...
گفتم:خانم داغ دادش ات بس نیست.
درآمد:خفه شو آخوند رفیق دزد و شریک قافله....
من پاس کانادا دارم امروز وداع آخره با داداشم.
دیگه چیزی نگفتم:فقط تو سرم مرور کردم
مگر گلوله تفنگ فلان حکومت پشت کوه قاف
فقط تا مرزهایش دوربرد دارد و بس!؟
#بی-طرف-بی-شرف-نیست
#قشر-خاکستری
لابد در دوران تحصیل ابتدایی تا دبیرستان تجربه احظار ولی خود
به مدرسه در اثر اشتباه و شلوغ کاری خود راداشته اید.
این فرایند احظار سرپرست در دست نهادهای قانونی حتی فرای
جنبه دینی حالت هنجار عرفی به جامعه ای چون ایران را دارد.
پس درمواردی که کم سن مذکر یا مونث خطایی کرد فرضا
همین مسئله گشت ارشاد که غالبا خانم های غیرمحجبه یا
شل حجاب را نشانه گرفته است.می توان نهاد قدرت را مجاب
و بازخواست نمود که چرا با وجود داعیه و عنوان اسلامی فرآیند
جلب و احظار را سمت والد فلان دختر نمی کشید تا صحنه های
آزار آنها کمتر در جامعه رویت شود!؟
اپوزسیون واقعی نظام مسلط هم دقیقا ازهمین کانال می تواند که
آنها را شدیدا تحت فشار گذاشته عملا مقابل موازین ارزشی که داعیه-
اش راداشته و شعارآن می دهند قرار دهد
اما چه بگویم که متاسفانه تحت اثر نفوذ عوامل عمریه و صهیونیسم
مثلا عربستان سعودی و...به فرآیند دریافت بودجه بعض ایشان عملا
سرنا را از سر گشادش زده حتی مسئله ای فقهی ایضا اختلافی ازجنبه
عرفی چون ضرورت رضایت ولی و سرپرست هنگام خروج زن و بچه از کشور
(فرآیند گذر نامه) را درچنان راستای عرض شده ای به تمسخر می نشیدند!!!
(اللهم ارزقنا العافیته فی الدنیا و خلصنا من نار الاخره به حق ولینا علی بن -
ابیطالب (ع).دخیلم یا شاه مشکل گشا)
#ترحم
مرد میانسال کارگر بود و پسر 8 ساله اش را عصرها موقع
خروج از شیفت بعد از ظهر مدرسه تا خانه همراهی می کرد.
رفیقم اما حسب گرفتاری کس و کارش در روستا و اینکه
نمی خواست مشتری های مغازه اش به شهر اصطلاحا بپرند
از حقیر خواست که حداقل دو ساعتی در بعد از ظهر آنجا را
باز کنم.
آن پدر و پسر اما حدودا دو هفته تمام مشتری هر روزه ام
بودند تا اینکه چهارشنبه روزی موقع گذشتن از دکان
فرزند مکسی کرد و بابا اما خلاف گذشته دست او را
کشید! طوری که کم مانده بود روی برف و یخ فشرده
پیاده رو زمین بخورد.
دلم برایش بدجوری سوخت و خیال کردم آن مرد پول
ندارد. چون چند ساعت قبل دیدم که مدتها در میدان
مشرف آنجا نشسته و کسی او را برای فعلگی نبرد.
دست برده و یک پفک به بچه اش دادم .
آرام دهانش را به گوشم نزدیک کرد و گفت:ممنون
حالا چند می شود؟
گفتم:مهمان من فدات
باز گفت:نخواستم بد عادت شود!می دانی ممکن من
روزی پول خریدن این چیزها را برای عزیزم نداشته باشم
اما بدترش اینکه او شاید پدر از کف دهد.
خوش دارم از هم الان حساب سرد و گرم روزگار
دستش بیاید .چون بعدا که بزرگ شد و سبیل کفت دیگر
کسی مثل امروز تو دل برو بودنش به وی توجه و محبت
نکند و عادت تبلی و اتکاء به بقیه ایضا از سرش نرود
#بابا-نان-داد
اینکه دقیقا چه بلایی بر سر خانم آرمیتا گراوند در مترو تهران به
مهرماه1402ش پیش آمده برای حقیر پوشیده است و کدام یک
از ادعاهای حاکمیت یا اپوزسیون در باب نامبرده که حجاب بان
به سرش زده یا راس او به میله قطار مترو خورده را نمی دانم.
منتها نکته ای جالب و آشکار در این میان خود نمایی می کند!؟
این دختر مظلوم موقع ورود به ایستگاه شهداء از سوپرمارکت
آنجا اغذیه و نوشیدنی بسته بندی خریده تا لحظه سوار شدن
مشغول خوردن آن است.
یعنی معده آرمیتا پر بوده که دچار آسیب دیدگی از ناحیه سر
حال به هر دلیل شده و چنین وضعی یکی از دلایل اصلی در کما
رفتن فرد می باشد.
وقتی مغز یا قلب انسان دچار یک تنش شدید حاصل از سکته
یا ضربه شد سعی در احیاء و نرمال کردن وضع کل بدن می کند.
اما رفلکس معده به این میانه دربسیاری موارد سبب خفگی
یا بیهوشی طرف می شود و اگر معده نسبتا خالی از غذا و
مایعات جدید باشد نجات او احتمال بیشتر دارد.
پس به عزیزان خود مخصوصا فرزندان بیاموزیم در مسیر
سفرهای بین شهری و گاه تردد از میل مواد غذایی و آبکی
حد امکان خودداری کنند.
#بچه-مدرسه
چهره معرفتی یعنی جنس و حد خلوص خلقیات خردسال را می توان در
آینه والدین او دید...
قدیم ها و درفرهنگ سنتی ایران کودک عروس و...حتی حق دراز کردن
پا مقابل والدین خود را نداشتند.چنین رویه ای جنبه اجتماعی نداشت و
ولو درخلوت زندگی شخصی آنها جاری بود.
یعنی پدر و مادرهمچون قالبی برای بچه عمل کرده شخصیت نیک فردای
وی را شکل می دادند.
القصه:بادقت درنوع کنش و استایل حضور کودک درمحضر بزرگترها
به نیکی می توان به شخصیت نسل قبل بچه و تاثیری که روی آینده طفل
می گذارد پی برد.(اشاره به تفاوت کنش تتلو در دو عکس فوق متن)
کاش پدر امیرتتلو زود از این دنیا نمی رفت....
(لقمه پدر افضل تر است ازشیرمادراست)
#پدر-خوب
کلاف بین دست تو که مهربان و دلکش اند
(مرادنازی ونحوه گرفتن اشیاء توسط کودک است)
مرا چنین به خانه مان دوباره از نو می کشند
قلاف و در نیام شب نگاه ات ای دلیل عشق
(نحوه تماشای معصومانه خردسال وزلال بودن سیاهی چشم او)
چقدر بی بهانه خشم را کنار حجله می کشند
پسر لهیب مهر را فقط به قرعه می چشند
(محبت غیر والدین به اولاد نسبی است)
ولی پدر به جاودان ازآن همیشگی خوش اند
چنان گلی و پشت و رو نداری از قضا همی
بدان به حتم کار و زار عدوی با سیاوش اند
(روند زندگی قطعا به بچه های عزیرکرده سخت می گیرد)
سروده سعیدحریری اصل.بهار1402