ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بالغی که بچگی خود را فراموش نکرده و نکات مثبت آن را عاقلانه
و تمیز داده همچنان در وجودش یادگاری نهاده یعنی کودک درون اش
زنده است طبیعی می باشد که با گروه یا فردی از کم سنان بجوشد.
اما جامعه چه؟به همین خجسته دل لاجرم و حسب زاویه نگاه غالب
در آن انگ بچه باز خواهد زد
ولی چاره چیست و مشکل کار کجا است!؟
درد اینجاست : او به بلوغ واقعی که البته لازمه اش حفظ کودک درون
هم هست اگر رسیده بود باید می آموخت که صغیران بلاشک دوست
داشتنی را نه از چشم صدیق و یار صرف بلکه والدینی بنگرد.
بابا و مامان بچه خود را حقیقتا و ذاتی می خواهند
و از همان رو شخصیت ضمنی هم می دهند تا در مسیر بلوغ صحیح
هدایت شود.یک پدر نوجوانش را کمتر جلو چشم بقیه به سینه
چسبانده بوس می کند مگر لحظات عاطفی ایجاد شده به مسیر
زندگی مشترکشان.پس انصافا حق چنان پخمه هایی هست که
چاله عدم تعادل رفتار را کنده اما به چاه سوء استفاده گر جنسی
در نگاه عامی از جامعه پیرامون افتند(انسان سالم بیشتر از
اینکه با کم سن های فک و فامیل یا غریبه هم نشینی کند
ایشان را باسر زدن های فوری و کوتاه درعین دادن پند اخلاقی
هدیه و...نوازد تا اولا خاطره خوش به جا گذرد ثانیا زیبایی های
آن دوره شیرین پایه ای و گذشته را بارویت جمال و کنش
اطفال در خویش زنده کند.نگاهی به مجموعه احادیث و
تاریخ اسلام صحیح همین سبک ارتباط معصومین(علیهم-
السلام) با کم سن های معاصر خودشان را فریاد می زند)
#یتیم-نوازی-علی(ع)
بسیار پس گردنی خورده ام و اشکم بارها سرازیر شده است
یعنی دقیقا وقتی که هم سن تو بودم
نه اینکه کس و کار بدی داشته باشم چه محیط اطرافم به چنان برآیندی
می کشید.مخصوصا در باب منی که عزیزکرده خانواده بودم و طبعا خار
چشم بسیاری درجامعه که نداشتند پول تا معرفت
حتی یکبار در موقع سربازی از گروهبان وظیفه ای چنان کتکی خوردم
که ساعتی دچار مرگ مغزی شده و رو به قبله درازم کردند...
شایدبپرسی: آخه آخوندم سربازی می رود چاخان؟
آره اگر طلبه وابسته به حوزه نجفی چون من باشدچرا که نه...
ولی راستش و بی تعارف هم امروز راضی هستم بمیرم حتی به قیمت
اینکه تو یک آه از سردلتنگی نکشی
گلم جوانی ام را دادم در جستن خدا و باز چشمک بی بدیل آن جمیل را
در تو یافتم. جوری تر و تازه ای که گفته هایم را در گذربی رحم ایام از
هردوات و دفتری بهترنگاه داشته به نسل های بعد هدیه خواهی داد
پسرک چیزهای مردم را که آمدن من سمت چون وجودت ذیل عنوان
هوس جا می دهند کنار بگذار چیزک تنهای این میان است که حقیر از
غنچه ات نفس می گیرم و با فکربودن ات قفس راحتی تاب می آورم
تو چنان در شوری که چنین شعور مرا به رقص وا می دارد جدا از زیر
مجموعه حرام بلکه حلال تر از شیرمادر پدرآمرزیده
ای حیات دل حسام الدین بسی...میل می جوشد زقسم سادسی
(تو قبل هرچیز نوجوانان را دریاب و بدان که برهرخیر و صلاح مسلما
پیش تاز ترهستند.امام جعفرصادق مصدق(ع).روضه کافی ص93)