ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
نقل است روزی ملانصرالدین کلنگ برداشته مشغول کندن پله های
ورودی مسجد بود بی آنکه نیازی به تعمیراش باشد!؟
وقتی از چرایی فعل اش پرسیدند جواب داد:
شان داخل مسجد سبب می شود مردمی که بدان تردد می کنند
فکر عبادت و محاسبه نفس خود باشند. منتها به محض آنکه از چنان
فضا و اتمسفری بیرون می زنند یعنی دقیقا روی همین پله های
ورود و خروج حرفهای دنیایی مثل غیبت کام جویی مال یابی و...
زنند.چنین مطالبی حالا و در اینجا انبار شده است حفاری می کنم
تا درشان آورده و از مفید های آن به نوع خود سود جویم
#حکیم
بسیار پس گردنی خورده ام و اشکم بارها سرازیر شده است
یعنی دقیقا وقتی که هم سن تو بودم
نه اینکه کس و کار بدی داشته باشم چه محیط اطرافم به چنان برآیندی
می کشید.مخصوصا در باب منی که عزیزکرده خانواده بودم و طبعا خار
چشم بسیاری درجامعه که نداشتند پول تا معرفت
حتی یکبار در موقع سربازی از گروهبان وظیفه ای چنان کتکی خوردم
که ساعتی دچار مرگ مغزی شده و رو به قبله درازم کردند...
شایدبپرسی: آخه آخوندم سربازی می رود چاخان؟
آره اگر طلبه وابسته به حوزه نجفی چون من باشدچرا که نه...
ولی راستش و بی تعارف هم امروز راضی هستم بمیرم حتی به قیمت
اینکه تو یک آه از سردلتنگی نکشی
گلم جوانی ام را دادم در جستن خدا و باز چشمک بی بدیل آن جمیل را
در تو یافتم. جوری تر و تازه ای که گفته هایم را در گذربی رحم ایام از
هردوات و دفتری بهترنگاه داشته به نسل های بعد هدیه خواهی داد
پسرک چیزهای مردم را که آمدن من سمت چون وجودت ذیل عنوان
هوس جا می دهند کنار بگذار چیزک تنهای این میان است که حقیر از
غنچه ات نفس می گیرم و با فکربودن ات قفس راحتی تاب می آورم
تو چنان در شوری که چنین شعور مرا به رقص وا می دارد جدا از زیر
مجموعه حرام بلکه حلال تر از شیرمادر پدرآمرزیده
ای حیات دل حسام الدین بسی...میل می جوشد زقسم سادسی
(تو قبل هرچیز نوجوانان را دریاب و بدان که برهرخیر و صلاح مسلما
پیش تاز ترهستند.امام جعفرصادق مصدق(ع).روضه کافی ص93)