ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرسید:مردن چه مزه ای است!؟مثلا شیرین یا شور اصلا نکته از
این شربت تلخ و کپسول بزرگ هایی که تبم رو بالا می بره و دیگه
جونم رو به لب رسونده.
راستی چه داشتم در جواب اش بگویم جز جو را عوض کردن؟
ببین فرزاد انشاء الله چند وقت دیگه مامان ات می آید میگه
دکتر مرخص ات کرده بعد میری خونه و یک دل سیر خوش
می گذرانی و آخر شب تا لنگ ظهر فردا تخت و بی خیال می خوابی
و با بوی نهار دستبختش بیدار میشی...
چون همیشه از ته چشمان زلال خود خیره ام شد و یکباره در
آمد:راستی عمو مرگ هم این مدلیه و باز خودش با نیش خندم
جواب داد:آخه چه می دونی مگه...
گفتم:بلا نمرده م اما چند روزی بیشتر از تو که زندگی کردم!؟
با بیسکویت موزی نوشابه زمزم حتی قره قروت تا اینکه فهمیدم
مرگ بد طعم نیست عین لقمه پدر و دستپخت مادر حلال زاده هاش
نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید او والدین والولید