حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

مقصود تویی!؟

مگه بنده کلفتم که از بیخ وبن با مسعود پزشکیان مخالف بود

یا ظریف که رفیق نیمه راهش گشت.(اصلاح طلب واصولگرا)

نه جانم لنگه کفش کهنه در بیابان نعمتی است(استراتژی

رای دادن به کاندید اصلاح طلبان در انتخابات های نظام)

هیچ فرقی ام ندارد مارکش آدی داس باشد یا چاروق و...

وقتی همه بنی بشر برای ات حکم موقتی را داشتند الی یک

نفر حی (عج) پس پایین و بالا پریدن بسیارانی جو زده عین

 دانه های پاپ کرن وسط تابه داغ سیاست که خود تنقلات اند 

 از له دیروزشان تا علیه امروز فرقی نمی کند.

اللهم العجل لولیک الفرج

قشر-خاکستری

رسایی!؟

به  این رسایی می گویم : ما فلک زدگان مقیم بین زمین وآسمان

(رضا و حمید) نمی دانم به درگاه خدا چه گناهی کردیم که باید 

همیشه روزگار گرفتار عوارض صاعقه  و برق گرفتگی حاصل

 از این دو قطب ماجرا باشیم و اگر آنها فراز دار(کنایه از اعدام -

رضا رسایی) و بالای کار(اشاره به سمت دولتی حمید رسایی)

را تجربه می کنندما خود علافان روزگار می باشیم و بس

این یک چیزکی می دهد و آن هم استاد چیزها سازی.  ولی در این 

میانه فرای مرگ تلخ و زندگی شیرین  حضرات در مجموع ما

هستیم که هر آینه برزخ نشینی عملی را تجربه می کنیم.

یعنی بی آنکه اقدامی علیه حاکم مملکت کرده باشیم ناگهان خود

را مقابل بازجوی سازمان امنیت می بینیم  و مترادف اپوزسیون

رج می خوریم آن هم درعین تیپ آخوندی مطلوب حاکمیت .

لذا  این بدجور می سوزاند به مصداق آش نخورده و دهان 

سوخته

#شماره-خصوصی

نمره 10

یک نفرآذری  با شماره ده داخل سیاست شد و به گوشه انزوا حداقل

 از جانب رسانده های حاکمیت رسید(علی دایی) و آن دگردقیقا با

همین نمره صدر نشین و صاحب پست ریاست جمهوری گشت!؟

(دکتر مسعود پزشکیان)

بله برای کسانی که حسب ایدئولوژی خاص من باب آدمها و مرام

ایشان قضاوت می کنند ده مرز قبولی و یا شکست حساب می شود.

منتها در حقیقت و از منظر شهروندی که فارغ از برآیندهای سیاسی

 به پیرامونش نگاه می کند ده هرگز سکوی پرتاب و نزدیکترین موضع 

برای همراهی احتمالی با حاکمیت و اپوزسیون نیست هرچند که هرآینه 

چنین مزیت که چه عرض کنم قابلیتی هم داشته باشد.

ده لخت وخالی پیش و بیشتر همان موقف خاصی را می نماید که درعین 

حسن بهرمندی از منفعت عدم همراهی با نهاد قدرت تو را عملا من زمره

مغضوبان آن جانخواهد داد الی یوم الفرج انشاء الله وهم از سد قبولی 

درامتحانات روزمره باسر سلامتی حقیقی رد خواهند نمود هرچند در

چشم همان ایدئولوژی باوران حاکم واستراتژی ستایان محکوم صرف 

سبب خجالت ونماد لمپنیسم وبی عاری شناخته شود

#بین-زمین-آسمان

رویئن تن

مخالفانش دم از به حاشیه رفتن و موافقان زیست درحاشیه

راحسن وعیب طرف شمرند اما درهردو حال حاشیه با صادق

زیبا کلام اجین بوده و هست.از حاشیه اولی که مثل مار غاشیه

به جان افراطیون دست راستی افتاده تا این حاشیه دومی که

زینت اصلاح طلبان ما در افکار عمومی تبلیغ گردد یک حقیقت

قابل انکار نیست که حاشیه نوع سومی نیز هست و آن سایه

زندان که لاجرم درکش و قوس  قبلی ها گریبان گیر طرف

ممکن است شود و تنها علاج اما اینکه حاوی حیات و متد

 زندگی خود را جوری تنظیم کنیم تا خاکستری بودن مان را

حسب گرد و خاک های آنی و مقطعی زمانه نتوان به عیار 

و مقیاس نشست چه هر که بیاید و رود زمین همان است 

که بود

#قشر-خاکستری

دامنه تاثیر غیر سیاسی

فرد با توجیه هایی از قبیل بهبود وضع اجتماع وطبعا خود 

ایضا واجب دینی یا باوربه سوسیالیسم حقوق بشرو...

داخل کنش سیاسی ودسته بندی حزبی جناحی می شود

ولی درعمل وباگذشت مدت کوتاهی اگر باوجدان باشد

نیک خواهد فهمید که حسب باید ونباید های قدرت داری

فرسنگ ها با آرمان های اولیه فاصله گرفته است.

مثلا آنکه روز اول دم از انسان دوستی می زد حالا مثل 

آب خوردن وبامشتی توجیه آدم کشته یاشکنجه می کند.

اما کسی که چنین دغدغه های ارزشمندی را در قاب 

غیرسیاسی ریزد به شهادت تاریخ وبعنوان هنرمند

نویسنده و...متعهد بسیار موفق تر از اهل سیاست 

است مخصوصا آن قسمی که مرز بندی خودرا با 

سیاست به حدی نگهدارد که هرگز بعنوان آلت 

فرهنگی فلان جریان سیاسی درعین اهل ذوق وزیبا- 

شناس بودن شناخته نشود.

آقای مجتبی شفیعی کمدین ایرانی غیرسیاسی است

وتوماج صالحی خواننده سبک رپ ومعترض سیاسی

با این تشابه که هردوآنهادر فعالیت های خویش سبک

زندگی و افکار اوهام گونه افراطیون دست راستی ایران

که در سوی بالای قدرت حاکم اند غالبا نشانه گرفتند.

ولی  تاثیر عملی شفیعی ضد آن جریان بسیار بیش از

صالحی است درعین اینکه او عوارض ناشی از سیاسی-

کاری را چون زندان و حکم اعدام بر دوش نمی کشد 

و این دقیقا همان بخش از حقیقت است که در رسانه های

صهیهونیسم بین الملل نادید گرفته شده با پرپوگاندا و

هوچی بازی صرفا توماج صالحی  را درجه یک جار می زنند!!

چرا که تاثیر مثبت  روانی و عملی  فرد بر جامعه اش

با وجود شعارهای اولیه و ضمینه ای اهل سیاست واقعا و

اصلا اهمیتی بهر ایشان نداشته منظور صرفا ساختن مشدی

اسکول خوش آب و رنگ است که با طناب پوسیده آنها

داخل چاه مخالفت با نفس و کلیت قدرت مسلط برمملکت 

از اصولگرا تا اصلاح طلب شوند و یکی از درشت هایش هم

 توماج صالحی

#سعودی-اینترنشنال

سخنی با استاد منفرد زاده

استادآقای  اسفندیار منفرد زاده در مدح و یا ذم فلان حکومت پشت

 کوه گاف دم زدن شما حتی باور به مقوله ای چون خدا یا عدم آن

(چپگرایی) نمی تواند سبب قطع ارادت قلبی که از منشاء انسانی

هست  این حقیربه جنابت گردد با وجود اینکه از اظهار نظر من باب

 قسم اول آنچه عرض شد به مصلحت فردی امتناع می ورزم و در

مورد جنبه دوم اش شهره به جانبداری از مذهب جعفری ام(کسوت-

روحانیت).

اما چنین باورها و کنشی یک راست با آن عقیده وجودارجمندت تصادم

می کند که آدمی زاده را نمی تواند  مجرد از مفهوم سیاسی فرض

کند و لذا بروز اش  عملا کمانه کرده سبب رنج شما و جلوه گر سبک

عقلی من نوع باشد و بس.

ولی باید و در راستای خلاصی از این مخمصه الظاهر بی چاره پرسید:

اگر یکنفر دست تنها باشد که هیچ بلکه در هجوم ید های تقلبی 

و مجازی اعتماد آن به دیگری دادن را هم زکف اش ربوده باشند

خاک کجا را به سرش کند!؟

راستی سوزاندن و خط خطی کردن  خاطره و کاراکتر او به این بهانه

 که تو  چون سیاسی نیستی پس وکلا :حیوان خبرندارد زجهان آدمیت

چنان که از فهوای کلام شما به گاه مصاحبه پیرامون حکم اعدام

توماج صالحی استنباط نمودم رو آ است!؟

پدر گرامی فرای اینکه کاوه فردای ایران زن است یا مرد مطابق

متد کارل مارکس و...که به مثل او ارادت خاص دارید یک بستر 

و پیشینه ای سبب بروز قهرمان بشری و ملی می شود و دراین 

مسیر حتی آن رهگذری که با یک لقمه غذا یا کاسه ای آب باعث

قوت قلمبه های جریان شده سهیم در خیراست اما همین متد

الظاهر در متن سیاست خواستن همه از صغیر و کبیر بیش از 

آنکه به سود عین و هدف جریان باشد باب دندان متینگ های

حزبی و...است.

هیچ ازیادم نرفته که یک شب رفتن ات به نمایش فیلم فلان

کارگردان نزدیک به اصولگرایان جمهوری اسلامی ایران سالها

در حلقه مخالف خوانان آنهابودن راچگونه نزد افکار عمومی

زیرسوال برد وببینم اگر هم بعد بوقی فرض کنیم یک مدعی

غیرسیاسی بودن سم پات و آلت فلانی ها بوده اصلا چه اهمیتی

دارد و گنجشک چیست که کله باچه اش چه باشد!؟

القصه: غیرسیاسی همان کسی است که با بودن دگر گونه اش

خلاف جریان رودخانه زمانه همه از عاملان قدرت تا حامیان

اپوزسیون را که عملا بدان مایل اند تحریک می کند  بخاطر

 بازار مکاره قدرت اخلاق انصاف و دیگرانی از این دست را قربانی 

نکنند چیزی که اکثرا پا مال مسیر رسیدن بدان یا حفظ ظاهری-

اش می شود در همه چهار گوشه دنیای بشری

#قشر-خاکستری

زیر پونز

این مجری 5درصدی در حجم بیننده وآن بازیکن گیرم 50درصدی

به میزان هوادار باوجود دعوای ظاهری آن هم باصدای بلند که 

از مدد رسانه های داخلی وخارج نشین خوب منعکس می شود

دریک نقطه  اشتراک و توافق نظر عملی دارند و آن اینکه 45

درصد مابقی را اصلا و عمدا داخل آدم حساب نمی کنند...

#قشر-خاکستری

قشرخاکستری

آری به مثل خانم باران کوثری در بی همه چیز اول ومن 

باب دست مریزاد گاوی تحویل خواهی گرفت و اما آخر

خود به آجان قصه عودت داده می شوید...

این دقیقا عاقبت قصه ای هست که عام ملت تیز هوش 

ایران با سابقه تاریخی رام کردن و دور زدن مثل 

مغولان جغتای خوب یاد گرفته اند و لذا اعتنای به

زرق و برق رسانه های غالبا لندنی ایضا امثال افق

ایدئولوژیک داخلی  نشان نمی دهد حتی و هرچند

آتش بیاران چنان معرکه گردانی هایی من باب 

جذب مخاطب  راضی به میومیو هم (صدای گربه)

شوند.

بله آقای نظام اسلامی درروز راهپیمایی 22 بهمن

یا جناب حامد اسماعیل به پاییز1401شمسی اندر

کانادا می تواند عده زیادی را از موافق تا مخالف 

خوان حاکمیت فعلی گردآورند اما حقیقت این است

هماره و بیش از آنها خلقی را شاهدیم که با شعار

فی نفسه: گوربابای سیاست به فرصت هر تعطیلی

سمت شمال و...سرازیرمی شوند بر نیت صفاسیتی

(کنایه ازخوش گذرانی و فرارازمسئولیت اجتماعی)

اما حقیرچون نه دل درگرو قدرت امروز دارم نه 

ازاقمار طالبان براندازی فرداش حساب می شوم 

یعنی رعیتم الی یوم الفرج انشاء الله

درته دل و بی تعارف هم ایشان را ملامت نمی کنم!

آری عام مردم به قیام و قعودشان همیشه صادق

و صمیمی هستند هرچند شایدسطح فرهنگ و

جیب پر پول  واکنش های ظاهرا متفاوت ایشان راهم 

سبب شود اما محور بلاشک حول منافع ملی ومذهبی

چرخد اگر که عقل جمعی ساربان باشد