کم سن بی تجربه و سالمند بی حوصله است. این مسئله بطور
طبیعی شامل اکثریت جانداران از جمله بنی آدم نیز می شود.
منتها فرق انسان با بقیه مخلوقات دقیقا اینجا هست که او به
میانسالی با دست آزیدن به مفاهیم متافیزیکی مثل شعائر
و مناسک مذهبی حتی عشق به همسر و وطن(ناسیونالیسم)
و...می تواند تا حد زیادی خود را جوری تربیت کند تا سر پیری
دیگر شلخته یا بی حال نباشد.
مرحوم داریوش مهر جویی در فیلم هامون از زبان بازیگر
اصلی که یک روشنفکر تعریف شده (زنده یاد خسرو شکیبایی)
در صحنه گفتگو با مادرش این مسئله را به کنایه پیش می کشد :
نماز و روزه ای که در کودکی به من یاد داده بودی چه سودی
برای الان ام دارد!؟(نقل به مزمون)
اما حقیقت اش حمید هامون هم داریوش مهر جویی در طول حیات
گرفتار استرس و بی تابی هایی بودند که در حرکات و سکنات
غیر ضرور یا حتی بگویم بو دار سیاسی تجسم یافته ایشان را
دچار چالش های عتیقه کرد تا آن که همینطور دستی دستی بر
روی عشق اش اسلحه کشید و اینکه دست آخر معلوم نشد
دقیقا چه کسی سلاخی اش کرده
#پناه-بر-خدا
روشنفکر مذهبی ابتدائی ترین مسئله ای که در مقابل خود بیند
مفهوم خدا است.
انتلکتوئل اما با مورد خلق و خودش درگیراست.
اولی و در نهایت سازنده بروکراسی در روی زمین می شود که
همه راه هایش به روم طبقه خاص مثلا روحانی می انجامد
و دومی چنانکه در لیبرال دموکراسی غرب شاهدیم با تعیین
مرزها و مفاهیم ویژه ولایتغیر چون هولوکاست عملا نوکر
صهیونیسم بین الملل است و بس
در این میانه اما روشنفکر عرفی مسئله اول اش نه خدا و
یا خرما بلکه نفس هستی و درک نظامات آن است و درادامه
رب (خالق)ورب(گوجه فرنگی کنایه از دنیا) او به زیرمجموعه
چنان برداشتی رخ می نماید.
من عرف نفسه فقد عرف ربه نیز کنایه و اشاره به همین راه
سوم هست که چون کودک درون خود را نکشته خردسالان
وار با طرح سوال مکررش باز شناخته می شود.
باری به نسبت انبان و آذوقه بیشتری که از هر دو وجه دیگر مفهوم
روشنفکر داراست و اشتباه اش از جنبه راه طی شده بشر کمتر است
دکتر داریوش شایگان روشنفکران مذهبی را خوب می شناخت و
لذا از خلال حرف های او چیز تراشه و آبداری نسیب هوچی های این
جماعت ایدئلوژیک مذهبی نمی شود تا پیراهن عثمان کنند...
دکتر فرهنگ هولاکویی هم زیرو بم انتلکتوئل جماعت را داند
و بازیست به متنی چنان اما محیط و مسلط به نقاط ضعف وقوت آن
پندارهااست
این وسط مهندس مهدی بازرگان یا محمد رضا شجریان (رضوان-
الله علیهما)اما چون برهر دو وجه مشرف بودند گیرایی بیشتری یافته
و توانستند که با سواری گرفتن از سوانح ایام(آواز خوان گروه چاووش
یا نخست وزیر دولت موقت) برسر زبان ها افتاده جلو چشم ها باشند.
بازرگان:دین برای آبادکردن دنیای ما نیامده است
عالی ترین وجه روشنفکر یعنی جنس عرفی وغیرانتلکتوئل آن
هم او که هماره در حال پاسخ جستن بهر شک وعیب یابی خود
از همه چیز وکس است را اگر در رتبه اول قرار دهیم.
رتبه دوم را اماباید به روشنفکران سکولار دارد چون آنها
هم حسب مفاد مرام خود به وجهی از حریت وآزادی دگر-
اندیشان قائل هستند هرچند قدرت های جهانی این
روزگار مثل ایالات متحده امریکا باداعیه چنین پنداری
عملا در مورد اسرائیل غاصب به حمایت جانب دارانه
برخواسته حقوق اهل فلسطین رانادیده می گیرند.
روشنفکران مذهبی اما من باب تشیع عین وصله ناجور
هستند.چون اگر مذهبی دایه تطابق با نظام هستی
آخرین ورژن ودست آورد علم ساینس را داشته باشد
دیگر تافته جدا بافته از روشنفکری عرفی پنداشتن
او جز جفا و یا عدم ایمان قوی و راستین بدان معنا ندهد
غلطی که مثل شریعتی دیروز و رائفی پور امروز به خورد
ملت ایران می دهند....
قائل شدن به ولایت معصوم(ع) و ارجح شمردن نظرش
حتی اگر خلاف عقل ظاهری و..باشد هرگز متعارض با
روشنفکری عرفی نیست چون خود ائمه(علیهم السلام)
مثلا اگر به کسی گفته اند : به شکل عامه وضو بگیر
بعد دلیل آن راهم که تحت نظر بودن طرف توسط
خلیفه بنی عباس است شرح داده اند.
مفهوم پارادوکس دار و متناقض روشنفکر مذهبی از
دیرینه تاریخ مثلا در صدر اسلام رواج داشته و بکار
عنصر صهیونیسم بین الملل عصر یعنی کعب الاحبار و
...می آمده است.
(در شماره دوم از این عنوان مطلب بصورت مصداقی
نشان خواهیم دادکه هریک از اصحاب نبی اکرم(ص)
چه وجهی از روشنفکری را باورداشته بکار بسته بودند)
زندگی انسان را دو دسته تهدید مشمول می گردد.نخست آنکه من نوعی
می توانم مقابل وقوع آن در آمده و راهش را سد کنم .مثلا اگر گوشم چرک
کرد دمنوش پونه یا کپسول آموکسلین استفاده نمایم و...
دوم اما قصه قضا و قدر است که غالبا دستپخت عدم رعایت اصول ایمنی
توسط دیگران باشد که عوارض اش گریبان گیرشخص ثالث می شود یا
کرده وقیحانه خود او که حسب مشیت الهی قهر طبیعت بار می آورد. مثلا
وقتی سبب در آمدن آه مظلومی می شوید پشت بدنش باید منتظر سیلی
خدا و تنبیه ربوبی باشید بی بر وبرگرد چهه دیر یا زود گرفتارش می گردید.
منتها و جالب اینکه انسان نرمال از نظر مادی که اصول بهداشت فردی و
اجتماعی را رعایت می کند و در جنبه ایمانی هم فرایض شعائر و مناسک
مذهب حقه را حد توان و درک شرایط محیط به پا می دارد بیش از حتی
بدان روزگار و بصورت رگباری گرفتار مشکلات دنیایی می گردد که بیش
از همه در ماه قمری صفر و روز چهارشنبه خود نمایی می کند.
(کتک زدن حضرت زهراء(س)غروب سه شنبه یعنی در چهارشنبه شرعی
که از ظهر هر روز آغاز شود رخ داده و شهادت رقیه خاتون(س)ماه صفر-
الاحزان در خرابه شام)
در این مقطع حسب مشیت الهی دو حالت وجود دارد: یا فرد با ایمان تاب
این همه فشار را نخواهد آورد و زبان به شکایت خواهد گشود که ایزد
منان با دامنه وسیعی از اقدامات مثلا ایجاد راحتی و آرامش مقطعی تا
مرگ اصطلاحا خلاص اش می نماید و یا نه تاب آورده شخصیت اش به
فولاد آب دیده بدل می گردد و بدین سان بر رتبه عالی معنوی منتقل
و بعنوان مجاهد راه خدا درمقابله با فرعون زمان رویش الله متعال و
آن چهارده نورمقدس (علیهم السلام)حساب باز می کنند.
زندگی تمام انبیاءخدا نیز روشنفکران راستین و عرفی بین بشریت
چنین رنج واره ای رابلاشک قبل از رسیدن به قدرت و شهرت برخود
دیده است.چون در عمل بلایی که همه از آن گریزان اند حسب مشیت
پروردگار به ابزار دواء بدل می گردد.اِنّ مَعَ العُسْرِ یسْراً.آیه5سوره شرح
وقتی محمد بن محمود امجد لقب حضرت را به جناب عبد-
الکریم سروش می چسباند و با دفاع از موضع وی در امر و
نهی بعض داعیه داران فقاهت شیعی ساکن داخل ایران
به اینترنشنال داد سخن می داد بی اختیارمی بردم سمت
این ضرب المثل:کوری عصا کش کور دگرشود....
سروش آثار و مواضع بیشماری در این پنج دهه گذشته
یادگار گذاشته و طبیعی هست تناقض های بارزی هم
به متن اش قابل استناد باشد که خاصیت وضعی بشر
غیر معصوم هست.
او که دردهه 60 جزء تمشیت گران فیزیکی ضد زندانیان
مجاهدین خلق و...حساب می گشت به مقطع مذکور داعیه
روشنفکری دینی داشت اما اکنون نمی دانم داخل مرام وی
که حتی وحی به پیغمبر(ص) را زیرلحاف رویا برده چه اسلوبی
جریان دارد جز نفی نظام حق و تکلیف موازی با افکار صاحب-
مثنوی و صوفیان غیرصافی
این اول دفعه ای نیست که ایشان گستاخانه مرجعیت شیعه را
خطاب قرار داده!؟دفعه قبل پیشنهاد هجرت آنها ازسر اعتراض
به آیت الله خامنه ای و افکارش سمت عتبات عراق بیان داشت
و اکنون مخالفت با نظام زیر سیاه سپاه پاسداران را طلب دارد و...
درحالی که این ادبیات نه درشان یک روشنفکر و محقق واقعی
خطاب به علماء مذهبی و نه متناسب با موقعیت اجتماعی فقها
است حتی اگر من مخاطب از وی تقلید نکنم و قبول اش نداشته
باشم .یک روشنفکر واقعی ذیل چتر اصطلاحا گفتگوی دانشجویی
با صاحبان عقاید دیگرگپ می زند و جای امر و نهی آنها مطابق
منطق دیالیکتیک که در زندگی ابراهیم(ع) داخل قرآن هم فرای
مکتب چپ رایج مجاز شمرده حد و ادب سوال صرف را از بهر خود
رعایت می کند.متاسفانه سروشی که مدتها توفیق زدن گپ-
هایی از این دست با امثال فقیه عالیقدر شیخنا آیت الله حسینعلی-
منتظری(ره)درسنوات گذشته داشته امروز جدا از مسیر آن بحث ها
انگار یادش رفته همگی ذیل چنین چیدمان و موازیین طرح می شد
و بس.
من روشنفکر عرفی باید نیک بدانم که خاصیت ذاتی در کنارعدم
احتیاج این عنوان به تخصص صرف با پیشانی نوشت وجدانی خود-
آگاه اگرسخن گفتم نباید فرد متخصص در رشته فقه را با طرح
خط قرمزهایی ویژه و حدود مشخص مقید نمایم چه شاید او با
استناد به قرآن و عترت که ملای شناخت اش حساب می شود
حجتی بین خود و خدا دارد که مثلا فلان حکومت را تحمل کند
همانطور که سیدنا آیت الله العظمی ابوالقاسم خویی(ره) با وجود
زندگی در حکومت سفاک صدام تکریتی(لعنت الله علیه) حفظ
حوزه پر افتخارنجف الاشرف را نخست تشخیص می داد و به
واسطه آن سکوت در مقابل دیکتاتور معاصرش را بلامانع یافت.