ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وقتی محمد بن محمود امجد لقب حضرت را به جناب عبد-
الکریم سروش می چسباند و با دفاع از موضع وی در امر و
نهی بعض داعیه داران فقاهت شیعی ساکن داخل ایران
به اینترنشنال داد سخن می داد بی اختیارمی بردم سمت
این ضرب المثل:کوری عصا کش کور دگرشود....
سروش آثار و مواضع بیشماری در این پنج دهه گذشته
یادگار گذاشته و طبیعی هست تناقض های بارزی هم
به متن اش قابل استناد باشد که خاصیت وضعی بشر
غیر معصوم هست.
او که دردهه 60 جزء تمشیت گران فیزیکی ضد زندانیان
مجاهدین خلق و...حساب می گشت به مقطع مذکور داعیه
روشنفکری دینی داشت اما اکنون نمی دانم داخل مرام وی
که حتی وحی به پیغمبر(ص) را زیرلحاف رویا برده چه اسلوبی
جریان دارد جز نفی نظام حق و تکلیف موازی با افکار صاحب-
مثنوی و صوفیان غیرصافی
این اول دفعه ای نیست که ایشان گستاخانه مرجعیت شیعه را
خطاب قرار داده!؟دفعه قبل پیشنهاد هجرت آنها ازسر اعتراض
به آیت الله خامنه ای و افکارش سمت عتبات عراق بیان داشت
و اکنون مخالفت با نظام زیر سیاه سپاه پاسداران را طلب دارد و...
درحالی که این ادبیات نه درشان یک روشنفکر و محقق واقعی
خطاب به علماء مذهبی و نه متناسب با موقعیت اجتماعی فقها
است حتی اگر من مخاطب از وی تقلید نکنم و قبول اش نداشته
باشم .یک روشنفکر واقعی ذیل چتر اصطلاحا گفتگوی دانشجویی
با صاحبان عقاید دیگرگپ می زند و جای امر و نهی آنها مطابق
منطق دیالیکتیک که در زندگی ابراهیم(ع) داخل قرآن هم فرای
مکتب چپ رایج مجاز شمرده حد و ادب سوال صرف را از بهر خود
رعایت می کند.متاسفانه سروشی که مدتها توفیق زدن گپ-
هایی از این دست با امثال فقیه عالیقدر شیخنا آیت الله حسینعلی-
منتظری(ره)درسنوات گذشته داشته امروز جدا از مسیر آن بحث ها
انگار یادش رفته همگی ذیل چنین چیدمان و موازیین طرح می شد
و بس.
من روشنفکر عرفی باید نیک بدانم که خاصیت ذاتی در کنارعدم
احتیاج این عنوان به تخصص صرف با پیشانی نوشت وجدانی خود-
آگاه اگرسخن گفتم نباید فرد متخصص در رشته فقه را با طرح
خط قرمزهایی ویژه و حدود مشخص مقید نمایم چه شاید او با
استناد به قرآن و عترت که ملای شناخت اش حساب می شود
حجتی بین خود و خدا دارد که مثلا فلان حکومت را تحمل کند
همانطور که سیدنا آیت الله العظمی ابوالقاسم خویی(ره) با وجود
زندگی در حکومت سفاک صدام تکریتی(لعنت الله علیه) حفظ
حوزه پر افتخارنجف الاشرف را نخست تشخیص می داد و به
واسطه آن سکوت در مقابل دیکتاتور معاصرش را بلامانع یافت.