روشنفکر با اسلوب عرفی در هریک از شاخه های علوم انسانی از فلسفه
و منطق گرفته تا روانشناسی جامعه شناسی و... بیش از آنکه خالق جواب
مسائل با الویت پیرامونی یا بقول علمای شیعی مستحدثه باشد
پرسش های صحیحی را طرح می کند تا در سایه نعمت آن میزان
استرس و دگر انحرافات افراد که نمی گذارد به گوهر حقیقت
دست پیدا کنند کاسته گردد.
برخی کسان با یک کاسه نمودن شیوه انگیزشی استاد پرفسور فرهنگ-
هولاکویی با امثال دکتر انوشه و...پیش آمده اند!!! در حالی که چنین
قیاسی مع الفارق است.
ازیاد نبریم هولاکویی قبل انقلاب اسلامی57ش استاد عالی در دانشکده
علوم اجتماعی تهران بوده. لذا پایین کشیدن او در حد شیوه تحریک کننده
امثال علی شریعتی و آل احمد آن هم درعین عدم مبتلاشدنش به ویروس
ایدئولوژی جفای حقیقی است.
منتها جنس و بستری که فرهنگ هولاکویی بدان می پردازد یعنی روانکاوی
حسب اصول اخلاق و انسانی سبب می شودبعد وارد کردن اصطلاحا شوک
خود آگاهی بخشنده ابتدائی به طرف مخاطب چند قدمی نیز از در نصیحت
او سپری کند.
چیزی که روشنفکران عرفی دیگر بارز چون داریوش شایگان یا عباس-
کیارستمی نیازی بدان نمی دیدند.یعنی ساختار فلسفه یا هنر هفتم
و عکاسی کشش اش را نداشت مگربه شرط افتادن بر وضعیت مشابه
هنرمندان ایدئولوژیک درشوروی و...
#ایگو(به تلفظ انگلیسی)
کلیشه وار امابه هزار ویک کنایه واندرز هرباره جدید بهر عاقلان قصه گفت:
رادیو همراه بفرمایید
و من به سان کسی که کنار دریا رسیده دیدم که باید تمام رخت و لباس ام
را بر کنم تا توانم که تنی به آب دم دستی زنم البته با نیت پالایش
راستی مقابل ام نبود جز بحر مواج علم ساینس و ملموس بشری یعنی آن قدری
که به امروز و دوره ما رسیده
و باز اینجانب که بودم بی عبا و عمامه یا تو بگو کنت و کروات جز یک لنگ
بسته به عزم آبی پیش رو و از ماسواء اش گسسته
پس گفتم:دکتر جان نمی خواهم حرف مذهبی بزنم اما از روزی که فهمیدم
مادر موسی(ع)با آن عظمتی که در قرآن مخاطب وحی خوانده شده خطر کرد
و بچه خویش به نیل مصداق توفیق اجباری و روند طبیعی پیرامونش سپرد
یاد گرفتم آن آیینی که حساب اش حقیقتا پاک است چه نیازی دارد به اینکه
با ارجاع مدام به متا فیزیک دست روشنفکران عرفی را که مجال نفس کشیدن
او به گوشه دیر و کنشت را عکس نوع لائیک باز گذاشته ببندد!؟
بیا برویم شنا !؟و اینکه نیت من غسل و مال تو ری لکس هست اگر صفا و انسانیتی
دراین میان باشد حقیقتا به ثانوی کسی مربوط نیست
هفت درویش درگلیمی بخسبند و دوپادشاه به اقلیمی نگنجند
#روشنفکر-عرفی
شش ماهگی برون را در عرف جهانی غالبا بهر جنین انسان مزموم ونشانه
خروج از رحم مادر او بی ضرورت تکامل شمرند.
اما چه بسیار آدمها که در همین زیست این جهانی خود هم شش ماهه
درون تشریف دارند!؟
یعنی عمدا کارهایی کرده گونه ای خط مشی پیش گیرند که سرعت
فرایند عاقبت شوم وتلخ خیلی برای آنها نزدیک شود.
اعتیاد مخصوصا به مواد مخدر از ابتدایی وبارزترین ابزاری است
که چنین افرادی حتی شده ذیل ژست روشنفکری بروز دهند.
فیلم ستاره بازی محصول مشترک ایالات متحده امریکا و ایران به
نیکی هرچه تمام به بیان چنان وضع وچنین کاراکتری نشسته است.
جالب اینکه دختر نقش اصلی عنصر عشق را بهر رفیقان هم سال
در دل پروانده اما بروز نمی دهد مگر بعد مرگ شان وخلوت خود.
اما ذره ای از آن رابهر والدی که بسیار نیز دو ست اش دارد (فرهاد-
اصلانی)روآ نمی دارد
چرا که در کودکی تلخ خودوعوارض ناشی از بیماری کم بینایی
ناخود آگاه به هم پوشانی و عدم ابراز علایق واحساسات عادت کرده
بود.چیزی که پدر فهیم اش در آن یک هفته مهلت قبل عمل چشم و
با چشاندن طعم رنگها سعی در مقابله اش داشت.
اماحیف!؟چون مهم تر از دیده ظاهر چشم دل این طفلک بود که هرگز
به نور بالا مفتخر نگشت تا آنجا که به قعر دریاچه غلطید
#ستاره-بازی
روشنفکر مذهبی ابتدائی ترین مسئله ای که در مقابل خود بیند
مفهوم خدا است.
انتلکتوئل اما با مورد خلق و خودش درگیراست.
اولی و در نهایت سازنده بروکراسی در روی زمین می شود که
همه راه هایش به روم طبقه خاص مثلا روحانی می انجامد
و دومی چنانکه در لیبرال دموکراسی غرب شاهدیم با تعیین
مرزها و مفاهیم ویژه ولایتغیر چون هولوکاست عملا نوکر
صهیونیسم بین الملل است و بس
در این میانه اما روشنفکر عرفی مسئله اول اش نه خدا و
یا خرما بلکه نفس هستی و درک نظامات آن است و درادامه
رب (خالق)ورب(گوجه فرنگی کنایه از دنیا) او به زیرمجموعه
چنان برداشتی رخ می نماید.
من عرف نفسه فقد عرف ربه نیز کنایه و اشاره به همین راه
سوم هست که چون کودک درون خود را نکشته خردسالان
وار با طرح سوال مکررش باز شناخته می شود.
باری به نسبت انبان و آذوقه بیشتری که از هر دو وجه دیگر مفهوم
روشنفکر داراست و اشتباه اش از جنبه راه طی شده بشر کمتر است
دکتر داریوش شایگان روشنفکران مذهبی را خوب می شناخت و
لذا از خلال حرف های او چیز تراشه و آبداری نسیب هوچی های این
جماعت ایدئلوژیک مذهبی نمی شود تا پیراهن عثمان کنند...
دکتر فرهنگ هولاکویی هم زیرو بم انتلکتوئل جماعت را داند
و بازیست به متنی چنان اما محیط و مسلط به نقاط ضعف وقوت آن
پندارهااست
این وسط مهندس مهدی بازرگان یا محمد رضا شجریان (رضوان-
الله علیهما)اما چون برهر دو وجه مشرف بودند گیرایی بیشتری یافته
و توانستند که با سواری گرفتن از سوانح ایام(آواز خوان گروه چاووش
یا نخست وزیر دولت موقت) برسر زبان ها افتاده جلو چشم ها باشند.
بازرگان:دین برای آبادکردن دنیای ما نیامده است
وقتی شهوت بر جوانی که دسترسی به جنس مخالف ندارد یا حتی
عدم تمایل به آمیزش غلبه کرد اگر یک شرقی فاقد علم کنترول
بر مقوله سکس باشد با تصورات خود از عریانی آن دیگری تا
مرحله تخلیه به مدد دست و فشردن آلت پیش می رود یعنی
استمناءای که خلاف اتصال واقعی آلت زن و مرد هم مشکل
روانی بارمی آورد(عدم تمرکز) ایضا جسمی(شلی مجاری)
سنت مذهبی در اینچنین مهلکه توصیه به گفتن ذکر یادآوری
مرگ و...برای ایجاد انحراف ذهنی و خلاصی از نقطه اوج چنان
حالتی دارد.
مدرنیته هم اگر شهروند خود راصاحب اهمیت شمرد همین
رویه را منتها در قالب سکولارش پیش می گیرد مثلا:
یک پرتقال قرمز را وقتی از میانه ببرید دقیقا مانند واژن زنانه
شود و فرد شهوت زده اگر چنین چیزی را با انگشت خود فشارد
یا به عورت خویش نزدیک کند ناخودآگاه از سکس خیالی که
غرق در اجزاء دلپذیر زن هست سمت همزمان متوجه جنبه
نا میمون او نیز می گردد.اصلا اساس تفاوت استمناء و آمیزش
همین تجربه همزمان ترش و شیرین در مورد دومی است.
چنین روندی عین مابقی مسائل زندگی پستی و بلندی کم
و زیاد دارد و اما تصور ذهنی صرف کم کم روح انسان را عادت
به راحت و غلیظ کسب کردن دل خواسته و خوشی می نماید.
درنتیجه مبتلاء استمناء رفته رفته از روند طبیعی حیات
انسانی قطع گشته سمت پرتگاه مرگ متمایل گردد
#جق-زدن
با وجود اینکه آزادی جنسی در ممالک لیبرال دموکراسی حسب
حقوق تعریف شده شهروندی نیز پیروان مذهب حقه جعفری با
تعیین مقوله عقد موقت (صیغه)بیشتر هست
در خاورمیانه و میان شیعیان خود ارضایی مقدار حادی دارد!؟
دلیل اصلی این امر از سوی میزان بالای غریزه جنسی نزد
اهل مشرق زمین در عین تبدیل شدن حلال شرعی صیغه به
تجارت عملی سکس با کنترل برخی افراد سرمایه دار و حتی
سیاسی است.
یعنی عملا تمام راههای معقول حسب فقر یا هنجارهای بدلی
رایج میان خانواده ها تحت عنوان شرم آبرو و... همچنین
سود جویی قماشی با اسم خاله یا عنصر حقیقی باند فساد
و فحشا نیز عوامل اطلاعاتی (پرستو)بسته شده اند و توان
افراد در کنترل خویش هم متفاوت هست و در نهایت
عده ای به سمت خود ارضایی کشیده می شوند.
روانشناسان خبره ای چند چون دکتر فرهنگ هولاکویی
هم با درک این مسائل البته به پندار خود من باب خلاصی
فرد از فشار به چنین کاری چراغ سبز ضمنی داده اند.
ولی حقیقت امر گناه شرعی هرگز مباح و حلال نمی شود.
واقع بینانه ترین برخورد با چنین مسئله ای تشبیه آن
به تصادف رانندگی است!؟
من نوعی بعد گرفتن گواهی رانندگی بواسطه یک ماشین
استاندارد در مسیر قانونی پشت رول به حالت سیر هستم
خوب حالا اگر تصادف کرده فرد مثلا پیاده ای را سبب
مرگ شوم در عین اینکه او ناگهان وسط خیابان پریده است
پس یعنی بنده قاتلم!؟و البته که هرگز نه.
در بحث خود ارضایی هم گاهی تمام مسیرهای مشروع
و ایضا معقول مقابلم سد می شود.نفس نیز با دیدن زن
زیبا و تحریک کننده که پی رویت او درکوچه یا رسانه نرفته ام
و ناخواسته بر دیده نشسته کار را به آن جای بد کشد...
در این قسم اما البته که خدا آمرزنده و مهربان است و باید
با تهذیب و تربیت بیشتر شکست مذکور را به مقدمه پیروزی
بدل کنیم.
لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفساً إِلاّ وُسعَها.286 بقره
#غریزه-جنسی
کودک فلسطینی طفل اسرائیلی
وَ إِذَا اَلْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ
کشتن یک خردسال بی هر تبصره فرای قتل انسان به مسلخ کشیدن انسانیت هست
#بچه-کش