حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ

آن پنجشنبه که خلیفه شان طلب دوات و پوستی از برای نوشتن

وصیت خاتم پیامبران(ص) را با بهانه حَسْبُنَا کِتَابُ الله‏ رد می کرد

در کمال بی حیایی و  وقاحت از یاد برده و اکنون مدتها است که

 زیرعنوان اهل سنت خیزده اند  هیچ بلکه دیگرانی  را به 

بهانه رد کردن اسلوب همان با  ابزار زبان شماتت و حتی بر

تیغ شمشیر تمشیت می کنند...

آری باید گریست درشهادت پیامبر اخلاقی که پیروان ارزشی

همچون موریانه به جان اسلوب شریعت اش افتاده و  عملا بر

ستون پنجم دشمنان وی و جاده صاف کن جهود بدل شدند

قال رسول الله محمد(ص):إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ

امربین الامرین

در روندتغییریک نظام سیاسی به عصرغیبت امام معصوم(ع)

به هرچهارگوشه گیتی محتمل ترین پیش فرض این است که 

طیف های غیرسیاسی کمترین آسیب را خواهنددید. اما حقیقت

امرو مطابق بیشمارتجربه تاریخی همین طبقات فرو دست  و

آنها که دغدغه اول ایشان معاش نیست مثل روحانیون مذهبی

مستقل  دانشگاهیان ملی و...یعنی دقیقا کسانی که شداید

روزگار یا اراده شخصی سبب شده پیگیری اخبارروز سیاسی را

اولویت خود نشناسند لاجرم درکوره حوادث بیش از مدافعان

نفس حضور به احزاب  و اندر هردو قطب متخاصم قربانی

خواهند داد! تنها به این دلیل ساده که دسترسی به آنها راحتر

هست!بخشی از جامعه  امروزدرشهریور1401 با خط دهی اپوزسیون

غالبا خارج نشین شعار:توپ تانگ فش فشه آخوند باید گم بشه 

سرمی دهد اما اکثرا  و عملا توان سد کردن راه فلان ملبس اندر

قدرت که با ماشین ضد گلوله در تردد می باشد را ندارد و خشم

 خود را برسربهمان طلبه ای فرو خواهد ریخت که از هفت دولت رها

 است  یعنی و با وجود شعارآزادی و علم خود حقیقتا آلت  استبداد 

و جهل می گردند...

دقیقا عین بیشمار ازکارگزاران دون پایه در همین نظام فعلی که

تا من نوعی  را درسلک روحانیت می بیند طبق یک الزام نانوشته 

اینجانب را به بالا دستی های خویش سنجاق و ازخیل ایشان اش

 شمرده و احترام از سرتسلیم  نثارمی کنند...

القصه:مردم جاهل و سطحی ممکن هست روزی با هم دوست و

زمانی دیگردشمن خونی باشند اما دریک رویه وآن :اهانت و لگد

مال کردن خلق حر و فرهیخته راستین درعین ظاهربینی مطلق 

هم دست  و داستان هستند الی یوم القیامه.

پس چه می ماند از جانب این طلبه مستقل درخطاب به آن پاسدار به

قدرت جناح راست(پیروان تفکرسید احمد خمینی) و مجاهد درمخالفت

چپگرا (یاوران آقای مسعود رجوی) جزهمین تک بیت شعر:

بس که جفا زخار و گل دید دل رمیده ام

همچونسیم ازاین چمن پای برون کشیده ام

رحمت و رضوان حق بر مجاهدنستوه آیت الله طالقانی


خلاف مقتل!؟

(امام حسین(ع) مطابق نص صریح مقتل

اسم کوچک همسر خود را در وداع آخر

قبل شهادت بر گودی قتلگاه اش بکار

برده اند. آن وقت جناب مدعی فقاهت 

شیعه خلاف آن را ترویج  می کند! 

درحالی که راوی ماجرا بعنوان سوم-

شخص دقیقا درلایه دومی قرار دارد

که این آقا زوج ها را بدان توصیه بر

نیاوردن نام طرف خود کرده...!؟)

هیچ پرچمی را به شرت تبدیل نکنید!

(کنایه ازسوژه فیلم گشت ارشاد)

مخصوصا اگر کش این مامان دوز مال

چین باشد!؟چون روزی که در بره علم

رسوایی شما بالا است و اگر سر جاش

خشک بشه و سیخ احتراما دهنتون 

سرویسه.دلخوش به این وعده هاهم

نباشیدکه هرطرح سومی  خدعه است...

چه محاله ساخته یک کافرکمونیست به 

کارستراورت مسلمان ها بیاید و بس.

اربعین

(به جهت اربعین حسینی درسال 1444قمری)

راه  صفا نمی رود مروه بی بنای تو

کرب و بلا یقین بود معنی بر منای تو

طوف حرم گزیده شد زان سبب ای امیردل

تا که  به طوق دیگران در گذرد برای تو

زمزم  جاری زمان جسته  زیر پای تو(1)

رکن و حجر یقین بود مقصد با صفای تو

کعبه اگر چهارشد ضلع و برش بدان سرا

شش جهت است بیت حق در پی ابتلای تو

جان کلام و لب حرف جمله شود فدای تو

صحن و حریم مانده از رفتن دربلای تو

(1:کنایه از اینکه چشمه زمزم جاری در

مکان اززیرپای حضرت اسماعیل(ع)

جسته ومربوط به عرض تاریخ است اما

نهضت امام حسین(ع) درطول زمان 

تشنگان حقیقت راسیراب می کند)

سروده:طلبه سعیدحریری اصل

پدر طالقانی

(به جهت 19شهریور ماه سالروز فقد مجاهد نستوه آیت الله سیدمحمود طالقانی

شعری که  با دستخط آقای طالقانی بر مقدمه کتابی ازجناب اسکندردلدم درباره ایشان 

درج شده است:

هرچند که یک روز خوش از عمر ندیدم...هرروز دگرحسرت آن روزکشیدم

پیری به رخ ما خط از آن روی کشیده است

تا خوانی از این خط که ز دنیا چه کشیدم

آزادی ما دام گرفتاری ما بود....ازبهرقفس بود اگر ازدام پریدم

شادی روح پدر طالقانی و رفیق دوران طلبگی اش آیت الله میرزا علی  عیوضی

(رضوان الله علیهما) خواهشا: الفاتحه


لسان صدق1

درآیه79 و 80 سوره اسراء دقیق شوید:

وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا ﴿۷۹﴾

وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ 

لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا ﴿۸۰﴾

حال در دو ترجمه بیشتر نشر یافته فارسی از زنده یاد محمد مهدی-

فولادوند و ناصرمکارم شیرازی من باب آیه 80 بنگرید

آیه 79 با کلمه مبارک محمود که ازالقاب نبی اکرم (ص) است ختم

شده و متن آن شباهت عجیبی با عصر جاهلیت شبه جزیره که 

برشب تاری می ماند دارد و برگوشه نشینی ها عبادات و زهد

رسول خاتم(ص) منجر به مقطع بعثت شد می ماند.

اما فولادوند صدق را هرکاری ترجمه کرده و مکارم بلدی چون مکه

یا مدینه !درحالی که اندرمتون صحیح دیگر نزدمذهب حقه تشیع

ازجمله تفاسیر دگر قرآن لسان صدق از القاب مولای متقیان علی-

است و بالاتر ازنظر این هردو. البته به حسب کیفیت و کمیت قطعا

اشاره  فولادوند(ره)صحیح و افضل تر از گفته مکارم هست و دومی

صرفادر زیرمجموعه آن جا خوش می کند.(آمده که درهرشکل

عالم خلقت نام علی هست) آیه80 درامتدادنام محمود(ص) علی-

 بن ابیطالب(ع)را موضع بحث قرارداده اما چرا مترجمین بدان دقت

 کافی را نثار نکردند؟پاسخ اینکه: مسئله دخول به صدق با خروج

 ازآن درمتن مباحث معرفتی هم خوانی ندارد!؟

من نوعی به معرفت:اشهدان علیا ولی الله داخل می شوم صحیح

اما خارج شدنم ازآن دیگر چه صیغه ای است؟

اینجا هست که ناصرمکارم کمی دقیق تر بوده و با پیش کشیدن

مسئله اماکن مقدس صدراسلام به میدان آمده اما باز باید

پرسید:مگرنه اینکه اشاره به بکه مبارکه وادی مقدس -

موسی کلیم (ع) و...در جاهای دیگرقرآن هست پس چرا اینجا

چنین لفظ غیر واضحی را گذاشته؟اما درجواب پرده از حقانیت

موضوع ونقطه مرکزی مهم اندرنزدشیعه یعنی شعائربرداشته

 می شود.

خدا حتی وقت نزول این آیات نیک می دانست پس فردا ائمه-

طاهرین(علیهم السلام) بعض اولادنظرکرده آنها و جمعی  از-

 صدیقین و احرارصاحب بقعه و حرم خواهندشد چنانکه از

پیغمبران قبل (علیهم السلام) یادگار مانده پس به شیوایی و

رندی تمام  آداب نفس زیارت اهل صدق و قله فرازمندآن

 محمود و حیدر(علیهما السلام) یعنی یک روح درد و بدن را پیش

 کشیده تا هم خط باطل شدی بر تفکر غلط امثال وهابیت اندر

فعل تخریب قبور اهل حق کشیده باشد و نیز متذکرگردد:

دخول وخروج بدین جایگاه های نورانی آداب خاص خود را

دارد که باید با مدد از ذات سبحانی و صاحب آن مرقد شریف 

من باب داشتن ولایت رعایت شوند.

وصیت طلبه سعیدحریری اصل1

تا قبل آن دمی که او رادیدم بزرگ دعای هماره ام  ازدرگاه الهی

این بود که چشمکی از غیب نشانم دهد و سربسته گویم تان 

که بقول حافظ شیراز شب تار و بیم موج بیش از این امانم ندهد:

وجودشهیدسید محمد باقرعلوی(ره) مصداق پنجره ای شد تا

ببینم آنچه را که نتوان به لفظ الکن و قلم کوتاه اهل دنیا درآورد...

آری درست  هست که بانیان حقیقی قتل وی با پیمان شکنی 

در باب قولی که زیرسقف خانه خود به جهت اجازه دیدار مجدد

او از بهر بنده داده بودند سبب شدند که ملاقات بعدی ما به

قیامت بماند اما چون حقیقتا بر مقوله معاد جسمانی باور

دارم و می خواهم هرچه زودترلقاء مجدداش حاصل شود

وصیت کرده ام جنازه مرا زیر پای او در قبرستان بقیع مجاور

مسجد مقدس جمکران خاک کنند تا مجرد از تبصره بحث 

رجعت عهد ظهور امام مهدی(عج) آن زمان که باران ریح

شروع به ریختن کرد و حضرت اسرافیل در سورخود دمید

اولین ازآشنایی باشم که دوباره در برش گرفته می بوسد

(اینجانب با پیگیری از مراجع قانونی:ثبت احوال.نیروی

انتظامی.شرکت واحد اتوبوسرانی .وزارت راه و ترابری

سازمان بیمه و تامین اجتماعی.بهزیستی.نظام وظیفه .

آموزش و پرورش و...نیز رسد عینی مدارک مستندی که 

به علت عدم نسبت فامیلی با متوفی امکان گرفتن نسخه 

فتوکپی برابر اصل آن را نداشتم این مطلب را اعلام داشته 

و اندرهر دادگاه مشروع راضی به شهادت درباره آن هستم

 که رفیقم عکس ادعای بعض بستگان نا اهل اش نه در خط 

ویژه اتوبان امام علی (ع)تهران از پشت موتورسیکلت افتاده 

و نه به اتوبوس شرکت واحد خورده است...

بلکه تنها جسد وی توسط پلیس دراطراف پایتخت کشف و

حسب شواهد غیرالزام آور و به دلیل تشخیص مامورین

با عنوان تصادف فردپیاده با اتومبیل سنگین گواهی شده

که راننده احتمالی و عامل ظاهری سانحه متواری گشته

بود پس بلاشک جهت سوابق حاد پزشکی مستند و این سند

اتهام رهاسازی فرد ناتوان درمعابرشهر و جاده بربستگان

وی منظوراست و قابل پیگیری...)

خدایا همچنانکه در دنیا زیارت آن  ولی مسلم ات را نسیب

حقیرنمودی به قیامت و انشاء الله رضوان خودت نیز توفیق

تجدیدش عنایت فرما و محبوب حجت (عج) حبیبم با حضرت

قاسم بن الحسن المجتبی (ع)محشورنما:آمین یا رب العالمین

(کلمه برداشته در تصویرفوق به اشتباه براشته درج شده. باپوزش)

کعبه دل

کجا است کعبه دل؟ کربلای حسین

کز آن سواد می رسد سلای حسین

نگاه کرده و جستم برهرمنش توحید

بنا به بقاء درنهاده از همای حسین1

محیط برهمگان چون بود ولای حسین

طریق رب برو اندر رضای حسین

ملک فتاده و رو به خزلان داشت

شفا گرفت مجدد از ابتلای حسین2

ذبیح آل محمدسزد در ثنای حسین

چون از قفا زده شدسر ز پای حسین

1.همای سعادت پرنده ای درادبیات ایرانی است که افتادن

 سایه او برسرفرد نماد بهروزی وافراست

2.اشاره به ماجرای فرشته ای به نام فطرس ملک

(سروده طلبه سعیدحریری اصل.صفرالاحزان1444)

خدای در مکان!؟

وقتی در بعض روایات صحیح السندمذهب حقه جعفری سخن از

زیارت مرقد سالار شهیدان امام حسین(ع) توسط خدا متعال به

میان آمده این را هرگزنمی توان موازی با باور عامه در آنچه اندر

بخاری مسلم و...ذکر گردیده وپ روردگار خرسوار بی ریش...را

 شب های پنجشنبه نازل شده بر زمین تعریف می کند دانست 

و بدین نتیجه رسید که شیعه هم به جسمانیت الله قائل است

 چون:درآن روایت اولا هیچ صبحتی از کیفیت خدا نیست ثانیا 

خود ارض کربلا بنابر باور امامیه قطعه ای ازبهشت است ومتفاوت

بابقیه قسمت های زمین و لذا علامه بزرگوارمجلسی(رحمت-

الله علیه)در بحارشریف دارد: اصلا خاک کربلا کش می آیدو

گنجایش زیارت بی نهایت موجود از آدم تا جن ملک حتی بعض

حیوانات محب اهل بیت(علیهم السلام) از نظر خلقت مثل کبوتر

و... را یابد.پس سخن از دخول خدا به چنین فضایی هم را نشود

اینگونه معنا کرد که او استغفرالله تن دارد.جالب است بعض از

عامه  منکرظاهری جسمانیت رب ودود هستند اما خود کتبی را

کاملا صحیح می دانند که بدان اشاره دارد و نفی این مطلب

 گام بزرگی  هست درجهت دوری ازآن مسلک ضاله لذا و چنانکه

 در ویدو پیوست مشاهده خواهیدکرد وهابی شاخص و شهره 

موحدخرمی(لعنت الله علیه)که هماره درفضای مجازی و ماهواره 

مشغول لجن پراکنی و جهد درتمیز جلوه دادن شورای کثیف

سقیفه بنی ساعده هست شدیدا به مخالفت با آن می خیزد عکس

 آن دیگر بکری عوامی هر چند جلو قفسه کتاب ها نشسته....

رقیه بنت الحسین(ع)

نشسته کنج خرابه  اسیر دزدان است

همان که در برنسوان صغیر ایشان است

کشیده دست تحیر به روی خود ای داد

که جای لطمه سیلی  هنوز سوزان است

سه ساله خود نوه دخت امکان  است

کنون به بیت حزان مثل مام  گریان است

گرفته شد حق وی گوش تا به گوش آری

چو باغ فدک که در خزان دوران  است

فواد سمع و بصرهان ندار سامان است

نفس که می کشد از درد لزران است

به بعد نبی فاطم از قضا پژمرد

رقیه هم بدون پدر ابر باران است

شبی که تیرگی اش سخت عریان است

ز ناقه فتادن به لفظ آسان است

رسیده از سرطشت کوس رسوایی

که خیضران ستم بر لبان قرآن است

به دامن اش بنشین تا برش جان است

الا تویی که سرت اسم سبحان است

(سروده طلبه سعیدحریری اصل.صفر1444ق

تنبل ها بدانند

داستان دون کیشوت دستمایه کنایه ای ازبهر روشنفکران و اهل

مباحث اجتماعی است تا تبل های تو خالی و لاغران وزن کشی های

مدنی را بدان نوازند.اما رفتارهای مثل حجت الاسلام و المسلمین

سیدمقتدا صدر و قیس خزعلی را هرگزنمی شود که بدان برچسب

زد وهم سلک دانست !؟تنها توصیف درمیان  قصه های که بسیار

چون من نوعی شنیده ایم شاید تنبل خانم شادروان ابوالقاسم- 

حالت باشد که گویای احوال این بنده  های یاغی خدا هست و بس...

آهای تویی که بعداز 24ساعت و کشته شدن 25 نفر از جمله 3

نیروی امنیت ملی عراق در اول صفر1444قاتل و مقتول درگیری

را غیرشهیدو قتیل الحمارمی خوانی چرا از کناراین حقیقت بزرگ

بی خیال و پلنگ صورتی وار ردمی شوی که وظیفه یک شیخ-

الاسلام واقعی و روشنفکرعرفی علاج واقعه قبل از وقوع هست

یعنی حرکت اصلاحی درجامعه با کمترین میزان پرتی و کشته.

آری اگرمثل گربه تبل خانم هر روزبه ریتمی درنیامده و از بغل

سیدعلی خامنه ای تا بن سلمان سعودی را سیر اش نکرده

بودی حالا آن 25 تن زنده بودند. خون هایی که مطابق نص

صریح قرآن کریم حتی به زمین ریختن یکی شان جهت 

جهنم رفتن جنابت نوری مالکی و همه کس وکارتان کافی است

آجرک الله یا صاحب الامر(عج) شیعه کشی بدست شیعه

درابتدای صفرالاحزان و به بلد اهل غیرت و شرافت عراق!؟

بلاشک محب واقعی اهل بیت(علیهم السلام)مثل همان مرد

شریف سیدابوالقاسم و پسرشهیداش عبدالمجید(رضوان

الله علیهما)بودند که تو چشم سفید هماره دربه حاشیه 

راندن ایشان کوشیدی عین بعض رقبای  خزعلی و مالکی 

محورت که سابقا خرس بزرگ حوزه می خواندنش...

پسرکسراء

(فرمود علی بن حسین شهید(ع):من پسرکسرای ایرانم)

بردهانت خاک و سنگ ای گرگیچ ور پریده!؟ تو هند جگر-

خوار زاده رابر نوادگان زهراء مرضیه (س) ارجح

شماری و یادگاران کیخسرو را برسردسته سفیانی

بادیه نشینان حاشیه دره بکه افضل پنداری و نیز

در تلقین این ورپریدگی بر  خانه پدرانشان (احراق

 بیت علوی و سوزاندن تخت جمشید اندر قادسیه)

به آتش جهل و حماقت خویش شعله دراندازی که

چه!؟بااین همه بروز حرام زادگی ها اماباید که لاجرم

بدانی:  آن سیف که پشت هاشم  و امیه از هم برید

درحقیقت تبری بود ازجنس مال خلیل بت شکن(ع)

و با تعیین مرزشجره طیبه وملعونه دهان تو را بست

(اشاره به ماجرای جدا کردن  اجداد به هم جسبیده

بنی هاشم وبنی امیه درطایفه قریش(این یک نقل روایی

 است و خلاف آن هم مبنی بر صرف سرپرستی امیه و

نه فرزندی وی آمده )

تا ازآن پس کسی جرعت نکند  هرمجهول پدری را 

(مطابق  برخی مسانید عامه) که در حکومت عدل

امام علی(ع)گرخیده و یاغی گری پیشه کرده بود

بر اباعبدالله جعفر بن محمدصادق (علیه السلام)

 ابناء و اولاد مطهراش ترجیح دهد.

به میمون های برمنبربگوید

که چوب است این بساط عنتری تان

(یادآوری کلام حضرت سجاد(ع)در مسجداموی شام)