محیط سلم

چه بگویم!؟همه را برق می گیرد مرا چراغ نفتی

در پیام بالا نوشته :بی قانونی بی قانونی است...راستی منظورش کدام قانون است!؟

در نظام سکولار عقل جمعی و فراباور مذهبی آن را تعریف می کند به پندار لائیسیته

نقطه مقابل دین  باوران واجد آن است و در یک سیستم ایدئلوژیک مذهبی مثلا 

جمهوری اسلامی ایران الله متعال سر منشاء تمام موازین است.

قبول اسلام و اقرار درمتمم یک اصلی مبنی بر ملاک قرار دادن مذهب حقه جعفری

بعنوان مصداق و مفهوم عینی همان شریعت در قانون گذاری که با هر باور غیر-

متخاصم دیگر  عوام از بکری گرفته تا کمونیست آتئیست و...مراد برمدارا دارد در 

اصلی و فرد اعلاء ترین موازین مملکتی اش هم می شود اقرار و فریاد به اینکه:

قبل متن و افضل برآنحلال محمد حلال إلى یوم القیامة و حرامه حرام إلى یوم القیامة

چه  غیر این اقرار را داشت حداقل و الظاهر ملت با غیریت و مسلمان ایران 

یک شبه جرش می دادند و خلاص

خوب پس معلوم شد اگر آیه ای از قرآن بیاورم پر واضح و مورد اتفاق اکثر مفسیرین

این بابای نویسنده پیام  نمی تواند جهت پیشبرد سلایق فرا شرعی خویش آن هم

ذیل جلد قانون چنین پیراهن عثمان علم کرده و مرا پخمه فرض کند.

لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ۚ286بقره

روزه که واجب الهی است در امم و نحل قبل شریعت واپسین ایضا آیین محمدی

(ص)تکلیف  اقامه اش از دوش مریض به حکم خدا ساقط است.

بانو رباب(س)همسر امام حسین(ع)بعد قتل بچه اش علی اصغر(ع)و سر بریدن

او به عصر عاشور تا واپسین دم عمر اکثرا ذیل آفتاب نشسته به سایه نمی رفت

اما هیچ فقیه جامع الشرایطی به مذمت وی حسب چنین افعال ننشسته چون

عکس این بی معرفت خوب می داند دل مادر یعنی چه!؟

با مرام هاش الهی داغ بچه نبینی !جگرت از مرگ رفیق مخصوصا جوان نسوزه

دست و پازدنش از طب به چشم هایت نخورد.

روسری که سهل است اگر دامن آن زن درمانگاه قم المقدسه هم بدان شرایط

بچه مریض در بغل می افتاد وظیفه یک طلبه امام زمانی(عج)گرفتن دزدکی 

فیلم اش بهر پرونده سازی جانبی نبود.

او اگر واقعا خادم ایتام آل محمد(ص) وپدر معنوی جامعه است باید با ادب و

دست به سینه می رفت جلو هر کمکی از توانش برمی آمد برای آن بانو

انجام می داد و بعد بر قراری محیط سلم و تقوا اگر عکس بنده که گفتم :شخصا

هیچ باوری به حجاب اجباری ندارم بنا برقبول آن امر به معروف ونهی از منکر

را که داعیه دار اش حال  باتفسیر خاص ایدئولوژیک خود است اعمال می کرد.

خدا رحمتش کند مرحوم شیخ حکم آبادی:شراب خورده مست لنگان لنگان 

آمد و افتاد در خانه اش.پشت سر او مامور کمیته اول انقلاب57ش رسید و 

ندا داد:حاج آقا این فاسد کجا رفت!؟ایشان در آمد که:بابا او مریض است

تشنج کرده شراب خوار نیست و...بله همین دروغ مصلحت آمیز وشرعی

سبب شد  مرد  خراب مذکورنهایتا از صالحان و جزء هیت عزاء حسینی شود

#پدر-طالقانی