حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

ملنگو

اسفند68بود.بعد سه شب طی کردن به حیاط و راهرو بیمارستان در

حالی که والدینم مشغول تهیه دارو  و...برای دایی تصادف کرده ما

بودند.پرستاری دلش به حالم سوخت و مرا بعنوان همبازی پسرش

به خانه خود درمحله امام زاده اسماعیل (ع) تهران برد.

اما به راه و درهوای بارانی که با اتوبوس واحد و هم پیاده طی شد

رساند:شوهر افسرارتش ایشان اسیردست عراقی ها است و تنها

 پسر14ساله او ازهردو پا فلج.

از یک هفته زندگی ام با حمید خدا بیامرز اما همان طوطی سبز ملنگو

 او تلوزیون سیاه  سفید باز کلیپ کودکانه ای که درانتهای همین متن 

قرار دارد و اشک طفلک با دیدنش درمی آمد نیز بعضی عصرها 

مخصوصا شب عیدی زیارت رفتن مان یادم مانده که چگونه در 

فراز و فرود راه کوتاه با چرخ کم باد ویلچرش کلنجارمی رفتم...

اواسط دهه 90 روزی درمترو چشمم به زن مسنی افتاد که از

پشت عینک ته استکانی وبخار گرفته اش حاصل سرمای زمستان

مرا می پاید.همان پرستار مهربان بود گفتم:حمیدکجاست!؟

قطره اشکی گوشه چشم اش جوشید و با لکنت ندا داد:پیش خدا

بعد رفتن تو به سال نرسید تابستان بود.قطعه 19بهشت زهراء

خاکش کردیم (پرنده بهشتی روحت شاد)

#زرگنده