حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

رو نما

بی مقدمه و ساده ترین وجه درونیات اش در تمام قسمت های آن

سریال نثار علی خواهر زاده خردسال اش می شود و اینگونه کودک

درون خود را فریاد می زد که نماد زلالی و به سبزی گرایدن اش بود.

بقیه را ادب می داشت چون والدین یا می کرد مثل فرید و زن اش

حتی همسر خواهر و..که بواسطه آن از دالان تنگ وگشادزندگی  می گذراند 

علی اما دراین میانه آداب را هنوز دانش آموز بود و نمی شد اندر

محکمه کشاندش ولو به عادت وکالت و در وجه دفاع.

فقط اما هم پایش باید تاتی می رفت و دربی هر خجالتی از این وجه

و دسته یکی از نقش های مانای خودرا روی پرده برد عین مسافرخانه 

چی مشهدی در یک شب مراد بیگ روزی روزگاری و...

منتها با  این  تبصره و تفاوت که آن کودک درون دیگر نمایی

بیرونی چون خانه سبز  کیمیا و خواهران غریب نداشت تا همزاد

پنداری و ترحم  مخاطب را تسهیل کند.

#خسرو-شکیبایی

زن در آثار مهرجویی

وجود و کاراکتر زن در آثار داریوش مهرجویی فقید عین و به مصداق

نخ بخیه می ماند!شیرازه ای که سر و ته قصه را هم آورده یک ریتم

موزون و ملیح دست مخاطب می دهد.

زن فیلم های مهرجویی از مادر اجاره نشین ها تا همسری لیلاحاتمی 

حتی دختر لامینور در عین قیافه نازنین و تو دل برواش نماد انسان 

به فرم و با حال هم هست. نه اینکه مردهای قصه چنین نمی تواند

بود بلکه گیرایی زن در انتقال چنان مفهومی بیشتر و زودتر می باشد.

مهرجویی هر چند دانش آموخته فلسفه مغرب زمین اما اصلا یک

انتلکتوئل و غرب زده نیست. این چنین روحیه ای را در عزاداری 

و به پا داشت جشن همزمان ذیل تیر چراغ برق فراز مند جزیره 

که علی مصفا بر نوک آن قبض روح می شود بروز داده با پر رنگ

نمودن تاثیر خاص نور غروب بر چشمهای همگان حتی زن منشی 

صحنه فیلمبرداری البته کمترببینده را لاجرم در مقابل گذار 

معنوی شکوهمندی قرار می دهد که تنها آن بانوی روح مجرد 

آسمانی در حین کلام ودیالوگ با علی مصفا مشمول اش نمی گردد.

آری میان فلسفه عمیق مهرجویی با آبشخور های ناب اشراقی

و فلسفه غربی اومانیسم مبنا که کالای غالب در نزد مونث را 

پورن قوی و تحریک کننده تن اش تصور کرده فرق هست.

روانش در آرامش سید داریوش مهرجویی که دارا بودن این 

پیشوند و انتساب اش به آن چهارده نورمقدس(علیهم السلام)

از آخرین چیزهایی بود که درباره اش فهمیدم حسب بدی آب

وهوای زمانه اکثرا غرب و شرق زده

#دختر-دایی-گمشده

الموت مهرجویی

اینکه مرحوم داریوش مهر جویی چه مشرب سیاسی داشت

با مرگ درد ناک اش در هاله ابهام فرو رفته ومیانه فیلم های

از او که روسری رابرازنده درخت شمرده  وبه سوال فلانی از

اپوزسیون جواب نمی دهد دست به دست می گردد.

مرام اومانیستی وعلاقه اش به محوریت انسان در آثار خود و

بخصوص زنان اندر اواخر عمر هم باب میل همین روشنفکر-

نمایان تحت تاثیر صرف از گفتمان لیبرال دموکراسی باشد.

اما جایگاه مذهب در آثار این هنرمند بزرگ ایرانی کجاست؟

ایشان فیلمی هم درباره  اسماعیلیان ساخته بود که متاسفانه

ناپدید گشته است!

راستی و در خاتمه از اهل سیاست و مدعیان منور الفکری باید

پرسید که :چرا  چنین آدمی که از ظن خویش یار او شده اید 

و در سوگ اش  بی تعارف اشک تمساح می ریزید مجذوب کاراکتر

صدر نشین قلعه الموت شد چنانکه وقت و توان خود را صرف

 معرفی او کرد!؟

مهرجویی یک هنرمند پاک و فطری بود و حتی اگر چندان تقید

مذهبی شدیدی نداشت ولی وقتی مقابل نهضت های ناب ملی

و از سرحریت طلبی ولو با لیدری شیخ حسن جوری حسن صباح و... 

هموطن خودش قرارمی گرفت طبیعی بود که واکنش نشان دهد

و درعین حال فرد عمیقی که به دوره حیاتش جای همانند سازی

جریان های معاصر با ایشان می خواست مذاق مردم اش را با 

سرچشمه بی شیله و پیله ماجرا آشنا کند.

خدایش بیامرزد

#شیخ-حسن-صباح

داریوش مهر جویی

سلام نو به تو ولی ز کهنه گی حزین شده

چرا چنین بساط مهر دوباره پر زکین شده

نمی شود بگفتن از هجوم تند سایه ها

رفیق من بیا و باش که ما یکی اجین شده

سوار سادگی و خود پیاده ای چنین شده

شکوه در تراز را شکوفه ای قرین شده

بر حکم بردن لبی به سمت آن پیاله باز

تمام گیتی اش به ما کنون چو انگبین شده

تقدیم به روح فقید سعید داریوش مهرجویی

سروده سعیدحریری اصل مهر1402ش

#هامون