حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

آخوندک

کشیدم کناری دم نرده های مشرف به پارک لاله و با ریختن

هرچه داشت از عصبانیت رخ به رخ که چی میگی ناکس

من برای خریدن بچم دارم خودم رو می فروشم؟حالیته 

بی شرف...

گفتم:چند؟

سیاه و سبز شد و ادامه داد:جنازمم رو دوشت نمی زارم

اوزگل تو من رو به این روز سیاه نشوندی بدبخت دنیا و

آخرت کردی و حالا اومدی دنبال خمس و زکاتش...

گفتم :مهرت رو می گم

اشکش درآمد وآرام تر ادامه داد:صفاتو عشقه کمبود

عاطفی داری که اینجوری ما ملت رو گذاشتین تو منگنه...

گفتم غلط بکنم باجی همین الان شم که با تو از تو حرف

می زنم زیر سمبه و حساسیت مردم ام به دور وبرت نگاه کن.

مثل ما آخوندها عین سوزنه همه را آراسته و پوشیده

می کنیم اما خودمان لخت البته کلفت و نخاله هایی 

هم داریم فوق جوال دوز دقیقا از همان جنس و مصب 

که برخی در مقابل پول بهر تو بخت برگشته رو و دراز

می کنندتا یک چیزهایی در خودشان پوشیده و کوتاه شود

اما محال که آب شور عطش کاهد و تجارت سکس در قاب

تنگ صیغه شرعی گنجد...

وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی

آیه38ازسوره قصص

#روباه-شهر-قصه

راد و رادان!؟

در میانه دعوای زن های راد و مردان رادان این مرز پرگوهرکه از دوربین مدار-

بسته تا سطل ماست را به خدمت فرا خوانده اند من ثالث نوعی فقط و همچنان 

به فکر رابعه هستم  و بس!؟مونثی نه آنچنان که با مذکری نه اینچنین بسازد

از همه داشته و نداشته هایش به حکم انسانیت

گل ات از غنچگی افتاده و مصلوب شد است

بوی عطرش به عرق خورده و مغضوب شد است

تن زارت به قفس بال هوس را  چه زنی!؟

رکب اش دیدی و سوادی تو مضروب شد است

سرمه زیر نظر بین که چه سرکوب شد است

چون که ازقطره اشک برده و معیوب شد است

رانده ای نخ به خود و آخته ای رژ به لبان

چه کنم موی سیاهی که کنون بور شد است

این سرا از همه بد رفته و هم  روب شد است

که بگویی:بنگر جنس چه مرغوب شد است

لیک اش هم باز شنو ای همگی کار درست

رخ از خوب و بدش رفته و منسوخ شد است

باقی آن هست که از ریشه به بهبود شد است

با توکل به سرش چادر و محجوب شد است

سروده طلبه سعیدحریری اصل.فروردین1402