حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

تکلیف برزخ

امامیه معتقد است:جهان بی ولی مسلم خدا (ع)یعنی یکی از آن

دوازده امام (سلام الله علیهم اجمعین) امکان بقاء فی نفسه 

ندارد و در هم پیچیده خواهد شد.

چه مولانا علی(ع) بعنوان نفس پیغمبر(ص) از آدم تا خاتم(سلام-

الله علیهم)را مجاورت نموده اند.

بعد شهادت ایشان و آن ده تن مابقی(علیهم صلات والسلام) این

سمت فل الحال به کف با کفایت امام منتظر مهدی موعود(عج)

می باشد.

باز باور دارند: اصطلاحا عالم برزخ دون شان آن چهارده نور مقدس

(علیهم السلام) است و خروج ایشان از گیتی با شهادت مترادف 

دخول به جنت الهی است و تن های شریف شان هم مقیم روضه

من ریاض الجنه است که خاک کربلا از رتبه های بالایش حساب

گردد.

چنانکه در زیارت جامعه کبیره حضرات  را شهداء دارالفناء و شفاعت

کنندگان داربقاء می خواند.پس برزخ  صاحب جهان مجردی درکار

نیست و آن زیرمجموعه همین زیست هست.

(بحث نفی برزخ یکی از بهانه های آبدار بهر جریان افراطی ایدئولوژیک

مذهبی جهت بریدن بند ناف فکری امثال مرحوم مهندس بازرگان(ره)

ازطیف مذهبیون سنتی و انتساب ایشان به جماعتی هست موسوم به

نواندیش دینی که کم و بیش با آن سمپاتی دارند و اکثر چپگرا التقاطی

می باشند

غافل  از آنکه نفس این عنوان پارادوکس بوده به تعبیر زیبنده دکتر -

سیدحسین نصرما اصلا اسلام قدیم و جدید نداریم.

لذا ثابت نمودن اینکه مطابق اسلوب مند نظر مراجع و روحانیت سنتی

مهدی بازرگان حرف پر بی راهی در باب برزخ نزده به حقیقت نقش بر

آب کردن هدف شوم آنها برای عدو پنداشتن بازرگان سحابی و طالقانی

نیز علامه محمد تقی شریعتی (روحشان شاد) در کنار امثال آل احمد و

علی شریعتی است که بزرگانی چون علامه امینی و شهید آیت الله شیخ-

قاسم اسلامی در باب انحرافات خطرناک دو نفر آخربه مصادیق ظاهرا 

شبیه به آنچه بست نموده شد هشدارداده اند

و کلام آخر به این باب :در نوشتن شیر باشد مثل شیر)

شادی روح آن سه یار دبستانی طالقانی بازرگان سحابی خواهشا:الفاتحه

#جامعه-کبیره

نعل وارونه

کشوری مثل امریکا روی تجارت اسلحه به دیگر ممالک عالم حساب

ویژه ای باز کرده است.منتها با این تبصره که هماره سلاح از جنس

مدرن و پیشرفته تر  را برای خود نگاه داشته و فقط پس مانده های 

عملا غیر کاربردی و جاگیرش به ایشان می دهد.

این چنین وضعیتی حتی درباره متحدی چون ریاست جمهوری اوکراین 

درگاه نبرد با روسیه و حکومت ولاد یمیرپوتین به سال1402ش به

جریان است و گوش شنوایی عملا نه در کاخ سفید و نه ناتو جهت درخواست

دریافت هواپیماهای پیشرفته جنگی از جانب زلنسکی نیست...

دست راست قدرت جمهوری اسلامی اما پدر فکری جنبش اصلاح طلب

یعنی مرحوم مهندس مهدی بازرگان را متهم به آلت دستی و نوکری امریکا

و غرب می کند و آن را نماد ضعف شخصیت او شمرده .اما اگر راستی چنین

 بود باید وی خیلی بیشتر از آمریکا اسلحه می خیرد نه اینکه دست رد به

سینه آنها زده حتی از دریافت مرسولات نظامی سابقا توافق شده دوره

محمدرضا پهلوی شانه خالی می کرد.

راست اش پروژه هسته ای ایران از دوره پهلوی دوم کلیدخورد  و اگر دولت

بازرگان ریگی به کفش داشت  یعنی فکر قدرت ملی نمی کردچرا همچون و

موازی چند هواپیما و قایق جنگی تجهیزات هسته ای موجود را نثار آمریکا نکرد!؟

و مگرنه اینکه بسیاری  اسباب آن هم  از ایالات متحده رسیده بودند؟

جریان هواپیماهای اف 14 و16بیشتر یک  اتوآبکی برای تخریب دولت موقت

 است توسط طیف های چپگرا که بی تعارف استاد جنگ روانی نه در مقابل

دشمنان بلکه بهر ذهن عوام جوامع و خوردن آن از برای تجدید قوای نامشروع 

خود هستند...

نگرفتن اف 16 تنهاخطای موردی و کاربردی دولت بازرگان بود و زیرسوال 

بردن کلی آن بدین بهانه و ندید جنبه مثبت چون درآوردن قدرت و دست به

سرنمودن شاپوربختیاربه سود انقلاب ملت همینطور طرح های اولیه عمرانی

با وجودآن مقطع کوتاه زمامداری ناروآ است

حقیقت امر تنها افراد با سابقه طولانی سیاسی بین انقلابیون همین مهندس 

فقید و دو یار دیرنش طالقانی و سحابی (روحشان شاد)بودند. زحمت زیادی

جهت بر پای انقلاب اسلامی کشید هشدار های سازنده و متینی هم از برای سلامت 

وضع آینده آن داد.تذکراتی هماره تازه که با کمی عنایت به مفاد آن نسیم بهروزی 

دنیا و سعادت آخرت همزمان به روی خاک و خلق این میهن عزیز می وزد.

رحمت الله علیه

شهیدسپهبدقرنی

در روایت جناح راست موسوم به  اصولگرا حذف شهید سپهبد-

قرنی از فرماندهی ارتش ایران بخاطر تمایل بر نابودی فیزیکی 

موافقان جدایی کردستان از مملکت توسط  شادروان مهندس

مهدی بازرگان صورت گرفته که اصولا آدم ترسو و متمایل

به سازش با امریکا و نیز اقمار داخلی تقویت شده ایشان از 

جمله برخی از اکرادبوده اند.اما این تفسیر برآمده از روحیه

ایدئولوژیک  پاشنه آشیل و بقول طلبه ها ان قلت مهم و

بارز هم دارد و آن اینکه:فرمانده دژبان ارتش وقت یکی از 

سودجو و ابن الوقت ترین چهره های برضد مهندس بازرگان

بود و اگر او فرد صرفا خودخواه و مصلحت طلبی بوده چرا باید

با اسرار به کنارگذاشتن سپهبدقرنی عملا در تقویت این

فرد ناجور ذکرشده بر آن نهاد مهم نظامی رضایت می داد

و جهت خویش اصطلاحا بلای جان می خرید.

حقیقتا هم قرنی و نیز بازرگان راست می گفتند!؟

بلاشک باید که قدرت مقاومت از جدایی طلبان کردستان

گرفته می شود و همزمان از دو طریق حمله بر ایشان در کنار

ایجاددیالوگ و گفتگو با ایالات متحده جهت قطع کمک تسلیحاتی

به آنها منافع ملی تامین می گشت

اما صد افسوس که فضای تحت تاثیر گفتمان چپ جهانی آن دوره

چنین چیزی را خواستن همزمان خدا و خرما تفسیر و نکوهش می کرد

درحالی که از بهر سیاست مدار و ارتشی مومن هم البته غیرچهارده معصوم

(علیهم السلام)هیچ جای ننگ نیست بلکه همه نماد شرف  و شعور است

مرز سرخ !؟

تمام اشخاص صاحب مرام مبتنی بر مبانی انسانی که در اسلام راستین

نیز تایید و تشویق به رعایت آن شده است جهت خویش یک خط قرمزهای

کلی دارند و هرگز با مشاهده رد شدن دیگر بازیگران معاصرعرصه فعالیت

اجتماعی مذهبی یا حتی سیاسی از آن جز به خروج و ترک چنین بازی 

مسخره ای که هرگز و با بیشمار توجیه هم سودی به حال عام بشریت و

طبعا تقویت سبیل الله ندارد نمی شوند.

وجه بارز امام علی(ع) و یاران نزدیکش چون سلمان و عمار با دیگر اصحاب

نبی اکرم(ص) در همین نکته کلیدی نهفته که به ماجرای شورای انتخابی

خلیفه سوم و بر سر موضع رعایت صرف سنت شریف نبوی و عقل خویش

در عین رد افکار و افعال اولی و دومی(جبت وطاغوت) توسط مولانا علی(ع)

تجلی یافته است.

به فردای پیروزی انقلاب اسلامی57شمسی هم به عینه شاهد هستیم

تنها فردی که جدا ی مصلحت اندیشی های مقطعی چنانکه در مصاحبه

استعفای خود از مقام نخست وزیری بیان داشته و سندش موجود است

پای مردانه و از ابتدا روی عدم عبورمرز سرخ عقیدتی خویش ولو به

قیمت خروج از چرخه قدرت یا حاشیه نشینی آن ایستاد زنده یاد مهندس -

مهدی بازرگان است.هیچیک از دو جریان راست و چپ قدرت جمهوری اسلامی 

که  بدان عهد در چهره و کاراکتر سیدابوالحسن بنی صدر و آقای بهشتی

تجلی یافته بود چنان نبودند و تقابل این دو درسالهای بعد ضربات 

سختی به نفس و ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران زد.

 اصولی ترین آدمی که در پنج دهه گذشته ازرجل سیاسی مملکت ایران 

می شناسم همان بازرگان بود

رضوان الله علیه

داماد بازرگان!؟

باور دارم اگر مرحوم مهدی بازرگان در این قرن 1400ش زیسته اطلاع

می یافت از طریق نوه اش لیلی شاهین نجفی به داماد خاندان ایشان بدل 

گشته است نه همچون خان نایب سرخی ها بواسطه فشنگ گوش مالی-

اش می داد(کنایه از عملکرد افراطیون ایدئولوژیک مذهبی)و نه با زدن

رگ دست خویش بر این خفت تمکین می کرد(سبک اقمار غرب زده -

فراماسونری که در مقابل زوایای منحط سبک زندگی غربی کم می آورند)

بلکه و چون هماره حیات طیبه اش که بعنوان سند ملموس و معاصرحریت

یک ایرانی شیعه شناخته می شود پاسخ یاوه گوی ها و تابع لهوالی ذلک

را با هویی از چشمه جوشان معرفت خویش می داد و مگر نه اینکه:جواب

کلوخ انداز کلوخ است.بله بازرگان پرورش یافته همان بستر ومهد علمای

راستین امامیه چون خاندان بزرگوار مرعشی نجفی و..می باشد که جواب

امثال احمدکسری را پیش از حذف فیزیکی بدست گروه موسوم به فدائیان 

اسلام با ترور شخصیت چنان داده بودند که امروزش نیز  داعیه داران

روشنفکری و دفاع از حقوق بشر البته به قرائت لیبرال دموکراسی مد

نظر غرب یارای گرفتن آتو  و بهانه آبدار از آن جهت کوبیدن آیین محمدی(ص)

و سنجاق اش به بربریت را ندارند...

هرگز بیات (کهنه) نمی شود اندیشه مردی که در بیات(قبرستان مقابل پل

آهنچی قم المقدسه) خفته است.رحمت الله علیه

خدا وخرما!؟

(تقدیم به روح اسوه انسانیت و معلم ایمانیت البته به تنگنای بضاعت 

مهدی بازرگان تبریزی(رحمت الله علیه))

تعصب مذهبی طوری که علی شریعتی می گفت:(نقل به مزمون) چنان

دژ مستحکم از بهرپناه گرفته درآن عمل می کند و نه چنین که جو زدگان

صرف لیبرال دموکراسی غرب تمایل یافته اند:نقطه مقابل درک حقیقت

و سبب افتادن همزمان از اصل و اسب می شود.

تعصب بلاشک از آگاهی برمی خیزد منتها صحبت سر کیفیت آن فهم است 

از بهردرک مختصات این و نهایتا قضاوت اندر باب اش.

وقتی مذهبی ذیل سایه خدای لاشریک و چهارده نورمقدس (علیهم السلام)

بی بدیل جا خوش کرده تمیز حد تعصب او با سنگ محک عقل معاش خود

خطایی باشد که ازخلط مبحثی  فاحش حال چه ازسمت روشنفکرنمایان غیر-

عرفی یا مذهبیون بی سواد بدون زیور امی بودن  اش آب می خورد و در

حاصل تقسیمات خود به این جای جعلی می رسدکه دین دار الزاما باید 

باورشخصی خویش را در عرصه اجتماعی چنان بروز دهد که صدای مجازات 

مغایران با آن گوش ساکنان هفت فلک و ذیل طاق عرش را کرکند تا که

 تبلورعینی یابد معنی ما هستیم.

اما نه تعصب  هرآنچه ضمخت و سفتی چنین تق و توقی راه می اندازد و

الا آنکه نشرداده:لااکره فی الدین خود بطور ضمنی بر پلواریته عقیدتی 

و سیال بودن ساحت  ایمانی از ابوذر بگیرتا سلمان ها تاکید ورزیده پس

دیگر چه جای بحث بیشتر البته و اگرعقلی سلیم اندر میان باشد جز از

جمله آن یار سفرکرده درشب عید مبعث و ذیل طاق محراب حسینیه

 ارشاد تهران:دین برای آباد کردن دنیای ما نیامده است.