حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

حلال زاده!؟

تجربه شخصی ام از همراهی چندساعته فقیدسعیددکترسید-

صادق طباطبایی روایتی است که یک سوی آن رخ درنقاب خاک

کشیده وشایدهزارانی هم به دلیلی که نمی دانم نفی اش کرده

کذب شمرند منتها راست ودروغ گوینده آن روشن نخواهدشد

تا وقت قیامت:یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ.آیه9ازسوره الطارق

لذا ادب انسانی واسلامی می گوید که درمواردمشابه جز صبر

روآ نباشد وبایدتا وقت رسیدن میوه ان صابربود حتی اگر 

مسئله مرگ میان داری کند...

اما راستش من آن سالها گوشی موبایل نداشتم دکتر طباطبایی

چرا و البته عکس مشترک هم گرفتیم روبروی حرم اطراف فیضیه

خوب مدتها بعدکنجکاوی و علاقه به اینکه آن تصاویر را دیده یا

داشته باشم مرا سمت صفحه اینستاگرام عدنان طباطبایی 

کشید.پیغامی من باب آشنایی گذاشتم و منتظر جواب ماندم

چند ماه بعد بایک لحن تند و بی مقدمه خیلی خلاصه درآمد که

تو که هستی و چه درباره بابای من به پیج خود نوشتی....!؟

اینجانب جوابش را ندادم چون نوع برخورد او هیچ شباهتی

با آنچه بستگانم از نزاکت مرحومان امام موسی صدر و مصطفی

خمینی نیز پدرش که مدعی رفاقتی کوتاه با او هستم نداشت

واقعا درتعجب بودم که حالا من هرکی اصلا یکی هم سطح 

خاک کوچه ولی چرا نامبرده چنین فلفلی پیش آمده است!؟

بعدها اما یعنی درزمستان 1401ش شاهداین بودم که برخی

رسانه های وابسته به اپوزسیون علنا از سم پاتی آقای عدنان

به نفع نظام جمهوری اسلامی  حرف زده با این بهانه  محدودیت-

هایی را بهر وی که ساکن آلمان است ضمینه می چیدند...

بازیادم آمد که عکس آن پسر پدرش چقدر اکتیو و اجتماعی بود

اصلا او سالهادر دوسلف آلمان و میان بی شماراز مخالفان حاکمیت

تردد و حضورداشت ولی چرا جرعت کنتاک با وی  را نداشتند!؟

اما لاجرم و درنهایت بدین جا ختم گشتم که:

بچه حلال زاده به دایی اش می رود...(احمدخمینی)

شادی روح دو انسان والا استاد  محمد رضا شجریان ودکتر سید-

صادق طباطبایی خواهشا الفاتحه

#حاجی-خاطره

افتخارآفاق

تقدیم به روح بلند افتخارآفاق شادروان

محمدرضا شجریان(رحمت الله علیه)

دل به نگاه آرزو داده و زیر و رو شدم

هم به ره قدر کنون طالب پیش  او شدم

ساده نگرکه این نظربرده دوان دگر هزر

کشته وضع سابق و آب دوباره جو شدم

لب به  دهان  نهاد و من حافظ  گفتگو شدم

اشوه که راند قمزه اش فاقدآبرو شدم

رفت رمق زدستم  و داده ام اش دل اسیر

بندی خود نکن رها بسته تار مو  شدم

(سروده سعیدحریری اصل)