حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

نورالانوار

درجامعه ما با کمال تعجب دونحله فکری که درآموزه های ناب شیعی یعنی مذهب

رسمی ایران زمین مورد نکوهش قرارگرفته اند حضورپررنگی درعرصه ها

مختلف دارندحتی ذیل لواء وتوجیه پررنگ همان آیین!؟

غالب مجذوبان به عرفان ازروزاول دلیل حق وباطل بودن مسائل رابرمبنای

شهودمکاشفه و..می گذارندحال آنکه به نص صریح قرآن (قصه گوساله سامری)

جنودشیطان وخودابلیس هم قادربه انجام جادووحتی به اذن ومشیت الله سحر

می باشند.

کسانی هم بقول خودشان خسته وملول ازاین جادووجنبل بازیهاودرحقیقت دلباخته

فرهنگ غربی اومانیسم وسکولاریسم دم ازفلسفه زده وباورهای خودرااصطلاحا

روی عقلانیت کوک وتنظیم می کنند.

دراین میان عالم فقیدمجاهدفی سبیل الله مرحوم آیت الله سیدحسن ابطحی خراسانی-

(ره) به استنادتمامی آثارارزشمندش مدام درحال زیرپاگذاشتن این تقسیم بندی و

مرزهای ظاهری است وطبعا کوته بینانی که اسلوب اندیشه خودرابه چهارمیخ

فلسفه یاعرفان غیر اشراقی کشند قادربه درک ژرفای تفکراونباشند.مثلا درکتاب

ارزشمندعالم عجیب ارواح ازنظرات دانشمند زیست شناس درباره موضوع بحث

مددگرفته شده تااظهارات یک روح مجردازبدن(مرده)به نام آقای محمدشوشتری-

(ره)...!!؟؟

مرحوم آسید ابطحی دریکی ازپرحاشیه ترین دوره های تاریخ معاصرزیست و

البته ازوجوداساتیدبی همتای چون آیت الله العظمی سیدناحسین بروجردی وحاج-

ملاآقاجان زنجانی و...(رضوان الله علیهم اجمعین)بهره بردوکاملاعالی تشخیص

دادکه تنهاراه بقاء درمقابل شدائدوانحرافات زمانه چنگ زدن به حبل المتین الهی

ومصداق حی وحاضرآن وجوداقدس حضرت صاحب الامر(عج)است وبس.

نقدعرفان لائیک5

و اما فراز آخرازترجمه وزین زنده یاد محمد مهدی فولادوند بر

آیه35 ازسوره نورقرآن کریم (خدا هرکه را بخواهد بانور خویش

هدایت می کند و این مثلها را خدابرای مردم می زند و خدا برهر

چیزی دانااست) یادآوری این نکته طبق آنچه تا اینجا مسلسل

وار عرض شد است که: چهارده نورمقدس(علیهم السلام) ودر

رتبه پایین ترانبیاء هم حکیمان راستین شعبه وسفارت های

 احیاء امرربوبی بوده فرضا اگرضرورت رسول باطنی راخدا 

بواسطه مثل نفس لوامه و...درذات آدم نهاده رسول ظاهری

هم عین همان مخلوق خود او است و ثانوی درکارنیست

پس خلاف خط قرمز عرفان لائیک که تعریف پدیده های ولو

شگفت رامنوط به دریچه محدود دیدفیزیک وشیمی محسوس

می کند عرفان اشراقی باور دارد:هرکجا می نگرم حتی فرای

ماده یا بعض نیکان آن هم اثرانگشت خدا است و اودراین

امتداد بودن مصداقی خویش از دنیا به واسطه اولیاء تا

ورای آن دارد عملا مرزسرخ عرفان لائیک را لگدمال کرده

وبی اعتبار جلوه می دهد.

نقدعرفان لائیک4

حال که تا اینجا آموختیم :بخشیدن اسماءنیک موازی وموزون

 طبق متدقرآن به آل الله (علیهم السلام) وخواندن ایشان با

 عنوان درخت طیبه زیتون و...طبق آیه35سوره نورجایز 

است درامتداد ترجمه حضرت استادمحمدمهدی فولادوند

ازاین مقطع کلام الله متعال صحبت ازروشنی بخشی زیتون 

بدون افروختن می شود.شجره ملعونه الزقوم  دردل آتش

 جادارد ونور میوه آن حاصل از عذابش و انعکاسی است عین

 بحثی که درسطح پایین وطبقه اول عرفان با تمثیل آینه داشتیم

 اما خاندان رسالت نه تنها پا را ازآن فراترگذاشته اند بلکه

خلاف اصحاب سقیفه یا معاویه ملعون و...حتی رودست انتلکتوئل-

های لائیک هم عصرخود وکاراکترهایی همچون سعدابی وقاص 

درآمده اند که موازی با نهضت رسول الله(ص) حرکت می کرد

اما درذاتش منافع صرف مادی را ملاک قرارداده بود عین همین

عرفان لائیک حلقه و...ازدرب شگفت مسائل غیبی و نامحسوس

 واردشده اما بجای فهم خالق چنین عظمتی  مقوله های مصداقی

آن چون تلپاتی رابا عقل محدودخود قوانین فیزیک و شیمی رایج 

می سنجد...

زیتون اما ازاین پله منیت وتوان اصطلاحا منشوری هم بالا رفته

 وبدین صافی هم درگذشته تا به معنای حقیقی کلمه صوفی شده

 است یعنی هم چنانکه زیتون بی سبب آتش نورتجلی می دهد آنها

خودنیز به شرف اختراع مشکات یعنی نورالانوارکه  اصل اش ازبهر-

الله متعال است از طرف او عینا تنفیض و نائل گردیده البته به تبصره

وارده ازناحیه سلطان طوس ابوالحسن الرضا(ع)که فرمودند:صفت

خالق ورازق خاص ذات ربوبی و نه چهارده نورمقدس(علیهم السلام)

است به مصداق عینی این بیت استادمحمدحسین شهریار(ره)که:

نه بشرتوانم اش گفت نه خدا توانمش خواند

متحیرم چه نامم شه ملک لافتا را

نقدعرفان لائیک3

تشبیه آل الله(علیهم السلام)درقرآن و حدیث صحیح به شجره طیبه

ونیزدر آیه 35 سوره نور درخت زیتون با حکمت های گوناگونی انجام

گرفته که از آن جمله موقعیت رویش این شجردرساحل دریا و مناطقی

چون کشورلبنان یعنی آب وهوای مدیترانه ای است و درنقطه مقابل

شجره ملعونه و درخت الزقوم دقیقا به جو سنگین جهنمی مثل جنوب

 یمن  وادی الحضرموت رشد ونمو خوبی دارد.

حال با عنایت به اینکه سرزمین وادی السلام ازاستان نجف کشور

عراق سابقا درساحل بحری بوده که خشک شده است و پیکر مولانا

علی بن ابیطالب(ع)بدان آرمیده (معوای زیتون) هم ماجرای معروف 

درمنابع شیعه مبنی برانتقال ارواح مومنان به آنجا بعد قبض روح

 توسط عزرائیل(ع) یا شبهای پنجشنبه و نقطه مقابل اش دخول بدان

بر این دنیا و روزگاراندر حضرموت طبق تشبیه آیه مذکور به تقارن

شگفتی می رسیم.

نقدعرفان لائیک1

درقرآن کریم آیه 35 ازسوره نور به ترجمه آقای محمدمهدی فولادوند آمده:

خدا نور آسمانها و زمین است مثل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى 

و آن چراغ در شیشه‏ اى است آن شیشه گویى اخترى درخشان است که  از 

درخت‏ خجسته زیتونى که نه شرقى است و نه غربى افروخته مى ‏شود

نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد

روشنى  بر روى روشنى است‏ خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت 

مى ‏کند و این مثلها را خدا براى مردم مى‏ زند و خدا به هرچیزى داناست 

با دقت به زبان خاص قرآن متوجه می شویم مراد ازنور روشنای صرف

نیست بلکه در اندازه وچارت بزرگتر هرنوع انرژی صادره ازقسم متافیزیکی

(روح و..)را شامل می شود وچون نورظاهری  تجسم عینی مابقی انرژی های 

غیرقابل رویت چشم هم می باشد با این عنوان حسب تمثیل به نزد الله

متعال بیان گردیده است.

و اما بعد:انرژی فی نفسه جنبه مثبت و منفی فعلی  ندارد بلکه فاعل قصه 

هست که آن  را باردار وجه خوب و بد می کند. لذا دراین کلام باری تعالی 

سخن از وجه نحس آن نیست چه  بعنوان شاخص کلی ومجردش مطرح نگردد

وقتی می فرماید چراغی درچراغی هست عینا یادآور انعکاس نور من نوعی 

درآینه وتجسم تصویرم می باشدیا رشته های سیمی داخل لامپ ساده که

دردل حباب اش دو چراغ درهم را تصویرمی نماید.

انسانها نیز درپله مبتدی آینه سان انعکاس گرانرژی ها حال منفی یا مثبت

هستند بقول معروف جواب های هوی است

خوب اگرآینه یا لامپ مبتدی رادردل به تعبیرسوره نوراختردرخشان یا از

منظرمادی شکل منشورقراربدهیم چه  اتفاقی می افتد جزاینکه جدا از

خم کردن راه نور مجموعه ازایشان را با هم تلفیق و ممزوج می کند؟

مثلا های منفرد شما را هوی هی و... جواب می دهد

درعرفان لائیک که مانند عرفان داخل شده به عهدبنی عباس (صوفیه )

و...به اسلام ازمصادیق عینی عرفان غیراشراقی است نهایت برد در

همین حد تعریف می شود وهرچه حالت اصطلاحا منشوری فرد بالاتر

برودخارق العاده های ناشی ازوی هم بیشترمی گردد.چنین شخصی

ممکن هست الاظاهر ازاسماء الله متن مصحف شریف و...مدد گیرد

امادرذات به استفاده ابزاری ازآنها با نیت بالا بردن توان تمرکز خود

یاطرف مقابل مشغول است و اعتقادی به حقانیت آن ندارد.پس پدیده

عرفان لائیک هم روزگار ما درسنوات گذشته و حسب چیرگی بیشتر

دین برسطح زمین ذیل استتارعناوینی چون صوفی گری رقص سماء

و...هم خود نمایی داشته ولی همگی درعمل حقیقتا سروته یک کرباس

ومصداق عینی منیت بشرخیره سرند که حتی با دیدن دروازه غیب 

(خاصیت های فوق العاده انرژی محسوس) باور به منبع اصلی آن نمی یابد

سوتی ابن عربی!؟

مجذوبان به آراء ابن عربی که اکثر مروجانش جدا از استفاده ابزاری افکار او

مانند:عوامل فراماسونری بهائیت و...باشند( هم ایشان که بواسطه اندیشه-

های مانند وی یا دیگر ناپخته های غیراشراقی با عناوین دهن پرکن عرفان فلسفه

و...دنبال سنگ اندازی در مسیرتمدن اصیل اسلامی همان تشیع اند)و مریدآن 

مرام تعریف می گردند به بهر توجیه عشق افسار گسیخته نامبرده از حد موازین 

عرفی و شرعی رایج نسبت بر نظام اصفهانی که حتی در مقدمه یکی از کتبش تا

شرح قد و بالای ظاهری زنک کشیده است بدین حربه دست می آزند که بقول 

معروف:هرکجا می نگرم منظرآن شاهد غیبی است و مطابق متد وحدت وجود این 

توصیف های فردی ذیل ثنای کلی الهی جا خوش کرده از بحث هوس یا حتی عشق

مادی بری هست و مشابه آن از بهر اولیاء اعظم باری تعالی هم جریان داشته چنانکه 

حضرت ختمی مرتبت(ص)نیز فرموده اند:انکاح سنتی یا زوجه اش عایشه رابر 

کتف و دوش مبارک خود اندر میان عموم سوار کرده است(روایت مورد قبول عامه)

حال آنکه درهیچ کجای مصحف شریف نبوی نازل شده از ناحیه ربوبی صحبت ازقد

و بالای اهل حرم رسول اکرم(ص)نیست و بلکه برعکس در آیاتی چون31سوره نور

یا4سوره حجرات پرده کشی بروجه شخصی و ظاهری زنان اهل حرم نبوی(ص)

مطرح شده است و خلاف ابن عربی قرآن با طرح سوره کوثر درباره حضرت زهراء-

(س)محمد(ص) را عملا برهمان جایگاه والای نگاه عرفانی به اطرافیان خویش ولو

مونث قرارداده بی آنکه چون صاحب فصوص و دیگر افتادگان به وادی فلسفه و

عرفان غیراشراقی ننگ عیاشی و هرزگی چنان به پیشانی ایشان و با سندآثارخود

چسبیده باشد که از توجیهاتی این چنین آبکی و نخ نما یعنی همان عادت و حقیقتا

اسباب فریب عارف و فلیسوف نمایان بدلی متاسفانه فراوان در جهان نتوان علاج

 الظاهر و آبرومندی برای آن پرداخت

افتخارآفاق

تقدیم به روح بلند افتخارآفاق شادروان

محمدرضا شجریان(رحمت الله علیه)

دل به نگاه آرزو داده و زیر و رو شدم

هم به ره قدر کنون طالب پیش  او شدم

ساده نگرکه این نظربرده دوان دگر هزر

کشته وضع سابق و آب دوباره جو شدم

لب به  دهان  نهاد و من حافظ  گفتگو شدم

اشوه که راند قمزه اش فاقدآبرو شدم

رفت رمق زدستم  و داده ام اش دل اسیر

بندی خود نکن رها بسته تار مو  شدم

(سروده سعیدحریری اصل)