حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

فروهر در روضه زهراء(س)

جای پدرم بود اما در رفاقت هیچ چیز بهر حقیر کم نگذاشت.

زنده یاد اکبر خرازی پیشکار مصدق کبیر (ره) را می گویم.

ماجرای آشنایی بنده با ایشان به تابستان سال1384ش و 

در سنگکی اندر خیابان مطهری تهران اتفاق افتاد.

دستمال سفره ای  در کیف داشتم و دنبال جایی برای پهن و خنک

کردن نان در آن شلوغی پیاده رو و ترافیک خیابان می گشتم.

اصلا برکت مذکور را به زحمت از خبازی بیرون کشیده بودم 

که کیپ تاکیپ آدم نشسته بود.اما او که مرا در آن حال دید 

اجازه داد سنگک را روی کاپت تاکسی نارنجی  رنگ پیکانش 

گذارم.خدا بیامرز به شوخی می گفت:تو مرا یاد مردان 

قدیم می اندازی و پار چه ای چنین در بساط همراه خود داری.

از جملاتی هم که چند بار بر دهان آن نازنین مرد به فواصل

یکی دو ماهه شنیدم  ولی در لحظه و تا سالها بعد فوتش به 

عمق مسئله پی نبردم این بود که:آقای داریوش فروهر از

قبل انقلاب  تا بعدش روضه حضرت زهراء(س) می رفت 

غالبا ناشناس اینجا و آنجا.

بله کسانی که آن عزیز را روی چهار پایه نشانده سلاخی 

کردند بنا بر شنیده ها یا زهراء می گفتند ! و عناصر خود سر

و سلیقه گرا بل فراقانونی حساب می شدند که به تحریک

و چراغ سبز یک آخوند عوضی وی را منکر عصمت مادر

سادات(س) پنداشته  به همراه بانو کشتند.هر چند عاقلی از

همین نظام جمهوری اسلامی ایران به نام حجت الاسلام و

المسلمین سید محمد خاتمی (دامت برکاته)مچ شان گرفت.

القصه:دزد ناشی به کاهدان می زند...

روح هرسه شان مشد اکبر داریوش و پروانه شاد

#عدو الله-بدبخت

ملی متقی

علت اصلی ناراحتی آن بخش از اپوزسیون حاکمیت که با عناوین

سلطنت طلب همفکر شاپوربختیار و فریدون فرخ زاد و...یاد

می گردد اززنده یاددکتر کریم سنجابی به عزل و رد بختیار

از جبهه ملی ایران درآستانه انقلاب اسلامی57ش وحسب 

قبول نخست وزیری رژیم پهلوی برمی گردد بااین توجیه که

سبب قدرت گرفتن جریان چپگرای ایدئولوژیک مذهبی شده.

امادر آبکی بودن وپوچی این شکل نگاه به مسائل همین مثال

بس که انگار بگوییم دست رد زدن مولانا علی(ع)به سینه 

عبد الرحمان عوف درشورای انتخاب خلیفه باعث تشکیل 

حکومت عثمان شده است وگناه امثال مروان حکم بدان

بر پای پسرابیطالب نوشته می شود.

فرد متقی وخدا ترس هماره مرزسرخ عقیدتی دارد که در

عین کیاست ورزی و تلاش جهت حفظ شان آدمیت وهمه دیگر

موجودات گیتی رد شدن از آن رابرنمی تابد ونباید محصولات

جانبی و عوارض ناشی ازچنین موضع گیری هایی رابه پای 

او نوشت.کسی چه می داند شایداگر شاپوربختیار بردولت -

موقت زنده یاد مهدی بازرگان غلبه می کرد روزگارامروز 

ایران در جنبه های مختلف و متفاوت بدتر بود.

مومن واقعی به وظیفه اش مقید است و نیک می داند اگر

حتی عوارضی از کنش او درراستای عقیده اش بروز یابد

مقطعی است ودرنهایت فرای دیرو زودی رفتار صحیح اش

گامی به سوی آن اصلاح نهایی بشری نزدیک خواهدکرد.

گیرم و ازاین دست و درراستا که تا اینجا عرض شد  لقب 

شهید را به سنگ مزارنثارقاتل کنند(سعیدامامی)ومقتولان

(داریوش وپروانه فروهر) ازآن محروم باشند ولی و باز خدا 

شاهد وکافی  است.

آخوندسکولار!؟

روحانیت سنتی چون مرحوم آیت الله سیدمحمد کاظم شریعتمداری و...اندر

بیان افراطیون جناح راست ایران علنا با الفاضی چون ضد انقلاب آخوند درباری

و...یاد می گردند. 

هر چند تاریخ معاصرخود گواه است که جریانی چون فرار سربازان ازخدمت

قبل از انقلاب اسلامی 57ش و اصلا موضع بی طرفی گرفتن راس آن نهاد 

قره باغی آذری زبان من جمله تحت تاثیرفتوا و نظرات ایشان بوده است.

شریعتمدار پدر بی هر تعارف گرفتاربل هوسی و عملکرد خام پسرخویش سید-

حسن اندر تشکیل حزب خلق مسلمان و همکاری هایش با مثل زنده یاد داریوش-

فروهرو...بود.یعنی عدم درک این حقیقت که در آن مقطع بزرگانی چون دکتر-

یدالله سحابی و مهندس مهدی بازرگان اندرعرصه سیاسی ایران حاضربودند

لذا دوباره و موازی کاری او می تواندنتیجه عکس دهدو سبب شد پای خودحضرت 

آیت الله هم به دادگاه کشیده شده مرحوم صادق قطب زاده اعدام گردد..

باری همه روحانیت منتقد تمامیت خواهان راستگرای نظام اینگونه عمل 

نکردند و گفتمان شادروان حاج سیدمحمود طالقانی و بعدها آقایان منتظری

و صانعی هاشمی رفسنجانی  آیت الله سیدمحمدجوادعلوی بروجردی(دامت برکاته)

و زنده یادداودفیرحی و...با تیزهوشی خاص   اصلا فرصت بیان چنان بهانه های

حقیقتا بنی اسرائیلی را سلب کرد و لذا انگ جدیدی تحت عنوان روحانیت سکولار

ورد زبان آن جماعت گشت که نه تنها واقعیت تبارشناسی و مصداقی ندارد جز

حاصل خواب های آشفته ایدئولوزیک ایشان تحت وسواس گونه و حتی استفاده

ابزاری تئوری توطئه نیست...

اومانیسم سکولاریسم مفهوم هویت ملی و...مثبت قبل از قرون وسطا و رواج 

مکتب های چون ارزش دادن به تن لخت آدمی یا رنسانس به حد و شیوه 

صحیح دربطن تعالیم آسمانی جا خوش کرده و اندرشرح این مطلب رجوع به

آثار استادآقای دکترحاتم قادری شایسته است.

منتها و چون حربه انتساب براندازی نظام وقت به نحله فکری مذکور اندر

ذهن حتی عوام شعله نمی گیرد آن را پیش کشیده و رویش مانور

دهند تا با دور زدن چهره هایی که نقش سازنده آنها در تاریخ معاصر

مشهود هست حاصل از فضای غبارآلود و پر شبهه مذکورخر مراد رانند