حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

آخ کجایی نازنینم!؟

کام لب  به دود سیگار پکی رو که جا می زاره

دل خون داغ تر از اون تو رو یاد من می زاره

بعد هر شبی که انگار قراره ببینم ات باز

ولی  روز فردا حتما پا روی میل ام  می زاره

تو کجایی نمی دونم همین سر به سر می زاره

می کشه تن خراب و یا یک گوشه  ای می زاره

تا کی از قضا به عشقت بسوزم با بی نشونی

یه خبر بده عزیزم خوش باشم محل می زاره

سروده سعید حریری اصل.آذر1402ش

#شهر-تهران

محبوب

مستم از طوفان آن آشفته لب...گر گرفتم پر زدم تا سقف تب

تو دمیدی و من از فوتی چنان...صور اسرافیل خواندم با طرب

مه جبین تنها چراغ نیمه  شب...سو سوی امید ده با لطف رب

سروده سعید حریری اصل.آبان1402ش

#قاصدک

باران

باران  چقدر ساده  ره بر غم اش  گرفتی

گفتی به هوش مسکین گر طالب شگفتی

با آنکه رفته را در خویش و  تن اش نهفتی

مانده به چند داری؟ ور نه تو خود خرفتی

وقتی که صوت رعد  از اینجانب آن شنفتی

سیل ام ببین و هشدار کز مصدرش نیفتی

رنگین کمان که سر زد لعل نهان شکفتی

هر  پرده ای که افتاد سیمین ترش بسفتی

سروده سعیدحریری اصل.شهریور1402ش

#نم-نم

هوس باز

کو محبت بیند از یک عنتری...ضایع گردد در خط هر دفتری

این چنین حالی ز دست و هم قضا...می برد منظور را بر اخگری

ای فلان عاقل شو اندرمشعری..کو به حج اش می روی آخربلی

از صفا محرم نباید رد کند...قدر کندن یک خس از آن منظری

ترک مروه رو به سوی دیگری..این بود فیض و فصوص افضلی

سروده طلبه سعیدحریری اصل.شهریور1402

#عشق-آدم

عشق عربی!؟

دو واژه جبربرهه و عشق ملموس در قاموس تازیان(اعراب) که از زیرمجموعه 

تیره سامی چون بنی اسرائیل و...اند وجود نداشته است.

اما جبر زمان راشجره ملعونه بنی امیه جعل کرده جهد در دخول اش به ادبیات 

نمود چه برآزنده خلق شیطانی ایشان و موازی موضع النصربه رعب که باز صادره 

ازناحیه هم آنها است می باشد.

درمقابل فاجعه عاشورای61هجری و تلاش علویان برجسته چون زینب کبری(س)

مختارثقفی  نیزمراجع عظیم الشان شیعی درپاس داشت مفهوم بلند شعائرحسینی

دخول عملی واژه عشق عیان به لسان عرب را ممکن کرد

#حیدر-صفدر

کلاف زندگی

کلاف بین دست تو که مهربان و دلکش اند

(مرادنازی ونحوه گرفتن اشیاء توسط کودک است)

مرا چنین به خانه مان دوباره از نو می کشند

قلاف و در نیام شب نگاه ات ای دلیل عشق

(نحوه تماشای معصومانه خردسال وزلال بودن سیاهی چشم او)

چقدر بی بهانه خشم را کنار حجله می کشند

پسر لهیب مهر را فقط به قرعه می چشند

(محبت غیر والدین به  اولاد نسبی است)

ولی پدر به جاودان ازآن همیشگی خوش اند

چنان گلی و پشت و رو نداری از قضا همی

بدان به حتم کار و زار عدوی با سیاوش اند

(روند زندگی قطعا به بچه های عزیرکرده سخت می گیرد)

سروده سعیدحریری اصل.بهار1402