حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

عکاسی فرزند صالح روشنفکرعرفی

در هر کجای دنیا و موقعیت زندگی که باشی اندر میانه نقش

آفرینی خودت غالبا از یاد خواهی برد باید و نباید های زیست

متفاوت از آنچه نسیب تو شده است.

ولی از معدود پیشه های جهان که اموراتش با همین دقت 

در کادر جستن  لحظه مناسب ثبت و...می گذرد عکاسی 

است.

بقول زنده یاد مصطفی عقاد1 اگر در جمعی ناشناس واقع 

شدی می توانی به کسی که دوربین در دست دارد بیشتر

اعتماد کنی چون عکاس ها معمولا بخاطر بحث ثانوی پایشان

به قصه ات باز می شود حتی اگر مزدورباشند.

رقص نور آن هم در قاب ثابت اش از معدود امکان هایی 

که دادار گیتی به این پدیده داده و شاید از همین رو

است که در معرفی خود می گوید:ان الله نور سماوات 

والارض

یعنی آن چیزی که عکس مابقی از حقیقت مرگ بری است

و به اوج عدم نیز فرمانروایی می کند.

نور از یکی محدب که سبب تجلی بهترش می شود تا این

عدسی چشم یعنی وسیله دل نشین گشتن اش  در سفری

است با سرعت بی حتما تا شاید ما را به یاد آن یکتا اندازد.

#سیر-الی-الله

سو سو

زاویه و جهت نگاه ما اگریک مسئله است سو سو زدن سوژه هزار و یک

داستان جدا است.

اما این وسط سبب تغییر موضع بیننده هم می شود به امید واحد رویت

لاینقطع و البته مشاهده واضح تر

اینجوری تمام نقاط متفاوت بودن من نوعی در هوس تبلور بهتر محبوبم 

عین دانه های تسبیح با عنوان نخ طواف به هم می پیوندد.

حالا اما هفت دور و به عدد طبقات آسمان اگر با این دست زیارت اوج

گیرم تازه شاید بفهم که از آن بالا او که نقطه پرگار باشد گردا گرد 

خود را در گرما گرم نشان جستن من علامت گذاشته است.

آدمی اگر کار درست یک عمرسمت خدا و متا فیزیک را جسته و در آخر 

حیات  عملا به نشانی وی بدل می گردد.چنانکه افتخار عنوان  اش را نیز

به رب ودود خویش تسلیم می نماید و بس(ذلک من فضل ربی)

اما در مقابل مابقی نامحرمان و هرچه غیردوست و نه محفل رندان خرابات

باز نقش و تریپ همان نقطه را به دوش می کشد(روشنفکر عرفی)

شادروان فرهاد مهراد:

در حاشیه کتاب چون نقطه شک..... بیکار نیم  اگر چه در کار نیم

#سبیل-الله

روشنفکر استخوان دار

روشنفکر مذهبی ابتدائی ترین مسئله ای که در مقابل خود بیند

مفهوم خدا است.

انتلکتوئل اما با مورد خلق و خودش درگیراست.

اولی و در نهایت سازنده بروکراسی در روی زمین می شود که 

همه راه هایش به روم طبقه خاص مثلا روحانی می انجامد

و دومی چنانکه در لیبرال دموکراسی غرب شاهدیم با تعیین

مرزها و مفاهیم ویژه ولایتغیر چون هولوکاست عملا نوکر 

صهیونیسم بین الملل است و بس

در این میانه اما روشنفکر عرفی مسئله اول اش نه خدا و

یا خرما بلکه نفس هستی و درک نظامات آن است و درادامه

رب (خالق)ورب(گوجه فرنگی کنایه از دنیا) او به زیرمجموعه 

چنان برداشتی رخ می نماید.

من عرف نفسه فقد عرف ربه نیز کنایه و اشاره به همین راه

سوم هست که چون کودک درون خود را نکشته خردسالان 

وار با طرح سوال مکررش باز شناخته می شود.

باری  به نسبت انبان و آذوقه بیشتری که از هر دو وجه دیگر مفهوم 

روشنفکر داراست و  اشتباه اش از جنبه راه طی شده بشر کمتر است

دکتر داریوش شایگان روشنفکران مذهبی را خوب می شناخت و

لذا از خلال حرف های او چیز تراشه و آبداری  نسیب هوچی های این

جماعت ایدئلوژیک مذهبی نمی شود تا پیراهن عثمان کنند...

دکتر فرهنگ هولاکویی هم زیرو بم  انتلکتوئل جماعت را داند

و بازیست به متنی چنان  اما محیط و مسلط به نقاط ضعف وقوت آن

پندارهااست

این وسط مهندس مهدی بازرگان یا محمد رضا شجریان (رضوان-

الله علیهما)اما چون برهر دو وجه مشرف بودند گیرایی بیشتری یافته

و توانستند که با سواری گرفتن از سوانح ایام(آواز خوان گروه چاووش 

یا نخست وزیر دولت موقت)  برسر زبان ها افتاده جلو چشم ها باشند.

بازرگان:دین برای آبادکردن دنیای ما نیامده است

روشنفکران صدر اسلام2

السلام الی  سید البطحا وابن هوسید الکونیین

مقوله رسالت حسب مشیت الهی بردوقسم رسول باطنی وظاهری 

دربین قرون وابشار بشر تقسیم شده است.

فشار وایجادشدن محدودیت شدید از بهر پیغمبران ظاهری در

عین داعیه اخلاص وهمه چیزدانی مومنان البته بواسطه الله 

متعال و مقوله امامت که درپندار شیعی افضل برپیغمبری صرف 

است لاجرم فرد روشنفکر رابه استفاده از حربه عرف وخزیدن

ذیل جامه واستتار آن می کشد.

پیامبر واپسین درحجاز محمد بن عبدالله(ص)شریعت اسلام

راعرضه می نمود وعموی روشنفکرش که ازجنس عرفی بود

با پاسداشت سنتهای باز مانده دوران ابراهیم(ع)ومذهب

توحیدی حنفا عملا جا پای حرکت برادر زاده رابه گونه ای محکم

می کرد که هوچیان افراطی مشرک نتوانند باتحریک عوام 

حوادث وجنگ های چون احد راسبب شوند که بعد رحلت آن

مرد خدارخ داد.

لذا ایمان ابوطالب(ع) درمنظر روشنفکران صحیح وعرفی ثابت 

شده است وحتی سخن ازمقام پیغمبری ایشان نموده اند.

منتها پیروان مذهب عامه وحقیقتا سنت معاویه پسر ابوسفیان

چون تحت تعالیم وخط دهی کعب الاحبار درکانال روشنفکری 

مذهبی وگرفتار تارهای نامرئی صهیونیسم بین الملل وقتش

شده بودند وقیحانه به وی انگ کفر زده اند.

چنانکه بعدها با حکیمان دیگر مذهب حقه جعفری از ابوالقاسم

فردوسی تا حسن صباح شیخ الرئیس ابو علی سینا  و... هم 

چنین تا کرده وجه جهان شمول آنها را که هم امروز

هم سبب شهرت و مانایی ایشان است نادیده می گیریند

کفر جو منی گذاف وآسان نبود...محکمتر از ایمان من ایمان نبود

در دهر یکی چو من آن هم کافر.پس در همه دهر یک مسلمان نبود

#روشنفکر-عرفی

روشنفکران صدر اسلام1

عالی ترین وجه روشنفکر یعنی جنس عرفی وغیرانتلکتوئل آن 

هم او که هماره در حال پاسخ جستن بهر شک وعیب یابی خود

از همه چیز وکس است را اگر در رتبه اول قرار دهیم.

رتبه دوم را اماباید به روشنفکران سکولار دارد چون آنها 

هم حسب مفاد مرام خود به وجهی از حریت وآزادی دگر-

اندیشان قائل هستند هرچند قدرت های جهانی این 

روزگار مثل ایالات متحده امریکا باداعیه چنین پنداری 

عملا در مورد اسرائیل غاصب به حمایت جانب دارانه 

برخواسته حقوق اهل فلسطین رانادیده می گیرند.

روشنفکران مذهبی اما من باب تشیع عین وصله ناجور

هستند.چون اگر مذهبی دایه تطابق با نظام هستی 

آخرین ورژن ودست آورد علم ساینس را داشته باشد

دیگر تافته جدا بافته از روشنفکری عرفی پنداشتن

او جز جفا و یا عدم ایمان قوی و راستین بدان معنا ندهد

غلطی که مثل شریعتی دیروز و رائفی پور امروز به خورد

ملت ایران می دهند....

قائل شدن به ولایت معصوم(ع) و ارجح شمردن نظرش

حتی اگر خلاف عقل ظاهری و..باشد هرگز متعارض با

روشنفکری عرفی نیست چون خود ائمه(علیهم السلام)

مثلا اگر به کسی گفته اند : به شکل عامه وضو بگیر

بعد دلیل آن راهم که تحت نظر بودن طرف  توسط 

خلیفه بنی عباس است شرح داده اند.

مفهوم پارادوکس دار و متناقض روشنفکر مذهبی از

دیرینه تاریخ مثلا در صدر اسلام رواج داشته و بکار 

عنصر صهیونیسم بین الملل عصر یعنی کعب الاحبار و

...می آمده است.

(در شماره دوم از این عنوان مطلب بصورت مصداقی

نشان خواهیم دادکه هریک از اصحاب نبی اکرم(ص)

چه وجهی از روشنفکری را باورداشته بکار بسته بودند)

چرا هل می دهید!؟

روشنفکر راستین و عرفی یعنی آنکه دلبسته هیچ کس یا چیز نیست و

هماره درموضع شک و باالولیت یافتن پاسخ اش روزگار می گذراند و

پس در قالب ایدئولوژی  و نحله...نمی گنجد.لذا  و حتی در بحث ایمان

به نوع زاینده و هر آینه با جلوه جدیدش مفتخر است درعین وحدانیت

پس اینجا است که می رسیم به موضع شیخ سعدی آن مرد نکونام:

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد و نه چنانکه مبتنی بر تفسیر نا فلسفه 

وحدت وجود همگی سر و ته یک کرباس باشد 

زحمت نکشید خودم کنار می روم1 ...من خویش به قیمت وقار میخرم

با احترام به آنکه فهمیده قصه را...ساکت و با بال های سوال می پرم

اندر سیاق نه بر روزن  انظار می خلم....نی  اینکه از عاقبت کار میدوم

آری به تکمله علی فرمود و  بس...هر جیفه گندیده در افکار می درم

سروده طلبه سعید حریری اصل

الدُّنْیَا جِیفَةٌ وَ طَالِبُهَا کِلَاب.امام علی(ع)

#داریوش-شایگان

1.اشاره به صحبت های آقای شهاب حسینی در ویدئو ذیل متن