حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

با من صنما

زندگی شخصی خانم بازیگر به دیگران مربوط نیست. منتها

در گیر ودار تنش بوجود آمده میان او وشوهر سابق دقت 

در یکی چند لحظه خاص ماجرا آن هم بصورت مجرد ستوده

است.

غالب هنرمندان مشهور چیزی از سطح سواد علمی حتی شده

اجتماعی خویش طبقه اقتصادی که بدان واقع شده اند اصلا

بروز نمی دهند. چون خام خیالانه باور دارند که: اگر مخاطب

و عوامل تولید اثر از پشت صحنه هایی چنین در حیات او 

خبر دار شوند هزار و یک مسئله ناجور اندر پی دارد.

اما آشکار شدن جانبی یا غیر عمد اینکه مثلا خانه زندگی 

این زن چه شکلی است هم  بابا عمو چه می دانم بزرگتر 

مذکرش چه قیافه و مدی دارد خوب سر نخ جواب چنان

ابهام هایی رانیز می دهد...

(اشاره به ماجرای نا پدید شدن دختر خانم یکتا ناصر از

 منزل اش در شب عید1403ش و پخش فیلم  اطلاع 

رسانی او اندر این باب به فضای مجازی و تصاویر 

گرفته شده اش به دادسرا)

اینگونه و ناگهان تصویر غلط و ذهنی که هزاران نفر از 

آن دختر شاه پریان و شاهزده اسب سوار دارند(سوپر-

استار)یکباره و آنی فرو ریخته روشن معلوم می شود که :

هر آدمی در زندگی مجرد از مجموع گرفتارهای روز مره 

نیست.

یکی پول دیگری کس آن بعدی سلامت و...ندارد و در

سر جمع اش ما به دنیای واقعیت ها منتقل می شویم.

ولی ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد!؟

نگاه کنید به زندگی استاد فقید محمد رضا شجریان

حقیر بعنوان کسی که داخل اش شده و حتی تا منزل

شخصی و مجلس خصوصی آن زنده یاد پا گذاشتم 

درک کردم که چه جور عالمانه و عامدانه خیلی 

مسائل را پنهان نمی کرد و در گرم گرفتن هایش 

ولو با هواداران چنان علقه و عقده ای میان خود و

آنها می آفرید تا در بارگاه قدس اش دیگر از این

دست ملال ها و مصلحت اندیشی  کاذب که  عرض

شد نباشد. با این همه هرگز آن پرده دریها عمدی

به چشم اهل زمانه سبب کسادی بازار عرضه

هنرش هم نشد و بلکه برعکس بیشتر و بهتر 

از همه برجان و دل ایرانیان ظریف و نکته سنج 

نشست.در عین اینکه جنس موسیقی او  عکس 

سبک پاپ فارسی و...جلو استماع عام را بسته بود.

با من صنما دل یک دله کن..گر سر ننهم آن گه گله کن

#افتخار_آفاق

روشنفکر استخوان دار

روشنفکر مذهبی ابتدائی ترین مسئله ای که در مقابل خود بیند

مفهوم خدا است.

انتلکتوئل اما با مورد خلق و خودش درگیراست.

اولی و در نهایت سازنده بروکراسی در روی زمین می شود که 

همه راه هایش به روم طبقه خاص مثلا روحانی می انجامد

و دومی چنانکه در لیبرال دموکراسی غرب شاهدیم با تعیین

مرزها و مفاهیم ویژه ولایتغیر چون هولوکاست عملا نوکر 

صهیونیسم بین الملل است و بس

در این میانه اما روشنفکر عرفی مسئله اول اش نه خدا و

یا خرما بلکه نفس هستی و درک نظامات آن است و درادامه

رب (خالق)ورب(گوجه فرنگی کنایه از دنیا) او به زیرمجموعه 

چنان برداشتی رخ می نماید.

من عرف نفسه فقد عرف ربه نیز کنایه و اشاره به همین راه

سوم هست که چون کودک درون خود را نکشته خردسالان 

وار با طرح سوال مکررش باز شناخته می شود.

باری  به نسبت انبان و آذوقه بیشتری که از هر دو وجه دیگر مفهوم 

روشنفکر داراست و  اشتباه اش از جنبه راه طی شده بشر کمتر است

دکتر داریوش شایگان روشنفکران مذهبی را خوب می شناخت و

لذا از خلال حرف های او چیز تراشه و آبداری  نسیب هوچی های این

جماعت ایدئلوژیک مذهبی نمی شود تا پیراهن عثمان کنند...

دکتر فرهنگ هولاکویی هم زیرو بم  انتلکتوئل جماعت را داند

و بازیست به متنی چنان  اما محیط و مسلط به نقاط ضعف وقوت آن

پندارهااست

این وسط مهندس مهدی بازرگان یا محمد رضا شجریان (رضوان-

الله علیهما)اما چون برهر دو وجه مشرف بودند گیرایی بیشتری یافته

و توانستند که با سواری گرفتن از سوانح ایام(آواز خوان گروه چاووش 

یا نخست وزیر دولت موقت)  برسر زبان ها افتاده جلو چشم ها باشند.

بازرگان:دین برای آبادکردن دنیای ما نیامده است

خطای دایی !؟

در سرلوحه کار و مرام نامه هر پهلوانی است که طرف 

مظلوم را بگیرد .حال هر که باشد من جمله و شکرالله

علی آقای دایی

منتها ایشان پیاز داغ این قصه را زیاد کرد! 

او می توانست حسب جایگاه و موقعیت والای انسانی و

ورزشی خود در پاییز1401ش هر دو سوی حاکمیت 

یکدست جناح راستی و مخالفان معترض خیابانی را به 

پرهیز ازخشونت بخواند و بس.

چنانکه خود نیز و درسنوات قبل به تاثیر از راهبرد 

شادروان ناصر خان حجازی در این قسم و باب می گفت:

من سیاسی نیستم.

اما با همه تاسف علی آقا چند قدم جلوتر رفت و به

جماعتی بهانه داد تا او را درمحاق و خسوف برند.

ایشان از بزرگ الگوهای نسل جوان جامعه است. لذا

این کمتر مطرح شدن امثال وی در رسانه های داخلی 

سبب می شود کودکان فقیر و حاشیه نشین در

سن بلوغ و بی آلایش سمت دیگرانی تمایل یابند

که نباید...(شخصیت های فیلم های کره ای و...)

دقیقا همین لغزش را زنده یاد استادمحمد رضا-

شجریان هم با ظاهر شدن بر صفحه بخش فارسی

صدای امریکا و بی بی سی بعد از وقایع تلخ سیاسی

درسال1388ش مرتکب شد.اما از آن رو که

آدم صادق و خیلی تیز هوشی هم بود سعی کرد با

بازگشت به کشور حتی دیدار با بعض مقامات 

اصلاح طلب و میانه رو جبران کند. ولی صد حیف و

دریغ که نه سمه پر زور جناح راست و نه دست

اجل امانش نداد

#قشر-خاکستری

اسلام ومالکیت

هر چند گفتمان موسوم به نواندیشی دینی(چنین عنوانی را فی نفسه غلط  و 

پرادوکس می دانم چه آیین اصلا جدید و قدیم ندارد) را به دو روایت شادروان-

مهندس مهدی بازرگان و علی شریعتی تقسیم می نمایند اما نحله ای در این میانه

نادید گرفته شده و بر چپ مذهبی جمع زده می شود که تفاوت های بنیادی با 

قرائت امثال مجاهدین خلق و...دارد.

یعنی همان نگرش آیت الله سیدمحمود طالقانی(ره) و یار دیرینش زنده یاد 

مهندس عزت الله سحابی

نویسنده کتاب اسلام و مالکیت در عین عدم رد مفهوم کلی مبارزه با تضاد طبقاتی

به عصرغیبت منجی(عج)کاملا واقف است: نسخه مارکس جهت درمان چنان بیماری

عجولانه بوده چنانکه بعد از فقد مولف آن شاهدبودیم با فروپاشی اتحاد جمایر

شوروی پوکی ایدئولوژی مذکور مشهودگردید.

اشراف آقای طالقانی در قامت یک مجتهد حداقل با اشل و چهار چوب حوزوی اش

پر واضح نمی توانست که سبب گردد با وجود جو قالب گفتمان چپ تمایل بیش از

اندازه شرعی بدان توسط وی صورت گیرد.

مهندس بازرگان اما سرمایه داران اصیل و غیر امپریالیست هر جامعه ای را

به سان درختی سر سبز می دیدکه طبقه فرو دست از سایه و میوه آن بهرمند

شوند و لذا تبر برداشتن بر قامت چنانی را به هر بهانه توجیح و تفسیر رضا

نمی داد.اصلا در شکل عصر ظهورهم مبتنی بر پندار او بزرگترین سرمایه دار

مثبت یعنی امام دوازدهم(عج)با حضورخود دیگر ابشار بشر را برسرخان فهم

والا و شعور دل انگیزخویش خواهد نشاند.

لذا در افکارطالقانی و بازرگان نیز استادمحمد رضاشجریان عکس شریعتی و

مجاهدین خلق درگیری چندانی با فقیهان سنتی که ازمشهورترین کتب

آنها چون مکاسب پای بندی به اصل مالکیت خصوصی مشهوداست رویت

نمی شودو نقد ایشان نیز بر فقه جنبه ساختار شکن و محتوایی ندارد بلکه 

اصلاحاتی جامع و تناسب بخشی با دوره حاضر و قرن بیستم ملاک بوده.

چنانکه اندر مورد لیبرال دموکراسی رایج بر مغرب زمین نیز به رویه مشابه

همان یعنی رفورم و بازسازی عودت می دهند

(رضوان الله علیهم اجمعین)