حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

نسبتم با مهندس مهدی بازرگان

مصادف با دوران ناصرالدین شاه به روستایی در منطقه موسوم به گونی

(آفتابی) آذربایجان ایران(نام آن او ره که به فارسی می شود خانه رنگی 

بود و  وجه تسمیه اش به حسب استفاده اهالی از مواد رنگی در کاهگل 

بناها. روستای هم نام آن در شهرستان نطنز استان اصفهان هم هست

ولی اوره آذربایجان ایران که فل الحال از نظر تقسیم بندی جزء استان 

اردبیل می باشد کلا از میان رفته است)

پیرمرد تاجری زندگی می کرد که از قضا درس حوزوی هم خوانده بود.

نام او حافظ و شهرت پسر عموهایش مشهور به بازرگان.

پسر حافظ مرحوم محمد تقی نام داشت و بدست عوامل حکومت استالین

در رودخانه ارس غرق و کشته شد و تنها دو فرزند مونث و مذکر بر یادگار

گذاشت.محمد علی تنها پسر نامبرده ابوی حقیر طلبه سعید حریری است.

اما پسر عموی حافظ اولادی به اسم عبدالعلی داشت که بعدها در تهران 

تجارت خانه راه انداخت و ابوی ام محمد علی مدتی برای آنها کار می کرد.

(عبدالعلی پدر مهندس مهدی بازرگان(ره) نخست وزیردوران انقلاب اند

مزار آن دو در شهر قم المقدسه روبروی حرم فاطمه معصومه(س) و آن

سوی پل آهنچی در قبرستان بیات واقع شده)

باری شغل فرش فروشی اش در همین بازار تهران هم در عین علاقه به

ورزش کشتی سبب آشنایی وی با زنده یادان محمد علی فریدن و بعدها

جهان پهلوان غلام رضا تختی شد.

پدرم هیچوقت با تختی کشتی نگرفت. اما مشترکا یکبار به زورخانه 

رفته بودند و محمد علی فریدن از آموزگارانش بود. چه در ورزش 

و چه فرش فروشی.البته این دوره اقامت به تهران و بازار تاریخی

بین الحرمین یک دهه بیشتر نمی انجامد و بابا حدود سال 47ش به

شهر تبریز نقل مکان می کند.

بعد انقلاب اسلامی57ش هم ازطریق اخوی مرحوم مهندس بازرگان

با شهید دکتر چمران آشنا شده همراه ایشان مدتی را به مناطق جنگی

سپری می نمایند ولی نوع کار چریکی و انفرادی چمران سبب جدایی ایشان

شده تا اینکه خبر شهادت مصطفی  در دهلاویه به ابوی می رسد.

اف بر نواندیشان دینی!؟

مورخه10تیر1401ش بیانیه ای از سمت جماعتی که لقب 

پارادوکسیکال و قاراشمیش نواندیشی دینی را یدک

می کشدنشر یافته که فی نفسه یکی از مجسمه های 

بلاهت چپول های ایران(مقیم داخل وخارج کشور) است

بنده به اینجا جز ثنا در حق طیف غیرچپگرای اصلاح طلبان 

چون زنده یاد مهندس بازرگان شیخنا الاستاد حسینعلی-

منتظری مرحوم آیت الله اکبرهاشمی رفسنجانی صانعی 

زنده یادان ابراهیم یزدی داود فیرحی جناب آسیدمحمد-

جوادعلوی بروجردی (دامت برکاته) نمی گویم  اما و 

بلاشک کلیت این جریان را چپگرایی والبته بی سوادی اش

سالهااست که به بادداده .اصلا حکومت داری ایشان در

مقاطعی بعد از انقلاب اسلامی57ش هم جز نمونه دولت های

موقت و سازندگی مصداق آب ریختن به آسیاب اصولگرای

 بوده که یکی از مصادیق بارزآن کنش بس نپخته و ضعیف 

میرحسین موسوی مثلا درزمان بندی اعلام  پیروزی و...به 

مقابل جناح راستی است که رندی چون محمود احمدی نژاد

را آن روزها جلو انداخته بودند وسبب جوانمرگی مرحومه

ندا آقا سلطان شد

حالا هم بعداز سالها نفی و کوبیدن بنیادی روحانیت شیعه 

که درآثار گل های سرسبدشان علی شریعتی عبدالعلی بازرگان 

و حبیب پیمان رضا علیجانی و...مشهوداست 

یک کاره در آمده و چنین نگاشته اندکه:

در غیبت وظیفه تاریخی روحانیت شیعه این مولوی عبدالحمید است که ...

آخریکی نیست تا به این خیره سران کوتاه حالی کند: شما که اصلا

شیخوخیت طلاب حوزه علمیه شیعه رابه  سخره گرفته بودید حال

 چگونه و با چه رویی برای آن دوران طلایی و وظیفه تاریخی رسم 

می کنید!؟

اصلا بالاتراز هرچه آخوند و آیت الله مگر با وجود کشتار بسیار 

سادات علوی بدست بنی عباس حمد و صلوات ظاهری امام صادق-

(ع) از خلیفه وقت ایشان را نخوانده اید!؟

که حالا ملایان فاصله گرفته از شورش های سیاسی درمثل بعد 

مرگ خانم مهسا امینی رابه تمسخر نشسته آن مفتی بکری 

عبدالحمید هاشم زهی را بعنوان الگو جهت رفتارصحیح ایشان 

ترویج داده نیک می پندارید!؟

بله :هر جا که عقل هست عمری نیست و هرجا که عمری هست

عقل نیست و این جماعت هم ایضا

#سنیان-شیعه-نما

سخنی باعبدالعلی بازرگان1

پسر مهدی با بدان بنشست بازرگان بودنش گم شد

آقای عبدالعلی بازرگان بله چنانکه فرموده اید اعراب 

جاهلی به وجود اقدس و اعظم الله متعال براساس نص 

صریح کلام وحی واپسین اعتقادداشته و تنها بتان لات

وحبل را شفیع و واسطه این قصه می شمردند اما 

مترادف دانستن آن ماجرا با بحث شیرین ولایت ائمه

طاهرین(علیهم السلام) و زیرمجموعه این دست چون

ضریح مطهر ایشان و.. ان قلت ناهمگنی است  که از 

حلقوم جنابت وآن جاهل استادنما علی شریعتی که

کعبه امال حضرت عالی باشدبرمی آید.

ومگر چیست بت جز خمیرمایه اصلی خاک وسنگ 

اماچه داشت  روح رسیده از ودود و تکه تکه جان 

آن چهارده تن پاک و هرچه بدیشان حقیقتا منسوب

است ولو قالی حرم جز خدا و فلش سانی به سوی او

آری آبکی ومع الفارق تراز این تشبیه مگردرعالم

هم می شود

با این اوصاف حضرت مستطاب انگارفقط فرزند فیزیکی

آن نازنین پدر تشریف داری که حتی فقیه عالیقدر

وکتومی(دیرواکنش وغیرسطحی) چون حاج شیخ الاستاد-

حسینعلی منتظری(ره) در رسای  وی بارها لب به سخن گشود

اللهم احشرهومع مزینانی و احشرنامع ابانا تبریزی

و جمیع مومنین و المومنات فی مشارق ومغارب الارض