حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

آن سوی دیوارهای بقیع

آن سوی دیوار های بقیع چراغ های مسجد چشمک می زنند!

و دیگر چه فرق دارد منتسب به بانی اسلام محمد امین (ص) باشد 

و ناجی واپسین شریعت اش مهدی موعود(عج) اندر مدینه یا قم.

باز اما در جمع اهل قبرستان دو سید محمد باقر آرمیده اند!؟

آن  شهیر به شکافنده علوم(ع) نیز زاده حاصل از توسل اش (ره)

السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ النَّجْوىٰ

#پسر-پنجشنبه

جمال غریب!؟

السلام الی اهل لااله الی الله

بعد از این نور به آفاق دهیم از دل خویش

که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد

خدایا به تنگ گرفتن درآغوش او حسرتم دادند...و سخت

فشردن سنگ قبرش نیز به بر اندرامکانم نیست.

چه نیک می دانی که درهجوم ابتلاها به غربتش افتاده ام

از دیار آشنا قم.

پس تو را دخیل بسته ام که اجابت کنی تا هرسحرش پیش 

ازدر رسیدن اولین از پرتو طلوع تک قطره شبنمی را بررخام

مزار وی که به نیابت از بوسه ام باشد و در اندازیش چرخده

بادی البته ملیح تا طواف کند نقطه ای را که سبب سوختن 

مدام سردلم در برگرفته به آه مدام رنگ پس می دهد و

رخساره ام به زردی می دواند. پس هرچه هست را به عین

نیستی کشانده الا تو  و آن عشق منشق از روحت که حال 

ایامی چند است  رو به سلسبیل نهاده و پشت بر این مانده

در اباطیل بهت و دل تنگی  ازخود که هر چند حتی شیرین 

اما هرگزنه بهین اند.

مگراینکه چاشنی  راهی شود و جرعت پا گذاشتن درمسیری

بخشد که ولوبه قیمت گذار ازعدم ظاهری باری شوق دوست

را متفرق از هرچه هرمان یکسره میسور کند.انشاء الله

#پسر-پنجشنبه

اهل نجوا

تقدیم به پنجم امام(ع) وزاده به عنایتش آسید محمدباقرعلوی(ره)

سروده طلبه سعیدحریری اصل:

یاراگرباردهی باردگرمی آیم...من خودم دایره زلف تو را می پایم

شورشیرینی و درمنظرما نیست چوتو...سوزنو تربده هرچندبدان می چایم

درنابی است غمت ازسرنو می بارم...واله ات گشته ام و تخم سخن می کارم

سالها تلخی هجرو غم تو داشت دلم...تاکه هستم به همین حال نکومی بالم

السلام علیکم اهل النجوی(فرازی اززیارت ائمه بقیع(علیهم السلام))


سیدمجرب

آری  ز دیده ها نهان دیدم...من یکی پیرخفته در جوان دیدم

دوش بود و دوشیده اش جوهر...لبنی  بر لبان  پستان دیدم

خلق گویند سرابی در فلان دیدم...ولی به حق که آن چنان دیدم

بعد مرگ بر تربتم بنویسید...خود ثمین غنچه تر  از جنان دیدم

سروده طلبه سعیدحریری اصل

شادی روح سید صاحب کرامت محمدباقرعلوی خواهشا الفاتحه

اللهمَّ یا مُلَیِّنَ الحَدید لِداوودَ علیه السلام لَیِّن لی قَلبِ فلان بن فلانه و صَلَّ اللهُ علی محمدٍ و آلهِ 

(به قالب شعر و بند استعاره گفتم  پس بیشتر از این  و بر چنین دست 

نپرسید که روزگار غریبی است نازنین...)