حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

شقشقیه بی کلام

پس سال ها قبلتراز آنکه بر فراز منبر از غصب حق 

مسلم اش داد سخن دهد و مخالفان به بهانه ضعف

سندی و...منکر میانه شکر آب او و  بعض اعضاء

بیعت رضوان منعکس در چنان چکامه گردند

همان که درکنار چون خالد بن ولید پیش تاز اکثر 

سریه های صدر اسلام بود. با رخ درنقاب خاک

کشیدن پسر عم صاحب شریعت واپسین اش(ص)

پا پس کشید و بر هیچ کار زار حرب در نیامد مثل

خالد (لعنت الله علیه) به مقابل جناب مالک بن نویره

(رحمت الله علیه) الا از آغازجمل و در حاشیه بصره

آری شقشقیه سلف و بی کلام خود محکم ترین سند

چنان خطبه قراء ای است

صل الله علیک یا ابوالحسن

#آنتی-سقیفه

اهل غدر

فاصله کمی است میان غدیر(علوی) و غدر(عمری) 

بدبخت هرآن کس که به او فسخ نباشد

چون دست برد مال دگر مسخ نباشد

ساکن شده درموقف خود لیک دمادم

جز غیبت اضلاع کسان رسم نباشد

در پرده زند تیغ که بردست نباشد

آن آلت قتاله  نهان است نباشد

ببریده گلو تا پی یک رسم نباشد

با راندن او فرد نخست نسب نباشد

این چاه خلا موضع یک دست نباشد

بول وعن اش آلوده و درفسخ نباشد

هشدار که سالک  بر هر پست نباشد

رب اش یکی و حالت او مست نباشد

ایشان به نظر طرف کله کج بنهادند

مفتی ولی  از لطف قبا  اصل  نباشد

سروده طلبه سعید حریری اصل.صفرالاحزان1445ق

(غدر:شبی خون ناجوانمردانه و رکب غیرشرعی)

#پسر-مرجانه

تکرار سقیفه

اندر دیاری که مجانین اش شکنجه می شوند بدا به حال عاقلان!؟چه فرای اینکه از

حاکم تا محکوم که هستند هم چه پیشه و پیشینه دارند ذیل سایه سنگین احتمال

شکستن هماره و بی خبر حرمت انسانیت سیر کرده رو به قهقرای دیوانگی دارند...

(تصویرفوق آزار بیماران اعصاب و روان درمرکزنگهداری بوشهر.امرداد1402ش)

به بزکوهی صدر اسلام که می خواست بر زن دیوانه حد جاری  کند لعنت اذل ابد سرمد

#قاتل-زهراء(س)

یا اخی الیهود

ان الله لایغیرمابقوم حتی یغیرو مابه انفسهم

هر نهضتی لاجرم مریم های مجدلیه و حواریون خیره سری دارد

که از بهر استحاله آن دندان تیز کرده منتظر فرصت حاصل از

مرگ لیدر اصلی و کاریزماتیک جریان مذکور می باشند.

لذا و دقیقا میان بخن بخن گفتن هابه پسرابیطالب(ع) در غدیرخم 

تا ماجرای احراق بیت اش بدست همان جماعت نا نجیب حدود هفتاد

روز فاصله بیشترنیست.

پس جنبش اجتماعی صحیح و کارگشا فقط در صورتی به وقوع 

می پیوندد که یا آن مردان ناب آسمانی در راس وی باشند و

نیزاینکه درصورت غیبت ایشان لجن پراکنی منافقان روزگار

چنان وسعت نیابد که اصطلاحا سرخر را کج کنند.

دقیقا همین دست جنبش های کاردرست هست که مورد 

تایید وحضور عملی علمای راستین مذهب حقه تشیع چون

علامه محمدحسین نائینی آخوند خراسانی و امام آل کاشف-

الغطاء (رضوان الله علیهم) قرارمی گیرد و بس.

ولی  چون ستون خیمه ای بدین مبنا و مختصات  فرو افتاد

مابقی همه در هم پیچیده و از باب دهن کجی بدان  شلم -

شوربا هست که پهلوان شکننده در خیبر مدت ها بعد یکی

از اتباع وهم  کیشان آن قلعه را چنین خطاب می نماید:

یا اخی الیهود

لعن الله قال:ان رجل لیحجر

#سقیفه

درباب بابیه3

طرح اسلیمی موسوم به شمسه محمدی(ص) نماد خورشیدسان بودن رسول-

خاتم(ص) درمیان  انبیاء دیگر(علیهم السلام) است.امام علی(ع) بعنوان نفس

نبی واپسین(ص) عین آیه مباهله قرآن کریم همان ماه دل آرا تعریف گشته 

که باز تاب دهنده نور آفتاب می باشد در دل ظلمات و تاریک ترین عصر تاریخ

یاهمان خلافت سه ناکس اول دوم و سومی بعدازفقد احمدمرسل(ص).

انبیاء پیشین اما هرکدام ستارگان رخشان چنان سماء دل آرایی هستند و 

پر واضح است عین کوکب درخشان با رویت کامل گوشه های سوسو زن از بهر 

مثل داود یا سلیمان (علیهما السلام) باشد که نقش کلیدی و راهبردی درقصه

رسولان حق تعالی ایفا نموده اند.

چه آنان بواسطه موسی کلیم(ع) آغاز گرادیان سه گانه توحید ی موجود ودارای

پیرو عام یهود مسیحی و مسلمان هستند و درعین حال سامی های شبه جزیره 

چون پسران جناب عبدمناف به یهودیانی چنان نیا و ریشه می برند .

واژه کساءعبا طیلسان و...نیز فرای اختلاف در فرهنگ های مختلف مورد استفاده

را گویندکه می شوددرآن پیچید و یابه ذیل اش جا خوش نمود.

حالا اگر مرادحدیث کساء  نقل شده از انسیه حوراءفاطمه زهراء(س)

راستاره داود فرض کنیم :

محمد علی فاطمه حسن حسین و جبرائیل(علیهم السلام)درذیل آن جا

گرفته اند (شش گوشه) و با وجود طلسم یهود و پیاده نظام آن چون

عمروعایشه مالک باطل السحرند.

#نمادین

درباب بابیه2

شیخیه ضمینه و بستر مناسب جهت بروز بابیه را آفرید

همچنانکه ماجرای راهبه مدتی قبل از قصه آنابل اتفاق افتاد.

شکستن شق و صف ایمان با دخول عناصر ستون پنجمی به 

آن همانطورکه درنمونه بارز و اعظم سقیفیه بنی ساعده 

و ماجرای احراق بیت شاهدیم بلاشک فجایعی چون عاشورا

را هم  ازپی خود و لاجرم دارد

#عاشیه

#طاهره-قره العین

#راهبه

حکومت عرفی !؟

مفتی اعظم عامه مذهبان زاهدان درمورخه جمعه19خرداد1402ش

پرده از منظور نهایی خود که برانداختن عنوان مملکت امام عصر(عج)

وحکومتی که مطابق قانون اساسی آن ولی فقیه نیابت حضرتش (ارواحنا-

فداء)رادارد برداشت و دراصطلاحا طاقچه بالای گذاشته سخن از نظام

عرفی نه شیعه نه سنی زد.

اما ودقیقا اینجا بود که نزد اهل معرفت یادآور طوطی کچل آن بازرگان 

به قصه های صاحب مثنوی شدکه:ازقیاس اش خنده آمد خلق را!؟

تشیع به تمام تاریخ خود که داعیه دارد نه از غدیرخم بلکه طاق عرش

خدا و بواسطه خلقت آن انوار مقدسه(علیهم السلام) پاگرفته افکار 

ومناسک خویش رامترادف عرف حقیقی و ناب بشری شمرده وفرقی 

میان رسول باطنی وجدان و ظاهری از آدم(ص)تا خاتم(ص)قائل نیست

و لب ضدیت بنیادن وصد وهشتاددرجه باعدوان عمری را در همین

خرابکاری های سبک ستون پنجم و عمدی ثانی به امر کعب الاحبار در

چرخاندن فهوا ومحتوای احکام صدر اسلام می داند و بس چه درهر

مذهب عقیدتی ومرام مدنی دیگر جز فرزندان عایشه این نسبت

برباطل بلاشک کمتراست ولو بقول حاج سید محمود طالقانی(ره)

کمونیست غیرحربی

مگر نادرشاه افشار(ره)قبل شیعه گری از عامه مذهبان ایران نبود!؟

وطبق اصل وشعار بی طرفی مذهبی  به قدرت نرسید پس اگرگفته های

عبدالحمید اسماعیل هاشم زهی صحت دارد چرا او بعنوان مظهر و نماد

حکومت عرفی از بهر کسب مشروعیت و چراغ سبز ادامه کارروانه

 اردبیل ومحضر بزرگ باز ماندگان سلسه شیعه پناه سابق از خود 

صفویه شد!؟

اینجا دقیقا همان موضعی است که بقول معروف عرب نی  انداخت و

مشت پوچ عبدالحمیدکه ژست ملی وعرفی گرفته آشکارمی گردد

هر روشنفکر وحکومت عرفی هم می تواند چون مصدق کبیر(ره)

ذیل سایه تقوا عمل کندو همین پرهیزگاری او رامغور بیاوردکه 

خلاف موج رودخانه اکثریت مذهبی نراند(درعصرغیبت)

ایهاالناس و ای ملت غیور شیعه نجف قم مشهد این کمترین طلبه از 

خلال حرف های ناپخته و سطحی این بکری اعلام رویت خطرمی کنم 

او و بااین ریتم که می رود بلاشک مزدور وهابیت ومتعصب جاهلی

 است که اگر هم روزی حاکم غیرشیعه ای بر ایران جلوس کند پرده 

دیبای کنونی روی نظراتش  را کنارزده ذات خراب خویش را باعامه کردن

 وخواستن شخص اول مملکت بروز خواهد داد

آیا یک محقق با وجدان ومتقی روی کره زمین یافت می شودکه بگوید با

وجود اعلام حکومت سکولار دراکثراروپا دست پنهان وآشکارقدرت 

کلیسای کاتلولیک ملومس نیست حتی به غیر کشورهای پادشاهی 

اسکاندیناوی!؟

کافی است تانگاهی به تاج گزاری پادشاه بریتانیا چارلز سوم درهمین

 ایام اخیرانداخته شود تاحقیقت چنین  امرمشهودگرددکه هرگز 

سکولاریسم معطوف به لائیسیته کامل امکان عملی شدن نداشته و

تنها لق لق زبان حامیان عبدالحمیددر امثال کانال ایران اینترنشنال

است که ماموریت صرف براندازی نظام سیاسی فعلی ایران رادنبال

می کنند وبس آن هم به هرقیمت غیرمتقی.

چشمان لوچ

دقت درنظریه پلواریته عقیدتی از عبدالکریم سروش فاصله

گرفتن او با عرفان و فلسفه اشراقی تحت تاثیر آراءصاحب

مثنوی و...را فریادگر است.اگر به خطبه فدکیه حضرت زهرا(س)

رجوع شود آل الله(علیهم السلام) محور باور شیعی ناب هستند.

لذا اصحاب سقیفیه بنی ساعده نیز علما و غیر عوام عامه نباید و

نمی توانند که مورد نعمات چنین فضای آزاد ازجنبه اندیشه و

عمل باشند چرا که درمقابل ولی نعمت اصلی آن به اذن خداوند

متعال قد علم کردند.(منظورعدم دادن آزادی ظاهری نیست

که سنت اولیاء حق بوده حرف از مقدس ناشمردن آنها است)

از همین رو هست که باورداریم:کلیمی ارمنی و...فی نفسه 

و تا ابد در دوزخ نمی مانند حتی به تعبیر جسورانه طالقانی(ره)

این وضعیت شامل مارکسیست های اصیل هم می شود.

پس چه سروشی که به پلواریته می خواند چه سیدمصطفی

طباطبایی که اندر مقابل نظریه او یک مشت ان قلت ازسر دل

 بستگی به مسلک عمری چیده عملا هیچ فرقی ندارند.

آزادی و استبداد در تعریف عرفی دو نقطه مقابل هم اند اما

اندر پندار مذهبی تشیع وزنه و میل ائمه(علیهم السلام)

پتانسیل تغییر بنیادین همگی را دارد.

اینها عین دو چشم لوچ و منحرف البته هرکدام آخته به

سمتی هستندکه در رخ مرام پیروان سقیفه جا خوش

کرده است.نظریه مصطفی طباطبایی میراث و گفتمان

قالب عهد اموی و پندارسروش حاصل بازشدن آب

عرفان و فلسفه یونانی به شیر جامعه اسلامی مقارن

با زمانه بنی عباس بود.آن جبر و این اختیار وقتی به

حبل الله متین اهل بیت(علیهم السلام)گره نخورده

باشید هردو بر یک فرجام ختم می شود نابودی وبس.

مطابق آنچه تا اینجاعرض شد و با فرش قرمزی که در

اکثر رسانه های ماهواره ای خارج مرزهاا زکلمه تا گنج-

حضور بهرنشر و بست این افکارغلط پهن کرده اند باید

ختم کنم به جمله آسیدمحمودطالقانی(ره)که می فرمود:

چپ روی و راستگرا بودن حرکت همزمان و موازی سمت

 گمراهی است.

بر لوچ صدر اسلام لعنت...

والاتبارمحمد

تقدیم به پیشگاه ختم المرسلین محمود احمد محمد(ص)

مصادف با17ربیع الاول1444ق.سروده سعیدحریری اصل

کامل شده چون دفتر انجم حسب نام محمد

ای لب بکش اش کل چه تبسم زده بر کام محمد

سائل منم  و او که غنی پیشه دهراست

حاتم به یقین خورده نان در قبل خان محمد

اغیار بر خیرند نجوم و فقط اش آل محمد

(حدیث منتسب به پیامبرنزدجماعت عمری:اصحابی کنجوم)

ورنه رمع نعثل و بوبکر نخوان یار محمد

زهرا دخ در دانه که خود مادر بابا است

سیبی ز جنان بود که خوردش دندان محمد

چشمه است یقین گفته الله  ولی جام محمد

جبریل بیاورد و همه ریخته در فال محمد

سلمان که شنیدی یکی مرد عجم بود

حالا بنگر گشته به اهل و در انساب محمد

حیدر پسرعم وی و نیست مگر جان محمد

چون یک تن واحد به دو بود مال محمد

دانی که اویس قرن اش حب چه می داشت

آن خال لب شاخص و صورت چون ماه محمد

شبربه شبرش اخ و هم هر دو ز اولاد محمد

(شبروشبراولی بافتحه دومی ضمه:حسنین(علیهم السلام)

میثم که به مقداد رسید از قبل کارمحمد

اللهم صل الی محمد وآل محمد

تبری از سقیفه بنی ساعده


اللهم العن یزید خامسا....فرازی  از زیارت منورعاشورا

تقدیم به روح مجاهد راه خدا ابواسحاق مختار ثقفی رحمت الله علیه

کفری تر از آیین محمد نشد است خلق....گرقاری آن ابن کثیر وثقه باشد

(یعنی نحله ای که قول مثل ابن کثیررا صحیح می پندارند(عامه )برباطل اند)

هرجا که علی نیست بتی جاش گذارید...اسلام چنین مومن آن هرمله باشد

تاصبح قیامت زند این کوس به هشدار....رضاع کبیر ازقبل عایشه باشد

گفتیم بگوید و خلد باز....چون نیش سخن از ثمرش سرزده باشد

مجنون شده درمسلک شان اصل نبوت...بیچاره رسولی که ز سحرغم زده باشد

دوم بگرفت فلته اساس اولی را...ثالث بنگر در وسط مفسده باشد

(اشاره به کلام عمرخطاب مورد قبول ودرج کتب بکری که بیعت با اولی را فلته

یعنی عمل بدی که باید ازآن دوری نمود و بی فایده است شمرده.فساد عثمان 

هم چنان مشهور است که مسلمین شورشی ضدحکومتش بعد قتل وی را

نه درمسجدنبی(ص) یابقیع بلکه به قبرستان جهود مدینه خاک کردند...)

چون زد به سرمفتی این قم تبهکار....بوذربه یقین واجد هر نوع صله باشد

(ماجرای کوبیدن استخوان شتر توسط حضرت ابوذر(ع) برسرکعب الاحبار)

سفتم چو سخن ماند همین تکمله آخر...لعنت به لبم قسمت این ملغمه باشد

سروده طلبه سعیدحریری اصل.شوال1443