حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

سگان حوائب

سگان حوائب از تو بس عاصی اند...گرفتار سردر گمی ترک تازی اند

که آمد چنین ترش رو گشته اند...قضا را از مهن سخت ناراضی اند

دم صبح و جمله چو در بازی اند...ببین خیل ناکس به طنازی اند

نبی گفته بود هان حذر کن  فلان...چه ایشان همه نوکر قاضی اند

علی را رعیت چو او خاکی اند...به بصره و شط جنب اهوازی اند

نبردند چون تو هوس را گران...که صاحب شرف غیر اعرازی اند

نه فکر متاع طلبکار خرازی اند...نه با اشترش در جمل سازی اند

سروده طلبه سعید حریری اصل

پیامبر اکرم(ص)خطاب بر زنان اش:

گویا یکی از شما را می بینم که سگان حوائب بر او پارس می کنند

#عایشه

استغاثه

الا ترکی وش ترسایی من...چه داری با خودت عیساوی من

تو می مانی به سان قبله عشق...نگر راکع شدم اقصایی من

یکی داود لب قرائی من...همان یونس درون ماهی من

بدیدم حشمت الله مجدد...چو موسی موتکف در وادی من

حنا بندان و زلفت هادی من...کشیده شط خون درباقی من

حسین منی ات آتش به پا کرد...یکی پروانه گشته ام  والی  من

هدف این بوده درشعر غایی من...که دریابم ز ژرف پهنایی من

اگر میسور نیست محبوب دلها...ببخش اش ناجی رویایی من

سروده طلبه سعید حریری اصل.17ربیع الاول1445ق

#یامحمد-یاعلی

حضرت مشکل گشا

شهپر شاهان عالم ریخته...در کنام یک ملک آویخته

شور شیرین پا گرفته تا خدا...بندگی اش اینچنین فرهیخته

در دل انجم توان انگیخته...مزرع مجموع به لطفش بیخته

سائلی گر سوی مولا را بگیر...جمع مستغنی به وی آمیخته

سروده طلبه سعید حریری اصل فرحه الزهراء(س)1445ق

#علی-بن-ابیطالب(ع)

آستان قدس

تقدیم به روح مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی که تا

بود  در زیارت حضرت ابوالحسن الرضا(ع) مداومت داشت

کاشکی بار دگر سمت حرم  راه دهی

به رعیت تو خودت این صله را گاه دهی

گشتم هرگوشه که بود و به نبودش خورده

دیدم از باب جواد کور سوی ماه دهی

به رئوف عرض کنم آنچه خودت خواه دهی

مرگ هم گر برسد در دل قبر راه دهی

زندگی خوش بودش بر صف آن آه دهی

که در این رسم عزاء یابن شبیب جاه دهی

باری ای شاعر اگر کوهی از این کاه دهی

می سزد چونکه به آن تبصره شاه دهی

سروده طلبه سعید حریری اصل 

آخر صفر الاحزان 1445ق


اهل غدر

فاصله کمی است میان غدیر(علوی) و غدر(عمری) 

بدبخت هرآن کس که به او فسخ نباشد

چون دست برد مال دگر مسخ نباشد

ساکن شده درموقف خود لیک دمادم

جز غیبت اضلاع کسان رسم نباشد

در پرده زند تیغ که بردست نباشد

آن آلت قتاله  نهان است نباشد

ببریده گلو تا پی یک رسم نباشد

با راندن او فرد نخست نسب نباشد

این چاه خلا موضع یک دست نباشد

بول وعن اش آلوده و درفسخ نباشد

هشدار که سالک  بر هر پست نباشد

رب اش یکی و حالت او مست نباشد

ایشان به نظر طرف کله کج بنهادند

مفتی ولی  از لطف قبا  اصل  نباشد

سروده طلبه سعید حریری اصل.صفرالاحزان1445ق

(غدر:شبی خون ناجوانمردانه و رکب غیرشرعی)

#پسر-مرجانه

امام زاده تجریش

راهی تجریش شب عید شدم

خدا شکرت که با حبیب شدم

تمام وقت ماه گرد بودم اما

به لطف چرخ پی خورشید شدم

یه سر زدم به سرای حضرت صالح

دولتی آقا دوباره پر امید شدم

نشستم تو صحن کنار درخت چنار

نمی دونم چطور ولی مو سفید شدم

من اصلا دیگه باید می رفتم کجا

مسافری که به مقصد رسید شدم

سروده طلبه سعید حریری  اصل.شهریور1402ش

#پابوس

خیاط درکوزه

سروده طلبه سعیدحریری اصل

آبان 1401ش

ببین خیاط در کوزه چه سان است

شنیدم وضع او جدا غمان است

دو روزی می گذشت ازدوره دوخت

که خشتک پاره درحکم بیان است

زدن از سهم بزازش توان است

بریدن بر نخ و سوزن جبان است

چنان می دوزد او البسه انگار

که مفتی بر دکان خود فلان است

برش ترمه برید اینک زمان است

به موت اش در نگاه عارفان است

هم ای طراربی اصل از پی اش سست

کجا چیزی به جز حلوا میان است

بگیرم داد و افغان ات عیان است

زدن بر راس و نالیدن لبان است

چو کردی بیش  از اینها نابکاری

کنون تومار تو بستن چنان است

دخیلک یامولا

با آرزوی برداشته شدن هم و غم از دل اهل ایران و شیعیان مولای

موحدان امام علی بن ابیطالب (علیه السلام) نیزایجاد اسباب راحت

ایشان در عین تفاوت سلایق حال به هر طریق مدنی  و مشروع در متن

وقایع تلخ سیاسی  مهر1401ش به عین حفظ تمامیت ارضی کشور

دخیلک یا مولانا علی بن ابیطالب(علیه السلام)

ماه تابان دو عالم علی است...بعد شمس نبوی او ولی است

نور احمد می دهد با انعکاس...برفروزد هر که را مشتری است

بنده رب و خدای دلبری است...مست ازلی از جام سرمدی است

دست حق بهر خلایق مددی...ناجی دین لقب اش حیدری است

دخیلم یا ساقی ای کننده درخیبر...

سروده شیخ سعیدحریری اصل

والاتبارمحمد

تقدیم به پیشگاه ختم المرسلین محمود احمد محمد(ص)

مصادف با17ربیع الاول1444ق.سروده سعیدحریری اصل

کامل شده چون دفتر انجم حسب نام محمد

ای لب بکش اش کل چه تبسم زده بر کام محمد

سائل منم  و او که غنی پیشه دهراست

حاتم به یقین خورده نان در قبل خان محمد

اغیار بر خیرند نجوم و فقط اش آل محمد

(حدیث منتسب به پیامبرنزدجماعت عمری:اصحابی کنجوم)

ورنه رمع نعثل و بوبکر نخوان یار محمد

زهرا دخ در دانه که خود مادر بابا است

سیبی ز جنان بود که خوردش دندان محمد

چشمه است یقین گفته الله  ولی جام محمد

جبریل بیاورد و همه ریخته در فال محمد

سلمان که شنیدی یکی مرد عجم بود

حالا بنگر گشته به اهل و در انساب محمد

حیدر پسرعم وی و نیست مگر جان محمد

چون یک تن واحد به دو بود مال محمد

دانی که اویس قرن اش حب چه می داشت

آن خال لب شاخص و صورت چون ماه محمد

شبربه شبرش اخ و هم هر دو ز اولاد محمد

(شبروشبراولی بافتحه دومی ضمه:حسنین(علیهم السلام)

میثم که به مقداد رسید از قبل کارمحمد

اللهم صل الی محمد وآل محمد

چهارده نورمقدس

تقدیم به نورهای طاق عرش قبل خلقت فرش:

نیستم طالب فیض غیر توان عبرات

چهارده امکده و کهف امان حضرات

عمر نوح اش اگراز دست قضا بازدهند

نکنم جز به فداشان همه این سنوات

در خرابات مغان نیست رهی بر ظفرات

گر نشان اش ندهد پیر مقام ثمرات

حالیا گوش کن ای سالک از ساعه شنو

نی ندانست مگر ضبط مقام نغمات

اسالک ان تدخلنی فی جمله العارفین بهم وبحقهم

(فرازی ازدعای جامعه کبیره)سروده سعیدحریری

ظفرات:جمع ظفروپیروزی

عبرات:قتیل العبرات لقب حضرت حسین شهید(ع)به معنی عبرت

پیرمغان:لقب مولای موحدان علی(ع)درشعرحافظ

نی:سازبادی مادر

احراق بیت

(ایام احراق الدار در ابتدای ربیع الاول بر محبان حضرت مادر(س) تسلیت)

بر گذر روزگارغبطه مخور هوشیار...کین همه برگ خزان جمله به احیاء رسد

ساعتی  از وقت حشر نوبت تابنده نشر...آدم خاکی شده بر سر سودا رسد

غافل از این نیستم قبر و عقابش حق اند...لیک ولایت مدار حتم به اولا رسد

گرد علی گرد و گو باز براین صوت خوش...رفض عدو  تو  برگنبد مینا رسد

کین خود آن یادگار مانده در انجام کار...رسته از ناکثان جانب آقا رسد

بوی تفضل بنا است می شنوی هوشیار...مرد برائت یقین بر عدنش1 پا رسد

آنکه جلو ماند و بود جوشن او بی زوار...روز احد درنرفت چون که به اعلاء رسد

بز به کدامین سبب آخته صخره ها است...لعنتی بی شرف زود به آنجا رسد2

ختم رسل را گرفت حلقه جهال3 سخت...رزم فتا4 پیشگان لیک به غوغا رسد

نقره رکاب و نگین از قبل اعظمی5...دست سلیمان کجا جانب بالا رسد6

سروده طلبه سعیدحریری اصل ربیع الاول1444قمری

1.بهشت عدن 2.عمر خطاب:فرار کردم از غزوه احد مانند بز کوهی

3.مشرکان مکه درغزوه احد

4.لافتی الی علی لاسیف الی ذوالفقار

5.انگشترساخته دست خدا یعنی تمثیل شاعرانه ازمقام علی عالی اعلاء(ع)

6.دست حضرت سلیمان باهمه شرف هرگزلیاقت پوشیدن جواهرخدایی ندارد

اللّهُمَّ العَنهُما وَ أتباعَهُما وَ أولیاءَهُما وَ أشیاعَهُما

وَ مُحِبّیهِما فَقَد أخرَبا بَیتَ النُّبُوَّة

رئوف(ع)

مصادف با آخر صفر الاحزان1444ق

تقدیم به خواهری که چشم انتظار برادر ماند....سروده سعیدحریری

صحن عتیق بود و نم از برکت خدا...کین بارش دوباره شعرم  پا گرفت

سر زد به جمله رواق و کنج انقلاب...کز دست مرحمت اش هم شفا گرفت

حیران که گشت بدید از حریم طوس...طوفان به  پا شده و  کبریا گرفت

ساکت نماد و ندا داد ای امیر دل...عقل سلیم رونق خود در اقتداء گرفت

فرصت گذشت و نقاره بر خروش آمد...رخصت برای من  از ابتدا گرفت

بس جهد کردم چه گویم ز بهر ختم...از غربتش داغ محبان ابتلا گرفت