حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

از مهدی تا طاهره!؟

سیده جلیله طاهره بانو که اختیاری حجاب را طبق قرآن به 

آنها گوش زد نمودی ایشانی که احترامی عترت رابا مخالف

خوانی قدرت خود برنمی تابند و ولو یکنفر حجت(عج)را

در صورت گرویدن به اپوزسیون واجب القتل می شمرند!!

خواهشا کجای کاری!؟ و ای کاش دوباره وعمیق تر باز خوانی

آن سخن ناب پدر مان طالقانی(ره)را:وای به حال جامعه-

ای که مسئله اصلی آن دو تار موی زن شود...

جلباب فرای اجباری دلخواه دست بالای نهاد قدرتش  و

رفیقان گرمابه وگلستان برادرت مهدی تا اختیاری شما طیف

 میانه رو آن که از حد دستور تا توصیه دینی رنگ عوض 

می کند یک وجه پر رنگ عرفی در تاریخ  ایران و روم دارد 

که حتی قبل اسلام و مثل  شهربانو(س) مادر سید ساجدین(ع)

تا نرجس خاتون(س) ام المهدی (عج)را در برمی گرفت.

سید محمود(ره)ولی با چنین مبانی به سراغ چنان مفاهیمی

می رفت که نه طعم  از سر موضع ایدئولوژیک سوگولی های

مهدی خان را می داد ونه بوی منظر استراتژیک محور جمعی

که طاهره شان نیز من جمله آنها است می گرفت.

طالقانی از سر شناخت عمیق اش نیک می دانست که در

کار زار انسان شدن حجاب هرگز مترادف پنهان گشتن

چنانکه روشنفکرنمایانی چون میر زاده عشقی باور داشتند

نیست ایضا نمی توان نبودش را بعنوان مادر همه 

بدبختی ها جا زد چیزی که مثل حسن عباسی ها سرایند

حجاب توفیقی است در میانه کش مکش اجبار این و اختیار

 آن که  بیشتر تار و پو د اش ازهم وارفته حالا و عملا

 الله  ولی  التوفیق

#چریک-پیر

ساده آری ساده لوح نه

ظهر روز داغی از اواسط شهریور79ش حوالی میدان ژاله تهران 

گرمای هوا بد جوری کلافه ام کرده بود که بادیدن یک بستنی

فروشی سمت اش کشیده شدم. جدای آبمیوه گیری های 

قدیمی ایران ناسیونال که بقول فروشنده 40سال بود کار

می کرد و انسانیت سازنده اش را فریاد می زدیک شیخ 

مسن و البته کم بضاعت آن گوشه نشسته بود و به روایت

خود گر چه وسع اش به آب زرشک می رسید و بس 

 همین نیز صفرا برو اوره کم کن است و برای پیران روزگار 

بسی با ارزش.

آسید مهدی قوام(رضوان الله علیه)را خوب می شناخت

و سالها با ایشان حشر و نشر داشته بود.

آن ملا که اسم کوچک اش یوسف نام داشت  نقل کرد که :

بنده اهل اصفهانم و در قم المقدسه زمان طلبگی با وجود 

ارزان بودن زمین در مثل زنبیل آباد و عمار یاسر کنونی

حتی یک خانه کوچک هم پیدا نکردم. لذا به آیات اعظام

سادات کاظم شریعتمداری و شهاب الدین مرعشی رجوع

نمودم. آقای شریعتمدار به اعتبار آخوند بودن من پول را

لطف نمود اما احتراما کنکاش دیگری نکرد

اما جناب مرعشی بی آنکه جوری حرف زند که بو ی شک

داده موجب کدورت و احساس توهین به بنده شود فرمود:

فلان بنگاهی آشنا است برو پیش او تا یک تخفیف مجدد هم

درخرید ملک نسیب جنابت شود.

بعدانقلاب اما راحت گیری و بی توجهی جناب شریعتمدار به همین

جنبه کار درمثال عینی ومشابه که بارها تجربه شده وحقیقتا

مبر مخالفان جهت آتو گیری ولجن مال نمودن شخصیت وکاراکتر

ایشان تشخیص داده شده بودسبب جور شدن بهانه جهت اتصال 

حضرتش برادعای میل و تلاش مرحوم آقای صادق قطب زاده از بهر کودتا

ضد جمهوری اسلامی شد.

لذا و از همین راه اعلم بودن یکی از این دو بچه تبریز(آقای-

مرعشی)برمن مسلم گشت.آسید محمود طالقانی شاگردبارزش

هم مثل خودش رند به معنی مثبت کلمه بود و حقیر بارها در

مسجد هدایت امام زاده سید ناصرالدین(ع)و...محضر او

رسیده بودم

حالا نیز عین مخالفان سیاسی آقای شریعتمدار به توهین و 

کنایه نمی گویم:

او ساده لوح و پخمه بود اما کم احتیاط چرا یک وقتی است

شوفر پشت رول  گواهی رانندگی ندارد و موقع دیگر با وجود

مدرک تند می رود کمربند ایمنی نسب نکرده و...روحش شاد

#امیرخیز-تبریز (خانه سید محمد کاظم شریعتمدار(ره))

استقلال شخصیت

تاریخ معاصر ایران را که ورق بزنید از جمله بارزترنین هایش مقطع

انقلاب اسلامی57ش با چهره هایی عمیقا اسلام شناس البته به همان 

روایت صحیح و سنتی اش یعنی نیالوده به مفاهیم التقاطی و سر شار 

از پارادوکس چون نواندیشی دینی!و...در عین حال مشغول به زیست 

در لحظه روبرو خواهیدشد که توصیه هایی نیز به رهبران روحانی

در راس  حرکت مذکور داشتند.ایشان حتی قبل از وقوع مثل 30خرداد

60ش یا ماجرای خلق مسلمان در تبریز هشدار هایی صادر کرده بودند 

که کم توجهی آن جمع از حضرات آیات که لیدر سیاسی عصر حساب اش

می شدند عملا و بعدها کار دست خودشان داد و ایشان هر دو را بدل

به بیماران گرفتار سرطانی کرد که به دلایل متفرقه وثانوی  خیلی دیر

مورد درمان قرار گرفتند.

یادگارانی که در قالب مجموعه آثار و شرح احوال از امثال آقایان سادات

محمود طالقانی حسن ابطحی و هادی خسرو شاهی(رضوان الله علیهم-

اجمعین)رسیده و هدیه ارزشمندی است در راستای آنچه آزادگان راستین

تاریخ ما چون مصدق کبیر و میرزای صغیر جنگی دنبال می کردند

#حریت

به نام آیت الله

اواخردهه90ش شبکه امام حسین(ع)مستند مصاحبه هایی ازیک

معمم برجسته شیعی پخش می کرد که در آن به تمجید و من جمله 

از سید محمد حسین بهشتی سخن می گفت!؟

وب سایت آنها در مقطع زمانی فوق فیلتر نبود و امکان گذاشتن 

کامنت اش باز لذا در یک خط ساده نوشتم:همفکری مرحومان 

آیت الله سید محمد شیرازی و مهدی بازرگان بسی بیشتر از

مثل بهشتی است حتی این دو با هم ملاقاتی در قم المقدسه و

بیت شیرازی داشتند پس بایسته است به این جنبه ها هم 

دقت شود و اگر مجالی از طریق ماهواره دست داده لابد که:

سلمان منی آل البیت

در عرض چند دقیقه این کامنت از صفحه آن وب پاک شد!؟

(بنده هم شکایت به شخص آیت الله سیدصادق شیرازی 

(دامت برکاته)بردم (در مورخه آذر ماه 1398ش) آقا با

شوخی فرمودند:من مقلد آنها نیستم  و ایشان ابراز ارادت 

می کنند. یکی شده یاسر الحبیب دیگر سلام و...و می بینی

 که در درک این ظرایف اختلاف هم دارند.

حقیر گفتم:شبکه سلام امروزی و روشنفکرتر عمل می کند.)

بعدعکس فوق متن را در سایت آنها گذاشتم تا حذف کننده 

خجالت بکشد اما دوباره پاک  شد منتها این بار و حسب اتفاق 

مجری شاخص شبکه مرحوم محسن جبار زاده دیده بود و 

همین سبب گفتگوی نیمه شبی ما تا بر نماز صبح فردا  در

انجمن سایت شد و سحر البته  فیلتر چی مذکور پاک اش کرد 

چنانکه مجال نداد حتی تصویر کامنت ها را ضبط کنم...

همین قصه در باب ماجرای توهین سید محمد علی موسوی به مرحوم 

آیت الله حسینعلی منتظری(ره) روی پخش زنده آن کانال تکرار 

شد و آیت الله شیرازی درجواب اینجانب فرمودند:اگردیدی 

عوامل و مهمان شان ضد آن مرحوم  و آقایان طالقانی بازرگان و

سحابی حرف زدند  افشاگری کن و بگو:من این حرف ها را قبول

 ندارم .دو نفر از این افراد مجتهد و دو دیگر شهیر در مباحث

مذهب حقه جعفری  و صاحب نظر اند. هم مذاق حوزه دستشان

بود نیز اطلاع از جو دانشگاه داشتند. نباید بدشان گفت. نیز

 پدر دکترشریعتی اما خودش نه و حق اش همان که شهید شیخ-

 قاسم اسلامی کف دستش گذاشت

(عکس بالا شیخ نمایی با نام موسوی که درسال1401ش و در

شبکه امام حسین(ع) به شادروان منتظری جسارت نمود)

(تصویر فوق معمم نمایی که روی آنتن زنده شبکه امام حسین(ع)

درمهر ماه1402ش به زنده یاد آیت الله منتظری اهانت کرد)

#خط-یاسر-الحبیب

کو رجل سیاسی!؟

آقای رضا علیجانی به سند گفته هایتان درمورخه28شهریور

1402ش اندر رسانه های ماهواره ای امثال حقیر یکی به نعل

جناح راست دست بالای حاکمیت  و دیگر به میخ اپوزسیون

زده با لحنی تحت تاثیر عقل معاش صرف افتادگان در وادی 

سیاست حال چه مرحوم روح الله عجمیان نامند چه مرحومه 

حدیث نجفی به انصراف ازآن فرا می خوانیم و انگار هیچ تمیز

ودرکی از  رفتار فل الحال عاشقانه شان نداریم

چه وضع زار آن بسیجی باتوم بدست سر کوچه باشد و چه

این شعار نویس ته اش...

آری عشق و هزینه کردن تنها برازنده لایق  هست وبس .

و اینجانب درهمه دهر فقط یکی به نام و نشان شامخ حجت-

(عج) را واجد آن می دانم  .

درعین اینکه چنین فلسفه انتظاری را منافی زندگی در لحظه

و فرار از مسئولیت اجتماعی هم نمی شمارم.

چون  تنها یک لیدر و فرد وجیه المله را در این مدعیان دیاسپورا 

و الیت ایرانی  مستعد چنین مباحثی نمی بینم.

آری آخرین رجل سیاسی که می شناختم یک زن بود!؟

که خدایش آمرزیده با پدر مظلوم اش محشور نماید

#اعظم-طالقانی

باد های شهریور

آخرهای شهریور ماه بادی بر می خیزد که بر طبیعت یاد آور

پایان خوشی ها و راحت تابستانی نیز در غلطیدن به آغوش

پاییز و ایضا تموز پیش رو می گردد...

19شهریور1358ش

#پدر-طالقانی

اشتباه مطهری و شریعتی2

اینکه بیان شد :مرحوم مطهری و علی شریعتی اندر تله رژیم شاه 

افتاده بودند جدا از نسبی بودن یک تفاوت فاحش هم دارد.

شریعتی بر جنبه ساختن روایتی ایدئواوژیک ازمذهب و با چراغ

سبز چون  پرویز ثابتی دراین راه قدم های مهم و عوام فریبانه

برداشت. اما مطهری درمراوده هایش با مثل دکترسید حسین-

نصر عملا مجموعه کارهایی هم کرد که موی دماغ رژیم شاه 

حساب نمی شد یعنی در وجه استراتژیک.

منتها عظمت شخصیت آن سه یار دبستانی: طالقانی بازرگان

سحابی (رضوان الله علیهم) اینجا عیان می شود که نه 

ایشان را چون شریعتی در زندان نامرئی ثابتی می بینیم و نه 

مثل آقای مطهری یاور پروژه های علمی هدایت شده سید-

حسین نصر و احسان نراقی  یعنی حامیان دانشگاهی پهلوی.

شریعتی و عبدالعلی بازرگان خلاف دو پدر محقق راستین 

و انسان نازنین خود به گفتمان چپ گرایش یافته چوب این 

کاررا البته با حیله گری پرویز ثابتی و درموارد مختلف خوردند...

مطهری نیز با پدر و زعیم عالیقدر شیعه سیدنا آیت الله-

العظمی حسین بروجردی(ره) برسرحمایت از آراء ملاصدرا 

دچار مشکل شد و بواسطه همراهی با مباحث غیرضروری 

ازجنبه مذهبی سنتی چون فلسفه و...لاجرم نیش مثل دکتر 

نصر را نوش جان کرد.

#حسینیه-ارشاد

من المومنین

از علامت های مومن ومومنات اینکه:1. بعداز فقدان  اگر 

به عکس های ایشان رجوع کنید بخش زیادی از آنها کنار

حرم و درختان گرفته شده است!

2.درروزهای واپسین زندگی اشاره هایی ازایشان مبنی

برنزدیکی ایام قبض روح بیان گردیده به خاطره اطرافیان

نقش می بندد.

(رجوع شود به ماجرای افتتاح غسالخانه بهشت زهراء توسط آقای طالقانی)

3.تشیع جنازه و خاکسپاری باشکوهی دارند چنانکه بسیاری

افرادذاتا پاک اما گرفتار گناهانی چون نجس خوری و هوس

هم توفیق شرکت درآن ومطابق آموزه های مذهبی ریختن

و بخشش گناهان یابند.

(بیشترین میزان جمعیت درعین تنوع عقیدتی وسلایق به تشیع جنازه اندر

ایران خاص مرحومان طالقانی به تهران و توتونچی درتبریز بوده است)

(ویدئو ذیل متن مرحوم آیت الله حاج سیدمحمود طالقانی

سه روز قبل ازفقد)

شادی روح مجاهدنستوه پدرطالقانی خواهشا الفاتحه

از دولت آبادی بیاموزیم

استاد آقای محموددولت آبادی مثل هرانسان دیگری ولو غیرفرهنگی

گرفتارمصائب اجتناب ناپذیرزیستی هم می شود .همان که به گویش 

عامیانه قضا و قدر خوانند و البته حسب موقعیت اجتماعی شدید

وحاد اش... ولی بعد از خلاصی یا حتی درمتن چنین جریان هایی کنش

وی یک ظرافت و عرفان مسلکی ویژه ای دارد.

شایدممارست او بامرحوم آیت الله سیدمحمودطالقانی هم به زندان

پهلوی دوم دررسیدن به چنین موضعی بی تاثیرنبوده است.

ببیند خلاف اکثرزندانیان سیاسی قبل انقلاب آزادی اش سمت

مسئولیت اجرایی نمی کشاند حتی با وجود امکان دولت موقت و

توجیه های ازجمله انجام وظیفه و...

در مراسم خاکسپاری قربانیان قتل های زنجیره حاضراست اما

به سبک هوشنگ گلشیری داد سخن نمی دهد

اندرکنفرانس مشهور به برلین نحوه عمل او بسیاربا اکبرگنجی و

حسن یوسفی اشکوری حتی مرحوم عزت الله سحابی فرق دارد

بعدبازگشت اش همین طور 

دولت آبادی دریک کلام و پس هرماجرای ناخواسته باز می گردد

سرخانه اول نویسندگی و خوب هم یاد گرفته به پدیده های 

مخصوصا علوم انسانی چند وجهی بنگرد

مثلا همین کتاب بوف کورصادق هدایت را گیرم که اصلا و طبق

موازین شرعی ضاله باشدولی بیرون کشیدن بقول و تفسیرخودش

دانه گندم از دل آن یعنی دادن و یافتن رهیافتی مثبت از بطن و

درکنار هزاران منفی که به جبرزمانه برفکر وقلم نویسنده آغشته

است کارهرکسی نیست.

معمولا بچه های نابغه شلوغ وشلخته ظاهری هم هستند و همین

سبب می شود تا پدرمادرساده دل بیشتر به راندن از آغوش وخواندن

اجباری ایشان ذیل لواء تربیت گذرانند اما دولت آبادی معلم است و

درگذر سالیان و ازمتن  این همه ماجرا با بانیان وپرسوناژهای مختلف

خوب درک کرده عمق کلام عارفانه به معنی اشراقی حضرت زینب(س):

ندیدم مگرجز زیبایی

مذهب کاشفی!؟

اگر چه حسین واعظ کاشفی توسط مرتضی مطهری مورد نکوهش

قرار گرفته و شیعه شناخته شدن اش در سبزاوار باری سنی

خواندن وی  اندرهرات را نقطه ضعف نامبرده شمرده اند

اما نه شوهرخواهر شاعرمعروف جامی بودن فی النفسه جای

در افتادن به دایره منحرفین باشد چه حضرت امام  پنجم -

محمدباقر(ع)نیز زنی از عامه در عقد داشت و نه وسط بازی

چنین حسب در امان ماندن از طوفان های سیاست و غضب

 حاکمان وقت را توان خلاف شرع شمرد.جایی که همین امام-

معصوم شیعه(ع) صلوات را نثارخلیفه نا حق عباسی در

نوشته و مکتوب می کند...

پس غضب و کنایه مطهری د رحق کاشفی جز ازسطح سواد

پایین خود او اندر مباحث معرفتی بر نمی آمد.

گیرم کاشفی اسماء و اقوال هم افعالی نادر از شهیدان

دشت طف اندرکتاب روضه الشهداء نقل کرده باشد.

کجای آنهادرمغایرت با نفس نهضت حسینی است!؟

و مگرنه اینکه جز یک ذهن ایدئولوژی زده که دغدغه

مجرد ازدین دارد بر ناحیه طرح آن حساسیت و طبعا 

طمع درحذف و رداش از مجالس شیعه می یابد....

آری: چون صد آمد نود هم پیش ماست و جویندگان

پست این رقم درشت و زیر و روکشان احوال اش جز

خردی خویش را فریاد در گوش تاریخ و وجدان های

بشری نکنند...

(جالب اینجا است که با رجوع به اسنادساواک شاه و...

مطهری خود به گونه ای عمل کردکه تشخیص انقلابی

بودن او تا اواخردهه50 آسان نبوده است...در این باب

رجوع شود به خاطرات پرفسورسید حسین نصر نیز

 احوال استادش علامه طباطبایی(رحمت الله علیه))

درجنبه فرد کاشفی بقول استادحجت الاسلام و

المسلمین رسول جعفریان:او از سنیان دوازده-

امامی است

تامردسخن نگفته باشد...عیب وهنرش نهفته باشد