حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

سرمزار

از ما بسی هلاک اند...در گوشه ای به خاک اند

جایی نمی روندش....با  این حساب پاک اند

خیلی کنون مغاک1 اند...در قطعه و پلاک اند

بر  زیر سنگ مانده ...آن جسم چاک چاک اند

هر لحظه بیم ناک اند...درگیر ترس و باک اند2

شهریور اش که طی شد...بی میوه شاخ تاک اند3

1.مغاک:پستی چاله گودال

2.اشاره به عذاب قبر یا دلتنگی مرده برای رجعت به دنیا

3.شهریور وقت رسیدن انگور است و بعدش خزان درخت تاک

سروده سعید حریری اصل.بهمن 1402ش

#الفاتحه

تقریر برزخ

حضرت عیسی ناصری(ع) طبق روایات امامیه عکس نظر ارامنه به صلیب

کشیده نشد بلکه قربانی آن ماجرا فرد بدلی بود و وجود مبارک آن نبی-

خدا(ع) سمت معراج الهی رفت .منتها عکس رسول مصطفی(ص) چون 

مظهری از دنیا (ابزار سوزن) به همراه داشت در آسمان چهارم متوقف 

ماند.

خوب باید پرسید:آیا تن شریف و بدن مبارک این دو هم از خاک نبود پس

چرا اصطلاحا به صرف سوزن نزد مسیح(ع)گیر دادند!؟

در جواب اما باید گفت:اشیاء حسب انتساب به ولی خدا چنان شرافتی

می یابند که طبق نص صریح زیارت منورعاشورا حتی سلام الهی شامل

حال ایشان می شوند و اصلا نشانی از دنیا طلبی ندارند.

سوزن ولی نماد تشویش درونی پسرمریم(س)ازاین است مثلا :نکند

دامنم پاره شود بی آبرویی پیش آید و...اما مگرنه اینکه بقول معروف 

در بارگاه قدس جای هیچ ملال نیست.

به حقیقت وهم اکنون حضرت مسیح دریک بزرخ آسمان چهارمی بین

سطح خاک و عرش خدا واقع شده که بر همین عالم است. چنانکه 

مشهور و مطابق روایت صحیح عدم قبض روح ایشان می باشد.

خوب با این اوصاف روح های مجرد از بدنی هم که ناخالصی در عمل 

داشته لیاقت ورود آنی به رضوان متعالی ندارند می توانند اندر

جایی به اسم برزخ قرار یابند. بی آنکه آنجا مانند مورد عیسی نبی (ع)

جهان مستقل از این دنیا تعریف گردد.

برزخ حسب علم بیشتر اهلش و افتادن پرده غفلت بعد حادثه عظیم 

مرگ فی ما بین این زندگی  باری بهشت و جهنم هست. اما هرگزحرفی 

ازاین دست فی النفسه مترادف مستقل بودن آن از جهان ما نیست.

#آسمان-چهارم

عوالم میانی

دربین علمای شیعه پیرامون وجود یا نفی عوالم میانی چند چون

جزیره خضراء در شکل زمین محاصره شده به دریا نیز عالم برزخ

اختلاف وجود دارد. برخی مانند دکتر حسین فریدونی قبول اش 

داشته و عده ای مثل زنده یاد  مهندس مهدی بازرگان نفی اش

نموده اند.منتها و در این وسط می توان گفت: از منظر اجتهادی

نمی شود نفی کنندگان را به ملامت نشست و شواهد رد در کنار

باور بدان هم داریم .اما راه سومی هم هست و آن اینکه چنین

چیزهایی عین وضع خواب یا ورزش یوگا مدیتیشن و...اصلا خود 

فضای مجازی و وب جهان گستر در بستر مستقلی تعریف نمی شود.

یعنی رشته اتصال و زمینه فرمان بادبادک گونه به کره خاکی دارند

و به دیگر سخن وقتی به مقوله معاد جسمانی باور داشته باشید خلاف

نظرات مانند ملاصدرا و...

مرگ و تجرد روح از بدن الزاما انتقال به خارج دنیا معنا نمی دهد.

در کتاب عالم ارواح شیخ طنطاوی تمثیل جالبی از فردی زده شده

که بعد موت به سیاره دور مرورگر مدیا وار کودکی خود حسب تفاوت

بحث سرعت نور و در رسیدن اتفاق مثلا هفتاد سال قبل و کودکی اش

ساعتی بعد مردن در آنجا بوده و این بازدید گذشته تنبه و عبرت گیری

از آن را میتوان در کنار سردتربودن منظومه و سیاره های دورتراز

خورشید به نسبت زمین  بر حساب بستر عالم برزخی نهادکه مشهور

به برودت هوا و زمستان شکلی است.

#نسبیت-انیشتین

سوانح ایام

بعضی ها در خلال روزمرگی های شان مدام گرفتار مشتی درد سرند

سر در آوردن خود و عزیزان از بیمارستان زندان حتی قبرستان و...

منتها این مدل چاله چوله های عمیق گویا درمورد ایشان تمامی و

فرونشست ولو مقطعی هم ندارد و اصطلاحا از جیب رفتن و دردسر-

پشت دردسر هست که می بارد آن هم رگباری.

اینها غالبا زیر لب دارند که:آخدا چرا یکی چند روز خوش به ما نیامده!؟

در مقابل افرادی اما چندین سال بحران خاصی را در عمر تجربه اش

نمی کنند. مثلا شغل و حقوق شان به راه است لوازم خانه تعمیر و تعویض

نمی خواهد و...یعنی کعبه آمال و آرزوی گروه قبلی که عرض شد.

اما غافل ازاینکه هرکه بام اش بیش برف اش بیشتر

بدن و روحی که سختی می بیند ایضا ورزیده می شود ولی کسی که کنج

آفیت مدتها نشسته و ناگهان به حیطه بلا می افتد حاصل آن بدجور  شکند.

به تجربه غالب افرادی که افسردگی حاد دارند خود کشی انجام می دهند

اصلا مرض لاعلاج مثل سرطان می گیرند و...قبل اش یک چنین دوره 

سکونی را در حیاتشان تجربه نموده اند.

القصه:دنگ و فنگ روزگار هم نعمت باشد .ربنا بر داده و نداده ات شکر

#البلاء-الولاء

طعم مرگ

پرسید:مردن چه مزه ای است!؟مثلا شیرین  یا شور  اصلا نکته از

این شربت تلخ و کپسول بزرگ هایی که تبم رو بالا می بره و دیگه 

جونم رو به لب رسونده.

راستی چه داشتم در جواب اش  بگویم جز جو را عوض کردن؟

ببین فرزاد انشاء الله چند وقت دیگه مامان ات می آید میگه

دکتر مرخص ات کرده بعد میری خونه و یک دل سیر خوش

می گذرانی و آخر شب تا لنگ ظهر فردا تخت و بی خیال می خوابی

و با بوی نهار دستبختش بیدار میشی...

چون همیشه از ته چشمان زلال خود خیره ام شد و یکباره در

آمد:راستی عمو مرگ هم این مدلیه  و باز خودش با نیش خندم

جواب داد:آخه چه می دونی مگه...

گفتم:بلا نمرده م اما چند روزی بیشتر از تو که زندگی کردم!؟

با بیسکویت موزی  نوشابه زمزم حتی قره قروت تا اینکه فهمیدم 

مرگ بد طعم نیست عین لقمه پدر و دستپخت مادر حلال زاده هاش

نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید او والدین والولید

#موسسه-محک

برزخ1

آدم ها زنده سه جور اند چنانکه مرده هاشان!؟

طبیعی و نرمال آنی که زندگی را می کند

غیر عادی و آنرمال اما طرفی که سوانح ایام 

هستی شان را مثل تخته پاره  روی موج های

دریای خویش گرفته

و باری گروه سوم هم  می خواهد از نقطه 

آلت روزگار بودن به راهبر آن بدل گردند.

ارواح مجرد اموات هم دقیقا مثل زنده ها

هستند!؟

نیکان روزگار که به محض حادثه مرگ 

برسمت عروج آسمانی روند.

بدان عهد هم  محکوم اند به ماندن در

قبر خود و دیدن عذاب های حاد.

دسته سوم  اما افرادمعمولی و اصطلاحا

برزخی که بین آسمان داخل قبر و حتی

لالوی زنده ها حاضرند و به اهل حیات

چشمک نشان می دهند تا با جمع کردن 

انرژی مثبت آنها(فاتحه و..) از وضع 

موجود شان خلاص شوند

#پنجه-اسفند

مبرقع

پس لرزه های مرگ روی سر اطرافیان میت هماره سنگینی

خواهد کرد و اگر قرابت عقلی و سنی مانده و رفته مثلا

همسران فرزند و والدین درمیان باشد فرصت کمی  را در

اختیار نفردوم خواهد گذاشت از بهر زندگی  مستقل او.

داغ عزیز دیده مدام در خیال اش سیرمی کند و چون 

نمی تواند که وجود طرف  رابه حال آورد خود در گذشته 

مربوط به مرحوم سفر  نموده مدام خاطرات ایشان را ذکر 

کرده و یادگارهایش را رج می زند .حتی در این راستا

دست به کنکاش می آلاید هرچند فعل او دردید دیگران-

اش وسواس حساسیت و...لقب گیرد.

اما سنگ های غالبا سیاه و سفید قبرستان بیشتر از

آنکه بر جنازه زیرخود فشار آورند با هربار زیارت اهل

قبور مجموعه این ذهنیت های کاذب را شسته وطرف

زنده قصه لاجرم احساس سبکی از فشار مذکور می کند.

چون زیست درلحظه به وی تلقین گشته

اما مرقد مومن مثل سید عالم شهید و...

جدا از این بخشیدن واقع بینی ترس چنان شیرفهم 

شدن آنی و افتادن دوزاری طرف را می گیرد و  وحی سان

به قلب اش ندا می دهد که:

ما زبالاییم و بالا می رویم

#چهل-اختران

متوفی پنجشنبه

السَّلامُ عَلَى أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ 

ازشب پنجشنبه تا ظهر جمعه ایام آزادی ارواحی است که جدا از

اهل ایمان ناب شامل لغزش کاران نیزمی گردند. البته به شرط

نفی  عداوت با آل الله(علیهم السلام)و عدم استمرار به گناهان.

لذا خدای متعال حسب حکمت خود ملک الموت(ع) را دقیقا در

همین حد فاصل زمانی به سراغ نیکان روزگار و نظرکردگان

حی  خویش می فرستد تا عذاب کمتری را حسب جان کندن 

متحمل گردند یا داخل حرم  مسجد و حسینیه نفس کشیدن

آخرشان را قرارمی دهد که حالت مشابه آنچه بیان شد دارد

#المومن-کیس

مونس

گسستی ازبر و من بی گذشت می مانم

فقط برای تو تا که هست می خوانم

نشسته ای به دلم کی شود که برخیزی

همیشه با بلمم سمت قصد می رانم

خمار نرگس چشمت تو شاه و خاقانم

فدای طرز نگاهت که رفته سامانم

نمی شود به لبش گفت زحجر نالانم

به مویه های قرینش شبیه بارانم

فراغ تو هرچند سخت شد است اما

یقین به وصل می رسم ازنو به پایانم

شب اش سحری یا صلات ظهر انگار

دو چشم بسته و بازش انیس جانانم

سروده سعیدحریری اصل.تیر1402ش

بارمسافر

این دست  شایدگاه آخر برگردن یاری بودست وهم درمیانه جعد(مو)

زرافشاری یا نه پیاله(شراب)برمی داشته وبشکنی ایضا می زد

نمی دانم  ازبد و خوب  اما فل حال که حتی توان کشیدن وجابه جا کردن

خود را هم  دگر ندارد

راستی دراین سفرکه او پیش گرفته چه می توان بعنوان بار مسافر

برد؟ یانه قرارش براین مدار هست که لخت و پتی راهی شود تنها به 

واسطه کفنی که تا دخمه و گور کش می آید و زان پس بندازبندی 

می رمد که باید ولاجرم قرارشده جزاین اش والظاهر دیرترنپاید.

اما نه اندکی صبر!آن دستی که برسریتیمی کشند به نوازش و

روی خاک پای مسافری غریب با نیت غبارربوبی یا همان که ممتد و

مدام برسینه خورده و دل را به شوک وصرافت تکرار نام زیبای

ارباب (ع) انداخته ازاین قاعده کلا جدا است و چنان سبک بال که 

تایران ملک عالم ربوبی و تا بالا نیز عنقای عرصه نیل فام  برپهنا

(آسمان) جورنده متن آبی نفتی ژرفا مدام دولا (دریا) به گرد پایش 

هم نمی رسند.

اللهم صل الی سیدتی وساداتی و انهم اربع عشرمحکماتی

#شعائر-حسینی

بانو(س)

(تقدیم به برنادت سبیرو دختری که بانو(فاطیما(س)) را دید)

اگر تنها به اندازه سوراخ بند انگشتی فضای باز روی قبر باقی

ماند که میت تازه بدان دفن شده بوی فساد بسیار بد آن 

فضای کل قبرستان را برمی دارد.

اصولا تجزیه بعنوان مرحله آخر و بلایی که مطابق علم فیزیک

و نسبیت مد نظراش سرآدمی می آید بی درمان ترین قسمت

ماجرا است. چه علم ساینس معاصرنهایت بردش تنها پژوهش 

و معرفی چنددوای مفید ضد پیری از بهر جانداران است و نه 

سالم نگاه داشتن جسد بیرون محیط ایزوله ای چون یخچال و...

داروهای گیاهی و شیمیایی درتقابل با مریضی هستند اما

آنچه درمان متافیزیکی تحت عنوان کلی شفا را متمایز می کند

در محوریت بحث باطل السحر نهفته.

قطع سیم کشی طلسم های منفی و پیچیده عالم تنها از دست

الماسی برمی آیدکه برنده ترین چیز گیتی هست وآن درشکل

اعظم خدا ورتبه دو م چهارده تن پاک(علیهم السلام)هستند .

وقتی جسد مومن پس از گذشت سالها درقبرسالم مانده 

یعنی خداوندبه ما می فرماید:شاهدباش که با وجود رسیدن

وقت اجل من این بنده را از شفاء و درمان خود محروم نکردم!

پس در عین حادثه عظیم و یگانه دردناک مرگ چونان خوابی

آرام و سبک این همه را بهروی خلاصه و سهل نموده ام.

بله برنادت سبیرو تنها شفا یافته ای نیست که بانو(س) را

دید اگر پای درد دل پرستاران با سابقه اوژانس و آی سیو 

اندر هرگوشه جهان بنشینید سخن از رویت دختری جوان و

نورانی در لحظه احیاء مریض به آستانه مرگ توسط وی  است

#شهادت-مادرم-افسانه-نیست

علاقه روح به درخت

السلام الی اهل لا اله الا الله

نبات و در شکل کامل درخت تنها موجود حی روی زمین است که نماد بارز معراج 

و سیرالی الله می باشد از ریشه های دراعماق خاک و بهره برنده چشمه های

زیر زمینی تا آن نوک برگ های لرزان درمیان بادهای فوقانی پرازاکسیژن ناب.

ارواح مردگان اما اگراز اهل ایمان نبوده و توفیق عروج بعد از مرگ را نیافته

باشند اندر روی زمین حول منزل سابق  و اسباب خویش هم البته قبریا محل

به قتل رسیدن شان پلاس وسرگردان هستند.

به چشم آدم های زنده آمدن ایشان هم بیشتر با نیت یادآوری لحظه کشته 

شدن خود و خواهش از بهر گرفتن ومجازات عامل فقدان او از دنیا است.

لذا و مطابق نظر علمای راستین مذهب حقه جعفری چون مرحومان شیخ بهایی 

نخودکی و...(صاحبان علوم خفیه) ایستادن درمقابل بادی که از میانه درختان

قبرستان گذشته و به تن فرد زنده می رسد مرگ آور وخطرناک است 

چون مقداری از انرژی و خصائل روح مجرد(مرده) راهمراه می باشد...

برهمین منهج پنج روز واپسین سال که مقارن با وزش بادصبا و سبز شدن

گیاهان به طبیعت هست را در ایران باستان پنجه نامیده و باور داشتند :

ارواح به محل خانه و زندگی خود در آن سرمی زند و رویت ایشان به 

خواب هم بیشتر و واضح از نظر بستگان  هست.