حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

اربعین

(به جهت اربعین حسینی درسال 1444قمری)

راه  صفا نمی رود مروه بی بنای تو

کرب و بلا یقین بود معنی بر منای تو

طوف حرم گزیده شد زان سبب ای امیردل

تا که  به طوق دیگران در گذرد برای تو

زمزم  جاری زمان جسته  زیر پای تو(1)

رکن و حجر یقین بود مقصد با صفای تو

کعبه اگر چهارشد ضلع و برش بدان سرا

شش جهت است بیت حق در پی ابتلای تو

جان کلام و لب حرف جمله شود فدای تو

صحن و حریم مانده از رفتن دربلای تو

(1:کنایه از اینکه چشمه زمزم جاری در

مکان اززیرپای حضرت اسماعیل(ع)

جسته ومربوط به عرض تاریخ است اما

نهضت امام حسین(ع) درطول زمان 

تشنگان حقیقت راسیراب می کند)

سروده:طلبه سعیدحریری اصل

وصیت طلبه سعیدحریری اصل1

تا قبل آن دمی که او رادیدم بزرگ دعای هماره ام  ازدرگاه الهی

این بود که چشمکی از غیب نشانم دهد و سربسته گویم تان 

که بقول حافظ شیراز شب تار و بیم موج بیش از این امانم ندهد:

وجودشهیدسید محمد باقرعلوی(ره) مصداق پنجره ای شد تا

ببینم آنچه را که نتوان به لفظ الکن و قلم کوتاه اهل دنیا درآورد...

آری درست  هست که بانیان حقیقی قتل وی با پیمان شکنی 

در باب قولی که زیرسقف خانه خود به جهت اجازه دیدار مجدد

او از بهر بنده داده بودند سبب شدند که ملاقات بعدی ما به

قیامت بماند اما چون حقیقتا بر مقوله معاد جسمانی باور

دارم و می خواهم هرچه زودترلقاء مجدداش حاصل شود

وصیت کرده ام جنازه مرا زیر پای او در قبرستان بقیع مجاور

مسجد مقدس جمکران خاک کنند تا مجرد از تبصره بحث 

رجعت عهد ظهور امام مهدی(عج) آن زمان که باران ریح

شروع به ریختن کرد و حضرت اسرافیل در سورخود دمید

اولین ازآشنایی باشم که دوباره در برش گرفته می بوسد

(اینجانب با پیگیری از مراجع قانونی:ثبت احوال.نیروی

انتظامی.شرکت واحد اتوبوسرانی .وزارت راه و ترابری

سازمان بیمه و تامین اجتماعی.بهزیستی.نظام وظیفه .

آموزش و پرورش و...نیز رسد عینی مدارک مستندی که 

به علت عدم نسبت فامیلی با متوفی امکان گرفتن نسخه 

فتوکپی برابر اصل آن را نداشتم این مطلب را اعلام داشته 

و اندرهر دادگاه مشروع راضی به شهادت درباره آن هستم

 که رفیقم عکس ادعای بعض بستگان نا اهل اش نه در خط 

ویژه اتوبان امام علی (ع)تهران از پشت موتورسیکلت افتاده 

و نه به اتوبوس شرکت واحد خورده است...

بلکه تنها جسد وی توسط پلیس دراطراف پایتخت کشف و

حسب شواهد غیرالزام آور و به دلیل تشخیص مامورین

با عنوان تصادف فردپیاده با اتومبیل سنگین گواهی شده

که راننده احتمالی و عامل ظاهری سانحه متواری گشته

بود پس بلاشک جهت سوابق حاد پزشکی مستند و این سند

اتهام رهاسازی فرد ناتوان درمعابرشهر و جاده بربستگان

وی منظوراست و قابل پیگیری...)

خدایا همچنانکه در دنیا زیارت آن  ولی مسلم ات را نسیب

حقیرنمودی به قیامت و انشاء الله رضوان خودت نیز توفیق

تجدیدش عنایت فرما و محبوب حجت (عج) حبیبم با حضرت

قاسم بن الحسن المجتبی (ع)محشورنما:آمین یا رب العالمین

(کلمه برداشته در تصویرفوق به اشتباه براشته درج شده. باپوزش)

رقیه بنت الحسین(ع)

نشسته کنج خرابه  اسیر دزدان است

همان که در برنسوان صغیر ایشان است

کشیده دست تحیر به روی خود ای داد

که جای لطمه سیلی  هنوز سوزان است

سه ساله خود نوه دخت امکان  است

کنون به بیت حزان مثل مام  گریان است

گرفته شد حق وی گوش تا به گوش آری

چو باغ فدک که در خزان دوران  است

فواد سمع و بصرهان ندار سامان است

نفس که می کشد از درد لزران است

به بعد نبی فاطم از قضا پژمرد

رقیه هم بدون پدر ابر باران است

شبی که تیرگی اش سخت عریان است

ز ناقه فتادن به لفظ آسان است

رسیده از سرطشت کوس رسوایی

که خیضران ستم بر لبان قرآن است

به دامن اش بنشین تا برش جان است

الا تویی که سرت اسم سبحان است

(سروده طلبه سعیدحریری اصل.صفر1444ق

ستون حنانه

عمود آهنی جانم فدایت...همان پای قد بس دل ربایت

کشیدی رو به بالا تابگویی...چقدرش مانده تا کرب و بلایت

صنوبر یاسمین سوسن سترون...کجا داردشمیم دل ربایت

ستون فاخر حنانه جستم ....همین جا لابلای مهره هایت

هوای شور و وصل دیگری بود...که سر زد هر نفس ازلابلایت

تقید نیست اینجا حرف عشق است...که کنه هستی اش شد مبتلایت

همه فانوس ها در بحرمواج...بیفتند از صف اش بر انتهایت

سماع راستین تنها تو کردی...چه رقصی بهتر از طرز بنایت

سروده طلبه سعیدحریری اصل.شوال1443قمری


ابتهاج

امام حسین(ع):اگردین ندارید لااقل دردنیا آزاد مرد باشید.

(یک سوسیالیست ولو مجرد ازدین بلاشک بر پیرو مکتب 

ضاله ای مثل بهائیت شرافت داردچه حرکت فکری خویش

را بر مبنای خود آگاهی قرارداده...)

تقدیم به  هوشنگ ابتهاج فقید:

حواسم را نشاندم تا تو آیی...سر اعماق واژه پا گذاری

پلشتی هر آنچه کشته گلچین...از این مزرع پاییزی درآری

شهیدی که به خون غلطیده باری...تنش سبزو به سرو نو سرایی

تخلص را اگر در سلک فیض است...به سان سایه ای با خود کشانی

می ناب ات بر بدمستان نمایی...کشی شان ازقضا سمت رهایی

چنین مخموری بی حد و تمثیل...همی باید که چون در درفشانی

                                                   

سروده طلبه سعیدحریری اصل.امرداد1401ش

طلبه نجفی سعیدحریری اصل(نه باونه برنظام جمهوری اسلامی ایران ام)

بر هردو بیت زیر منتسب به ملای روم صاحب مثنوی معنوی ان قلت نقد و

نفی هایی ازسوی صاحب نظران واردشده است

کورکورانه مرو در کربلا ....تا نیفتی چون حسین اندر بلا

کجایید ای شهیدان خدایی...بلا جویان دشت کربلایی

اما رجوع به رسانه و درگاه های مجازی بخش دگم و جناح راست جمهوری

اسلامی ایران نشان می دهد که ناشیانه درصدد نفی یکی و پر رنگ کردن

آن دیگری هستند چون نوک تیز اولی به سمت امام حسین(ع)مورد

قبول ملت است و هم دومی عین کلام راس حاکمیت...

این مصادیق عینی تفسیر به رای ها را هم اگر از زبان نقد برآیی که جز

بزرگ داشت و ارج نهادن به طرف مقابل درقاموس اهل فضل و حریت

نیست دیریا زود ذیل اتهام های مثل اقدام علیه امنیت ملی و...خواهند

برد و عاقبت چون منی را بدان جا خواهندکشیدکه مسلمان نشنود کافر

نداند...بله نیش عقرب نه ازروی کین است اقتضای طبیعت اش این

است...دریک نظام ایدئولوژیک حتی و هر چند بایدک کشیدن عنوان

اسلامی هوای خنک باور و آرمان چنان آدمی را بر می دارد که زمین گرم

حقیقت و واقع را ندید بگیرد...اما به حقیرچه! صلاح مملکت خویش

خسروان دانند وقتی تنها حق و تکلیف اینجانب درقبال حاکمیت فعلی

 یک شهروندی غیرسیاسی بیش نیست نه پست دولتی دارم و حتی

 پیش نمازمسجد و خادم اماکن مقدس و... ذیل چتر اداره اوقاف نیستم

 اصلا طلبه وابسته بر مرکزمدیریت آنها نبوده و مدارک مربوط به تلبس-

ام در حوزه علمیه نجف الاشرف ودفترایشان به قم المقدسه ایران

موجودهست و یک ریال در عمرخود ازداعیه داران اجتهاد اندر مقامات

 آن جزشیخنا استادحاج حسینعلی منتظری(ره)ب عنوان شهریه وو جه

شرعی نگرفته ام پس بقول معروف آیا غیراین می ماند که:

عیسی به دین خود موسی بدین خود؟

بدین وسیله اعلام می دارم:

 الحقیرکمترین طلبه نجفی سعیدحریری اصل هیچگونه اعتقادی

 به مبانی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی ایران اش نداشته 

و نه درقول نه به فعل فعالیتی به نفع یا ضدآن انجام نمی دهم 

لذا ازکلیه مخالفان و حتی حامی دو آتشه آن(اصولگرا) یا کم شعله-

 تر(اصلاح طلبان دورن حاکمیت)تقاضا دارد قبل هرگونه پیش

 داوری یا اجرای حکم جزایی و ابرازعقیده درباب اینجانب به امروز

 و فردای که شاید به حکم کل نفس ذائقه الموت 

اندر میان شما خلق حی نباشم درباره بنده قضاوت کنید چه با

ملاک شرع مقدس اسلام ناب محمدی که جزتشیع علوی نمی دانم-

 اش باشد چه عقل صرف و اصطلاحا سلیم انسانی  سکولار.

هرکس علی نگفت و سرش را زمین گذاشت

پیش تمام آینه ها رو سیاه بود

علی علی ...علیه صلات والسلام


تبری از سقیفه بنی ساعده


اللهم العن یزید خامسا....فرازی  از زیارت منورعاشورا

تقدیم به روح مجاهد راه خدا ابواسحاق مختار ثقفی رحمت الله علیه

کفری تر از آیین محمد نشد است خلق....گرقاری آن ابن کثیر وثقه باشد

(یعنی نحله ای که قول مثل ابن کثیررا صحیح می پندارند(عامه )برباطل اند)

هرجا که علی نیست بتی جاش گذارید...اسلام چنین مومن آن هرمله باشد

تاصبح قیامت زند این کوس به هشدار....رضاع کبیر ازقبل عایشه باشد

گفتیم بگوید و خلد باز....چون نیش سخن از ثمرش سرزده باشد

مجنون شده درمسلک شان اصل نبوت...بیچاره رسولی که ز سحرغم زده باشد

دوم بگرفت فلته اساس اولی را...ثالث بنگر در وسط مفسده باشد

(اشاره به کلام عمرخطاب مورد قبول ودرج کتب بکری که بیعت با اولی را فلته

یعنی عمل بدی که باید ازآن دوری نمود و بی فایده است شمرده.فساد عثمان 

هم چنان مشهور است که مسلمین شورشی ضدحکومتش بعد قتل وی را

نه درمسجدنبی(ص) یابقیع بلکه به قبرستان جهود مدینه خاک کردند...)

چون زد به سرمفتی این قم تبهکار....بوذربه یقین واجد هر نوع صله باشد

(ماجرای کوبیدن استخوان شتر توسط حضرت ابوذر(ع) برسرکعب الاحبار)

سفتم چو سخن ماند همین تکمله آخر...لعنت به لبم قسمت این ملغمه باشد

سروده طلبه سعیدحریری اصل.شوال1443

کشتی نجات

زندگی دریای بی ساحل شد است...موج هایش لاجرم ضایع شد است

هر یکی باری بیارد چون نهیب...آن دگر از هستی اش عاجز  شد است

بند با او لاجرم کاهل شد است....دست این اهریمنی باطل شد است

بس بلم دیدم ولی سوداش نبود...فلک باقی برحسین نازل شد است

(بلم:قایق ساده. فلک:کشتی)

رانده طغیان فاتح واصل شد است....روزن امید دهر فائض شد است

(فائض:پیروز وچیره)

چون گذشته سابق از کرب وبلا....برنجات جمله خلق حائز شد است

(حائز:واجد شرایط.دارنده قدرت لازم جهت پیشبردامری خاص)

درمدار حق تبارک طی شد است...زنده جاوید آری وی شد است

خاک کویش می دهد هرنوع شفا..ضعف فطرس را هم او فائق شد است

(اشاره به ماجرای شفا یافتن بال های آسیب دیده فطرس ملک با تمسک

به امام حسین(ع) دردروان کودکی حضرتش.کویش:کویشه کاویش مختصات)

صل الله علیک یا اباعبد الله الحسین علیه السلام

سروده طلبه سعیدحریری اصل.محرم الحرام1444

به یادمرحوم حجت الاسلام والمسلمین داودفیرحی

باهراظاهردفتربه سرانجام رسید...حضرت شمس رخت برشب آلام رسید

طایرقدسی وهرچندگرفتی ره خود...پای چوبین زمان بی توبه فرجام رسید

گوربازآمد و برساحت بهرام  رسید...چنبرش بست ولی عبد درآرام رسید

سیرکردم که چه شدعاقبت شیخ مفید...دیدم ازبتن عدم بازبه احلام رسید

اوبشد یاد و دراندیشه اقوام رسید...بی ضیاء نظری برخط پدرام رسید

فارغ ازدغدغه مروه این بود ونبود...زائرحق به صفا برتنش احرام رسید

(مرادازباهر که برسنگ مزار آن زنده یادهم درآرمستان بهشت معصومه(س)

قم المقدسه  درج شده ومطلع این شعراست اسم اشاره به فاعل می باشد)

سروده طلبه سعیدحریری اصل.خواهشا شادی روح استاددکترفیرحی:الفاتحه

شهیدسیدمحمدباقرعلوی(علت فوت )

علت اصلی فوت سید محمدباقرعلوی شکیب عدم مراقبت کافی 
بمنظور
بهبودی 
کامل بعد پرتاب شدن اش ازپشت موتورسیکلت ونجات معجزه آسای وی ازآن

سانحه در سال92شمسی بود که سبب شد در10آبان 1396گرفتار ضعف
 توانایی درصیانت جسم خود شده سراززیرچرخ اتومبیل سنگین درآورد.گواهی
 فوت بیمارستان به شماره شناسنامه 0020542070 درکنارمدارک موجود 
بایگانی دفترچه بیمه اش به شعبه شش تامین اجتماعی تهران خیابان قزوین 
مجتمع شمشیری جنب بوتان گاز باچهاررقم ابتدای1717....درکنار عدم ارجاع 
مدارک بیماری حاد وی به سازمان بهزیستی با نیت تشکیل پرونده معلولیت 
توسط والدین شاهداین اعدا وقابل پی گیری درتمامی مراجع امنیتی وقضایی
 است لذادر صورت شانتاز وهرگونه تبلیغ و...متهمان قتل این جوان ناکام 
نسبت به حقیرطلبه سعیدحریری که مطابق قوانیین رایج جزء اولیاء دم 
حساب نمی شوم به حکم قاضی پرونده شکایت احتمالی اینجانب ازایشان
 قابل پی گیری می باشد لذا به آنهاتوصیه می کنم خفه خون بگیرند وبس
(عنوان قضایی اتهام وارده به والدین او:
رهاسازی فرد ناتوان درمعابرشهروجاده است)


هربارکه کنارت نشستم حسی مثل بودن درساحل دریابه من دست می داد 
وشکفتن یکباره ات اندرقبال هرمحبت ولوخرد ژرفای معصومیت ات فریاد
 می کرد.شداید زمانه راتاب می آوردی وحماقت بعض اطرافیان را 
نمی دیدی چه اینچنین وبسی بیشترقند محبت خود دردل بنده آب می کردی
 تابه هربهانه افزون ازقبل بندی جدید با توجوید.اماچون حاصل نشد و
فرجام ات راهم وقاحت آنهابه مثل پیکرمضروبت خواست که زیرخاک کند 
بایادآوری آخرین نگاه سرشارازکنایه ات درمقابل پدری که بی درک مذاج
 خوب نشده ات بابهانه طلب کاروباری ازحقیرجهت تو داد سخن می داد
 تصمیم گرفته ام تاهستم وقیامتی به پانشده فقط ازآنهادوری جسته وروز
حشرازمولایم محمدباقرکه درود خداواحرارجمله عوالم براوباد بازپرسم 
به بانگ رسا ونیزتنیده دربغض ازسرعقده گشایی:بای ذنب قتلت