ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
کسانی که به خدمت شریف سربازی رفته اند خوب می دانند:
میدان تیر همچون میدان موانع کار بدنی زیادی از سرباز
نمی برد و خطراتی مثل افتادن از ارتفاع و...در آن کمتر است
منتها میدان تیر یک وهن و ترسی در دل سکوت ممتد خود که تنها
با تک تیرها پاره می شود داراست که خاص آن هست.
دو سرباز در کنار هم به حالت سینه خیز دراز می کشند.یکی نشانه
رفته و آن دیگری با کلاه آهنی خود وظیفه پوکه جمع کنی را بر عهده
دارد.
کلاه آهنی های ارتش ایران و ایضا عراق در طول جنگ هشت ساله
فی ما بین با وجود تفاوت های نسبی مشترکا اندازه خرد تری از
نوع باقیمانده شان به دوره شاه سابق ایران داشتند.حتی در مثل
جریان فتح خرمشهر بسیاری از کلاه آهنی های عراقی را رزمندگان
ایران غنیمت گرفته با تغییر رنگ استفاده می کردند.
این وضعیت سبب شده بود حقیر سرجوخه اواخر دهه هفتاد فقط
یک کلاه آهنی عهد پهلوی برای آش خورترین سربازم داشته باشم
چیزی که اصولا نماد سابقه کم خدمتی بود و با فرورفتگی و زنگ زدگی-
اش هم تو دوزی پاره آن اسباب تمسخر.
ولی روزی در میدان تیر وقتی با تفنگ ژ3 مشغول تیراندازی بودم و
سرباز تازه کار همراهم بوسیله همان کلاه آهنی پوکه سلاح مرا می گرفت
اسلحه ترکید
طوری که از شدت ضربه ولگدش نه تنها گونه من در حال نشانه
روی شکافت بلکه چوب قنداق اش هم شکست.
لحظاتی صدای سوت جوری در مغزم چرخید که نفهیدم چه شد
اما بعد که به خود آمدم ملتفت شدم روی لاله گوشم نیز سوخته و
اگر کلاه آهنی بزرگی که سمت چپ صورتم را به بهانه گرفتن پوکه
پوشش می داد از این نوع جدید و کوچکتر بود احتمالا کور می شدم
#یا-خدا