حکیم

عکس تبلیغ عوامل نفوذ ابرقدرت های شرقی و غربی که

 بعض طیف متمایل به گفتمان چپ اش طب سنتی ایرانی  از سر

بیسوادی اسلامی خوانند موازی همان شیوه درمان کلاسیک

و بیشتر رواج یافته بعداز رنساس می توانددردرمان

بهتر بیمار استفاده شود نه اینکه این دو لاجرم درنقطه ای

 یکدیگر را قطع کنند.(استدلال غرب زدگان)

وسط بحران جهانی کرونا آن گاه که یکی درآتش حسرت 

نبود فایزر ملت ایران  را سوزانده(الان توفیقی ایران

 اینترنشنال) و آن دگر  با روغن بنفشه عمق فاجعه 

را ماست مالی می کرد(عباس تبریزیان حسین روازاده و...) 

این حکیم واقعی دکتر محمود زنگه  بود که به  تلفیق

هردو قسم درطبابت امروز می خواند(حفظه الله)

#شیخ-الرئیس

الی اسلام السلام

قرن ها روحانیت سنتی شیعه که قوم  چپول  عیان و نهان  اما به

کنایه صفوی خوانند در فراز منابر تبلیغ برحق نمودند:

عمر خطاب روزی که در خانه علی(ع) و فاطمه(س) شعله زد در

حقیقت به اسقاط نماد و بلندترین علم  انسانیت مبادرت ورزید.

نیز آن گاه بعد قادسیه سپاهیان تحت امرش از پرده های تخت-

جمشید تا کتابخانه های غنی ایران زمین را سوزاندند و به حق

با آن کار  روح اسلام راستین بود که بر سوختن درگیتی  افتاد.

اما دود  هردو شان لختی بعد با کشتن دخترک بی گناه فیروز -

نهاوندی(ع)(لو لو)نیز در سایه کمبود منابع علمی  بعد حکومت

جناب یزد گرد سوم ساسانی(ره) شیوع گسترده بیماری های 

واگیر درقرون بعدی راسبب شد که حکیم  بوعلی سینا هم 

دیگر توان مقابله آن نیافت ملموس شد.

حال وقتی یک ... کتاب تخصصی طب برپایه شیمی درمانی را 

به بهانه احیاء شیوه های عطاری  الو می دهد درحقیقت و به

زبان بی زبانی منهج سران سقیفه را صحیح شمرده و  اندر

ذهن عوام ته نشین کرده است. یعنی با آغشتن آنجا به روغن 

بنفشه سرا زیری قبر بسیاری از کرونا زدگان را لیز کرد

الی اسلام السلام

#سنیان-شیعه-نما

خلع صافی

می دانید با وجود اینکه هرگز دین را ازسیاست جدا ندانسته ام

یکی از برجسته ترین برچسب های  وبلاگ حقیر عکس آن

موضع چرا سیاسی نیستم است!؟

این دوگانگی عمدی را جلو چشم مخاطب رژه می دهم تا

باشد که عکس مشتی آتش به اختیارپلاس برفضای وب جهان 

گستر البته سطحی نگر که با دیدن اش هوا برداشته مثل من

غیرسیاسی را به لیست سیاه اپوزسیون حاکمیت می اندازد 

اهل دقت را یادآور شوم : سیاست به معنی کیاست عین

ثواب و مترادف کثافت یعنی تن دادن به هردریوزگی بهر 

بقاء یک سلیقه و ایدئولوژی ولو ظاهرا خاص است.

در ایام  اخیر و مخصوصا بد از فقدان آیات اعظام سید صادق-

روحانی و لطف الله صافی گلپایگانی نیز دست تنها شدن 

حضرت آسید موسی شبیر ز نجانی (دامت برکاته)به

اعمال رویه ثواب مد نظر ایشان بهر  لطیف تر شدن 

فضای سیاسی کشور جریانی خاص را بد جوری هوا  برداشته 

است...منتها خوشبختی کمپوت گوه تا روزی است که درش

باز نشده و بزرگترین ضد تبلیغ را او خود به وجود کوتاه اش

راه  اندازد .هرچند با هوچی گری این و آن را متهم کند.

پس تنها اندکی صبربیش  از هرفریادی دراین باب 

کارگر خواهدبود چون یا عاقلان درون سیستم به تکاپو

جهت اسقاط ایشان می افتند یا ساعت صفر نظام می رسد

پس: الخیرفی ما وقع

#جهان-آلا

نه بر محسن رنانی3

اجتهاد مقوله و لفظی است که عکس فهم ناقص مثل محسن رنانی نه 

با بروز مثل سلسه صفویه بلکه از صدر اسلام و لحظه شهادت نبی-

اکرم(ص) بنا برسم خورانده شده  توسط عایشه وحفصه برسرزبان ها

افتاد. البته در نزد عامه و عمری ها  اما نحله علوی و خاصه بیشتر از 

دوره  امام رضا(ع)و با میدان دادن به مثل شلمغانی و...به بروز و 

اتکاء بدان مبادرت تام ورزیدند.

اما راستی چر این تفاوت پیش آمد؟ درسایه پاسخ ضمنا باز می توان 

فهمید که آن روایت عرضه شده عهد صفوی درباب ائمه(علیهم السلام)

که بقول استادشهریار:نه بشر توانم اش گفت نه خدا توانمش خواند

صحت دارد 

چون امام مثل نبی خاتم (ص) بردیگر اولیاء و صدیقین افضل است لذا 

در حضور ایشان نیازی به اجتهاد ورزی  غیر چهارده معصوم(علیهم السلام)

نبوده.ولی با بازشدن مدرسه علمی امام صادق(ع)و سپس در عهد

امام رئوف(ع)و بعد تا غیبت کبری حضرت صاحب الامر(عج)میدان و

چراغ سبز دادن به  مفسر محدث نیزفقیه شیعه اندریک شیب

فزاینده حسب شرایط زمانه اسارت عملی ابوالحسن رضا و جواد-

ائمه وعلنی عسگریین (علیهم السلام) هم  ناپدید شدن قهری 

امام زمان(عج) بواسطه گل سرسبد ایشان حضرت عبدالعظیم -

حسنی(ع) و...خواستند که خلع نبود ولی اعظم خدا گرفته شود.

لذا  بعدها هر زمان که شیعه توانی یافت به مقوله فقیه جماعت پناه 

برد نیز پروبال داد چنانکه آل بویه درحق شیخ الرئیس محترم-

بوعلی سینا سربداران شیخ خلیفه مازندانی و حسن جوری نیز 

صفویه بهاء الدین عاملی میر فندرسکی و...(رضوان الله علیهم-

اجمعین) لحاظ  کردند بر آمدی و چیز تازه شمردن چنین مقوله 

مقارن سلسه صفویه هم  به سند متن کامل قسمت های اول و

دوم مصاحبه ای نامبرده دراین باب کمال سطحی نگری است.

اربعین

زائر کجای قصه پای تو جا گرفته...کین خاک بین راهی عطر خدا  گرفته

در شور و شین آخر تا نینوا گرفته...رفته کنار مقتل حائر بنا گرفته

گفتند  زهره مامی اهل ولاء گرفته...چون صیحه می زند او اوج سماء گرفته

لولیده سوی منظور معنی غنا گرفته...روضه چقدر زیبا است عرش خدا گرفته

مطلوب و نزر ما هم باری لواء گرفته...هر چند قاعل هستیم قالو بلا گرفته

هر کودکی ز بابا آری لقاء گرفته...لیکن رقیه خاتون جام طلا گرفته

قاسم به لطف نامه میدان نما گرفته...عباس آن علمدار از شط صفا گرفته

زینب به نطق اش اما جان دغا گرفته...با لحن حیدری او  گوش قضا گرفته

ای داد آن محاسن دیدم حنا گرفته...با لخته های خونی کز ماجرا گرفته

گریه مرا بسازش بی تو هوا گرفته...باران به لطف ایشان قطره شفا گرفته

سروده شیخ سعید حریری اصل.صفرالاحزان 1443ق

#سید-الاحرار

امام زاده تجریش

راهی تجریش شب عید شدم

خدا شکرت که با حبیب شدم

تمام وقت ماه گرد بودم اما

به لطف چرخ پی خورشید شدم

یه سر زدم به سرای حضرت صالح

دولتی آقا دوباره پر امید شدم

نشستم تو صحن کنار درخت چنار

نمی دونم چطور ولی مو سفید شدم

من اصلا دیگه باید می رفتم کجا

مسافری که به مقصد رسید شدم

سروده طلبه سعید حریری  اصل.شهریور1402ش

#پابوس

چپی که راست غرید!؟

در ایران عهد پهلوی دوم با سوالاتی مثل:چرا سه راه شاه 

درحقیقت چهار راه است؟ بر نفع گفتمان چپ و سوسیالیسم

ذهن جامعه را قلقلک می داد.

به امریکای دوره جمهوری اسلامی ایران با  بقایای همان رژیم 

سابق ساقط شده  که زیر بار مشت و لگد انتقاد گرفته بود

البته درحد توان و رندانه از دردوستی و رضا درآمد 

و اما این آخرهای عمر  اندر آلمان انگار باب  اصلاح طلبی 

گشوده بود  تا شاید دوباره دریچه ای به سمت وطن گشاید.

منتها تنها مستقیم بی هراهرم فشار واسطه و...

در نتیجه شد چای ریخته قوری شکسته نیز جنازه ای که 

پیچیده ماندنش در نایلون سالها جلوی پوسیده شدن  آن

را گرفت نه اینکه قدیسی اندر کار باشد(اجسادجاویدان)

شرقی غمگینی که غربی رنگین نیز هم بود!؟ ولی آن در

ذات و این به انزار و باری با چنین رویه نمکی  که به  هماره

زندگی داشت  جلو محو شدن خاطره اش دیگر گرفته شده.

#میخک-نقره ای

آخرین فشنگ

خشاب ها روی ام خالی کردند فقط به خاطر تو!؟

اما من  با این تک فشنگ یادگاری ات هر وقت

که خواستم زبان به شکایت گشایم دوباره

یادم آمد که سنگر آغوش ات است که تا

اینجای قصه جان به در برده ام.

حالا هم باری به جای چکاندن ماشه چنانکه

گروم صدا کند بلکه دوا نیز هم درد ربودن

جسم  ات را از بغلم. باز به آن روح بر جا مانده

و عطر تن تو تکیه کرده و بر می خیزم .

باری با همه توان و گاماس گاماس پیش

خواهم رفت چنانکه به تکه های وا

مانده تو  باز رسم :خیابان غیبی پارک

مهران و تک یادگاری سربی  مان را تند

و مدام  به زنگ درمماس خواهم کرد

جای انگشت  اشاره به امید آنکه 

شبیه ترین برادر به تو قفلم  گشاید تا

سفره دل و  راز نهان برش پهن نمایم

 و راستی چه انتقامی از بهر ناکس کس 

نما که بعد فهمیدن حقیقت بی کس شود!؟

و چه اجری نزد فدایت بهتر مگر گذشتن

از جان چون کمان شده  خان و تراز مگسک

و خوردن به هدف  این تیر خلاص؟

#شهید-سید-محمد-باقر-علوی

باران

باران  چقدر ساده  ره بر غم اش  گرفتی

گفتی به هوش مسکین گر طالب شگفتی

با آنکه رفته را در خویش و  تن اش نهفتی

مانده به چند داری؟ ور نه تو خود خرفتی

وقتی که صوت رعد  از اینجانب آن شنفتی

سیل ام ببین و هشدار کز مصدرش نیفتی

رنگین کمان که سر زد لعل نهان شکفتی

هر  پرده ای که افتاد سیمین ترش بسفتی

سروده سعیدحریری اصل.شهریور1402ش

#نم-نم

رحیل

دقیقا معلوم نمی کند حتی برای خود طرف که

او از روی زندگی رد شده یا بر عکس 

منتها جهت شفافیت چند تا کار می شود کرد!

دنده عقب گرفت و خطر احتمال برخورد سپر 

جلو ماشین عقبی را به عقب ماشین جلوی بر

جان خرید یا  تخته گاز رفت و زیرلب گفت:

گور بابای گذشته 

لاکن و این وسط می توان حتی  زد کنار 

نشست و یک دل سیر مبداء مقصد نیز 

طی شده طریق را چک کرد ولو دور دور

و دست آخر به اینجا رسید که: ای دل 

غافل اندر این جدال پیش آمده زمان

از همه سواری گرفته و اگر جای فکر کردن

به کجای کاری درچنین  اندیشه بودی که

چقدر وقت برای جبران داری بهتر بود

پس یعنی نفس که می کشی هنوز امید

این هست که پا شده رد های چرخ نادیده

گرفتن ها را روفته و باری باز بروی 

چون را ه تو  را می خواند برای ادمه مسابقه

با مسیر لحظه ها و وجودت که سرجمع 

می شود دوره و فرجه  تو 

نو بهار است درآن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد تو در گل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

خواجه حافظ شیرازی

#تکفین

یادم تو را فراموش!؟

هر پنجشنبه یا جمعه که گذرت به قبرستان افتاد حسب زیارت

اهل قبور سری هم به قطعه کودکان بزن و ناباورانه شاهدخلوتی

آن حتی درایام آخر هفته باش!؟

جز قبرهای که طفلکی تازه درش آرمیده مابقی غالبا متروکه اند!

انگار مدتها است از گوشه ذهن والدین دور انداخته و ندید 

گرفته می شوند...

خوب چه می توان کرد خصلت غالب آدمی زاد است که در زندگی  

ازنو و رابطه های جدید سرش را به فرزند زنده یا ازدواج دوباره

و...گرم کرده بچه مرده اش را به فراموشی سپرد.

اما ومگرنه اینکه خدا چنین محدود نیست و بری ازهرمعیوبی 

هواس اش به همه کس و چیز هست!؟

پس حکم ربوبی برآن قرارگرفته که آرمیدگان درمثل قطعه31

بهشت زهراء تهران را پرندگان بهشتی فرض و با امکان پرواز 

آن هم درساحت مبسوط عدن خویش تسکین چنین هرمان ها

دهد و باری منتظران ظهور حق جدید(امام زمان(عج)) رانیز هم

با فرجه خاص تشرف و توسل نوازد.یعنی بهره مندی وافر از 

آفتاب پس ابری که شاید به چشم و حس بسیاری  نیاید اما

هست چنانکه باید و بکارآید درحد شایسته بی آنکه نامحرمی 

را یارای دست درازی به وی باشد...

اللهم عجل فی فرج صاحب هذا الامر

#طاوس-اهل-جنت

مالیدن !؟

(خدا حافظی جنجالی محسن کیایی ازاینستاگرام:انصاف نیوز)

دمش گرم محسن کیایی. شیرین از دست مالیات سلبریتی ها

در رفته و کیسه را که برای آن دوخته بودند سوراخ کرد...

جدا از بحث پرداخت مالی  به دولت صرفا بخاطر معروف بودن

چون هیچ پلت فرم دیگری تمرکز و ترافیک اینستاگرام  را

ندارد که بتوان به بهانه آن راحت و بی عواقب مثل آقای بازیگر

 را تلکه  نمود فحش داد حتی سرکار گذاشت و....مخصوصا لایو.

درعین اینکه آش دهن سوزی نیست و عوامل پرپوگاندا حتی

 راحت تر از بعض مشابه های داخلی با فرستادن

مشتی گزارش الکی بانیان اش را تحریک و آنها هم ترسو ...

لذا و القصه بلاک ات می کنند

سزای ابله همین است و بس

که عاقل از او  رمین است و بس

#فرار-به-جلو