حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

وصیت آقای منتظری به یک طلبه

خدا رحمتش را بر روح منور و جسم مطهر ایشان مدفون در زاویه حرم بی بی فاطمه-

معصومه(س)وافر بی قطع و حد نماید 

سالهای بعد از وفات شیخنا استاد آیت الله العظمی حسینعلی منتظری(ره)یکی از 

مطالبی که در درس تفسیر نهج البلاغه  بدان تاکید کرده اصطلاحا مانور می داد 

تا خوب در ذهن مخاطب پخته شود به عینه  وملموس جهت  حقیر  واقع شد.

ایشان سه واژه مارقین قاسطین و ناکسین را شرح داده می فرمودند:

حالا یک روستایی اهل پاکستان که بیچاره با نیت خیر خیال می کند :شکر آب 

بین مولاعلی(ع)و سران زر وزور وتزویر صدر اسلام خیلی حادنبوده وسنت مد

 نظرش نه مال معاویه بلکه نبوی(ص) است  در کجای این تقسیم بندی قرار

دهیم آن هم با عنایت به آیه شریفه:

هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَو9سوره زمر

لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا.286سوره بقره

سیدنا آیت الله بروجردی و حاج سید محمود طالقانی(رضوان الله علیهما)  ایضا 

بنده سر این جریان صحبت هایی داشتیم و آخر حساب عوام عامه را جدا کرده 

شایسته ندیدیم که آن کنایه و بازخواست ناراحت کردن در شان آگاهان ماجرا 

که بیسواد یا طلبه سطح پایین مثل الازهر مصر و...نیست رابا این بندگان خدا 

یکی بگیریم یا حتی فردی چون شیخ وقت الازهر که حسن نیت مظائف داشت

(شلتوت) چنانکه کمونیست های ملحدهم یک درجاتی از مفهوم اهل کتاب

شامل شان می شود اینها که جای خود دارند.

اما صحبت سراین هست که: آخوند نخاله بکری عکس همه ارامنه زرتشتی 

کلیمی مندائی یارسان یاعوام عامه لیبرال مکتب چپ و...که ذکر شداین همه

تناقض را درکتب و منابع مقدس مورد قبول اش دیده اما با کشتن 

وجدان نمی گوید:حق با شیعه مولا ناعلی(ع)است.

باز و صد حیف که بعض مدعیان روحانیت سنتی بدون درک این ظرایف

امثال ما رابا عمری  ها جمع زده یک عده سنی شیعه نما هم از آن ور

بام افتاده جهت عوام فریبی به من نوعی اشاره و تمسک می جویند.

در حالی که هردو اینها برباطل است و بس .ماانشاءالله درسبیل خدای

 متعال و آن چهارده نورمقدس(علیهم السلام)هستیم

آشیخ سعید:نه آنقدر شوری  نه اینقدربی نمکی

#انصاف

شاگرد منتظری!؟

شبکه وهابی کلمه با دست آزیدن به هر حربه نخ نما وعوام فریبانه 

اندر کل لحظات پخش خود روی ماهواره ها و وب جهان گستر فقط به 

دنبال کوبیدن مذهب حقه جعفری و خشنودی ضمنی مثل مفتیان

سعودی است و در این میان یکی از لقمه های چرب و دندان گیر

تمسلک ظاهری و البته استحاله وتو خالی شده به اندیشه های 

فقیه عالیقدر شیخنا و استاد آیت الله العظمی حسینعلی منتظری

(رضوان الله علیه)آن هم بواسطه و ابزار شاگردی یکی چون احمد-

عابدینی است که درمصاحبه با بی عقلی مانند عقیل هاشم زهی 

تبلور می یابد لذا و من باب نمره داغ کردن این اولاد عایشه...

بعنوان کسی که کم و بیش از شاگردان آن انسان والا حساب

شده متوار محفل درس اش را در کوچه دوازدهم خیابان شهید-

محمد منتظری قم المقدسه درک کرده ام می گویم:میان افکار

احمد عابدینی و حاج شیخ حسینعلی منتظری(ره)تفاوت از زمین 

تا آسمان است و داعیه حشر و نشر وی با آن مرد خدا ایضا الگو گیری

از منظومه فکری او در نظراتش به مصداق داستان یکی شاگرد

سفال سازی است که فوت آخر کوزه گران را یاد نگرفته بود.

لعنت الله علیه!؟

چون با وجود داعیه شیعه گری جز جاده صاف کن عمری ها و

اهل سنت نه نبی واپسین(ص) بلکه معاویه پدر یزید نیست

پس و من یتوکل الی شمس الخفی (عج)می گویم:

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق 

بر او نمرده به فتوای من نماز کنید 

#سنی-شیعه-نما

آراز

والذین یکنزون الذهب والفضة ولا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب ألیم 

صمد را موجی از بام نفس1 برد

به پایین یم و تمثال ارس2 برد

ولی من باز با خود در فکارم

چطور او ماجرا را از هدس3 برد

سیاهین ماهی4 بی هر هوس برد

گذشت از راحت و میل قفس5 برد

گرش ملحد بود حزب کمونیست

فدایی آرمان اش تا  جرس6 برد

بدیدم چرخ گردون هر عبث برد7

ولی انسانیت از آن سپس برد8

سروده سعید حریری اصل

آراز آراز خان آراز

1.کنایه ازمرگ2.رودخانه ارس قتلگاه صمد بهرنگی

3.شکنجه و رنج اشاره به دست قدار روزگار نامرد

4.ماهی سیاه کوچولو از آثار صمد

5.میله آهنی زندان ونماد اسارت

6.بانگ جرس اشاره به متا فیزیک

7.به معنای باخت

8.مترادف پیروزی

#سوسیالیسم-خاص-ابوذر

#سرمایه داری-عام-عثمان

انکار عاشور!؟

در آمدی که:عاشورای 61 ق به فصول سرد و فاقد هرحرارت جگر پزی

بوده که نقل محفل  عزاداری روضه خوان و اسباب آبقوره گیری(کنایه -

اشک وبکاء) است(نظر شاملو درباره قیام کربلا) و این یعنی:

 ابلها مردا من عدوی تو(یزید و لشگر کوفه)نیستم انکار توام

(بیتی از سروده های احمد شاملو)

اما ورق ازاینجا برمی گردد که اگر لحظه بیعت گرفتن پیامبر(ص) از

بهر علی(ع)یعنی غدیر خم نخستین را به اقرار غالب مورخین حتی 

غیرمذهبی مترادف لحظه سال تحویل خورشیدی وایران شمرده اند

چون با گاه شماری پیش رویم روز عاشور مشهور قطعا در نیمه گرم سال 

واقع شده است ولاغیر

القصه و من باب پاسخ کلوخ انداز نخست می گویم:ابله خودتی و بس

#چپول

پشت بام رفاه!؟

در آذری ضرب المثلی است که می گوید:آنکه سبک گریه کردن صحیح

در عزاداری عزیز از کف رفته نداند حقیقتا متوفی را گور به گور کرده.

حالا شده مصداق اش ماجرای پشت بام مدرسه رفاه!؟ در یک سو سلطنت

طلبان و...هستند که مثل نصریی رئیس و شکنجه گر ضد انسانی به ماهو

ساواک را سرباز فدائی وطنی جا می زند و داعیه ناجوانمردانه کشته شد ن اش

دارند و در طرف مقابل سیاسی  ایدئولوژیک مذهبی حاکم که هیچ رقمه حاضر

نیستند اقرار نماید: مثل مرحوم سپهبد نادر جهانبانی نکات مثبت و ملی فرای

بحث رژیم پهلوی دوم هم داشته است.

ولی و دراین وسط بسوزد پدر یک عجله ساده!؟ که قادر بود چون غلام عباس 

هویدا را هم تراز رهبران نژاد پرست صربستان اندر ماجرای قتل عام ملت بوسنی

و کوزو روانه دادگاهی مشدی و پرپیمان کند تا به درس آموزنده تاریخ بدل شوند

و دلیل حقانیت مسلمانان بالکان اروپا  یا بانیان انقلاب اسلامی57ش اما نکرد...

#جوراب-استارلایت

خبر داری!؟

علی آقا شنیدم که گفتی: نسل من و دهه هفتادی ها سطحی زندگی می کنند.

(پایان نقل قول)

اما فرجام چنین حیاتی بلاشک مرگ تلخ و حیف شدن بی برو برگرد هم هست.

وقتی در اورژانس تهران با چشم میزان تصادف خودکشی و روان پرشی هم 

سالان ات رادیدم یعنی همان مقطعی که بعد اش با کاهش جمعیت شدید 

مواجه شدیم و می توان به ایشان لقب آخرین فصل بچه آوری کم و بیش

نرمال ملت ایران را داد.

تازه فهمیم چطور دهه هفتادی ها یعنی پدران و مادران جوان امروز با

سبک زیست سطحی و اولویت یافته از عاطفه خود راحترین راهکار را پیش

گرفته و عامیانه می فرمایند:بهتراست با این مشکلات یکی دیگر را به

این دنیا آورده و بدبخت نکنیم.

البته و با حساب دو دو تا چهار حق هم دارند. مخصوصا وقتی بسیج و

پرپوگاندای ایدئولوژی محورهای مذهبی پا به میدان گذاشته و لج

این متولدین برهه مذکور را بیشتر در می آورد.

اما داداش!؟زندگی عمیق به من و تو می فهماند از شعائر دو بچه

کافی است تا اینها که خیلی ببخشید لوله تناسل با عمل می بندند

نیزآنها که درعین بی شعوری فقط کارخانه جوجه کشی را بی توجه

به درد تعدد گربه های جامعه (مشکلات) سر لوحه خود نموده اند

جمیعا و هنوز نفهمیده اند حس پدر و مادر واقعی را.

چون در یک کشور به نسبت نرمال حداقل از بعد اقتصادی آدمها

فراخور وضع و حال خود اولاد دار شده و از آب و گل درشان می آورند

لذا از آنکه بخاطر توصیه پزشک ناباروری گزیده تا مرد صاحب دو زن

و چند کودک مشترکا اندر رسیدن به هدف تداوم یک ملت نقش 

مثبت دارند.

شادمان عزیز کلید و جوهر سطحی نبودن من نوعی در یک کلام و

مخلص اش به همین ساده نگذشتن از حق و استحقاق فردی 

بقیه هموطن  ولو دگر اندیش وخلاف فکرم ختم می شود

والا:حیوان خبرندارد ز جهان آدمیت

#دهه-هفتادی

تبصره قصه!؟

اهل سیاست باهمه اختلافات وکش مکش شعارهای مشترکی

هم دارند که اگر عمیق بنگری بسیار و  ایضا آبکی است!؟

می گویند:تو که مشارکت نمی کنی پس حق اعتراض به 

عواقب برآیند این دموکراسی موجود را نداری و بس.

اما راست و حسینی اش من مخالفتی با آن ندارم !؟ولی به

سبک برخی از این اهل سیاست یک تبصره و ولاکن 

بدان می بندم و بس.

کدام حزب دار و دسته در عالم است که راضی به

دادن اطلاعات مخفی و طبقه بندی شده به کسی شود

که می خواهد تحقیق عادلانه کرده و در نتیجه مثلا

پیرو بهمان جماعت شود!؟

و جواب اما به هزار و یک بهانه توجیح و مصلحت ضمنی

نه است ولا غیر

خوب در تکمله و از این دست ما هم می گویم به بانگ

جلی و همه گیر:سری که برای من نمی جوشد می خواهم 

سر سگ در آن بجوشد.

از علائم ظهور و دولت امام عصر(عج)همین روشن و باز

شدن تمام ابواب و پستوهای علم در ضمینه های متفاوت

و گوناگون است

اللهم عجل لولیک الفرج

#انا-من-شروطها(کلام ابوالحسن رضا (ع)در سفر اجباری مرو)

اینجای کارم!؟

در آمد که:

حاجی کجای کاری !؟خانواده و ناموس حی و حاضر طرفی که

موی دماغشان شده گروگان می گیرند تا خودش را آفتابی

کرده تحویل دهد

حالا تو حی بشین و بلغور کن روآ داری قشر خاکستری و...

در پاسخ اما:

عمه و اجدادشان را تک تک می شناسم که بر تو زبان نفهم 

می گویم:به بی حیا سلام بده و رد شو...

ببین اینجای کارم که :آن خانواده خواهر و مادر داشته طرف 

سهل است اصلا می دانی یخ گذاشتن روی  بقول دایی جان 

ناپلئون عضو شریف و به گروگان گرفتن امکان اهل و عیال

دار شدن از آلت مذکور هم بدترش هست که می کنند.

باز شاکی شد:جانم شما اصلا نگاهت سکسی است چی

گفتیم و چی شنیدیم

جمله آخرم راحواله دادم و بس.که در خانه اگر کس است 

همین بس باشد:

آره بس که خودت دافی کل مابقی را شکلات می بینی

البته ازنوع و چاشنی تحریک کننده اش

القصه  همه جوانب رادیده وسنجیدن پیشه کردم و به اینجا

رسیدم که :دستی دستی خود را اخته کنیم و خلاص

حداقل اش اینکه چیزمان را اختیاری انگولک کرده و پای

گناه آن اگر باشد می نویسند:خود ارضایی یک عزب اوغلی

نه تجاوز به عنف فرد متاهل...

#چرا-سیاسی-نیستم

مادرجان!؟

خانم روشن اختیار دارید!؟ شما با این بچه فکری که دراستوری

خود به دنیا آوردی من بعد باید بروی در جلد و نقش والده

حضرت موسی(ع).یعنی مکافات و مشغلتان چنان زیاد خواهد

شدکه باری تعالی من باب دست مریزاد ودلگرمی فرماید:

و اوحینا الی ام موسی7سوره قصص

اما حقیر فل حال از مصر زدم بیرون مادر جان !چون وتنها کسی 

می تواند درصورت ضرورت بر روی فرعون در آید که قبلتر به 

ملاقات شعیب نبی (ع) رسیده باشد.

فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظلمین.21قصص

فلان حکومت پشت کوه قاف قیمت ملک رادر یکی چند

سال خدا تومن کشیده بالا که مهم نیست

با اهمیت قصه خلقی هست که هاضمه وجنبه تمیز خدا 

از خرما راندارد وبه بهانه کرده های برخی بندگان پناه بر

خودش باری تعالی را با خاک کوچه یکی ساخته است

(مذهب گریزی درایران با مظاهری مثل مصرف الکل و...)

ملت فله ای حاکمان اکثرا  بله ای(لقمه وکنایه از ایدئولوژی)

هم گیرش می آیدچه:اناس الی دین ملوکهم

شما جای فدا کردن خود در راه سر شاخ شدن با رئیس...

خانه فکر وجسم چند رعیت را اگربه حد توان آباد کرده و 

علی گویی باورکن این عوارض عصر غیبت نمی مانند و ایضا  

وسط گردو خاک تاریخ انقضاء دارشان  بر جان عزیز و زیبنده ات

هم نمی توانند که لطمه زد....احتراما و با آرزوی سلامتی

#راه-طی-شده

سهمم از صحنه

آری همه جای زمین صحنه هنر نمایی نوع بشر است

وجه تسمیه گوشه ای از خاک پاک کرمان شاهان نیز 

از این روست.

اما در همان گاه که زمستان هست وکبک سر درجبین

برف دارد نیز هم صحنه پیوسته به جااست وصاحب

چنان میزان سنی   چنین بخت برخی را گردانده

تامال دیگرانی گشوده شود.

آری بزرگ سهم ما از صحنه نه در تکه چاق وچله تر

برکنده اش بلکه  زکف ندادن سواری گرفتن او

وهمچنان تا آنجا که جا دارد تاختن به سوی انتها است

البته به واحد شرط جوانمردی و مرورت که بی بودن 

آن نفس کشیدن هم هر آینه بدتر ازمرگ است

بل  ایشان که از سمت ابتدای قصه می آیند نگویند :

باخت و با این استقامت ها میخ مانایی خود را درست

وسط بساط زندگی  کوبید تا نفس بودنی باشد   .

#درویش-زی

گور بابای مخ!؟

راستی  انسان بالغ چرابه  صغیر  خود میل دارد حتی اگر فرزند اش نباشد!؟

اول از روی هوس.چون بچه بی ریش وسبیل درحقیقت یک زن و منبع پر

از لذت جنسی است که خیلی راحت وعکس نوع بالغ تر مثلا می شود به

اوتجاوز کرد بر برده جنسی بدل اش نمود و...

دوم عشق ومحض اینکه اشتباهات از سر ناپختگی او هم در چشم بزرگتر

شیرین هست مثلا اگر لحجه وحالت بیان ناجوری دارد اما چون این نوع آوا و

گویش از حلقوم طفل برمی خیزد بالغ پر صبر و بی هر اخم کنایه و...با جان

ودل به حرف اش تا آخر گوش می دهدو...

و سوم دوست داشتن.دراین قسم تجربه طولی و عمیق بیشتر از حیات

سبب می شود خطاهای موردی کم سن محبوب راکه دیدیم با اشاره

وآلارم دادن به آن بی هرتعارف وحاشیه کاری کنیم که تکرار نشود...

(به احترام هنرمندی که دهه فجر1401ش احظار و مشابه 1402ش

نامزد بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم همان حکومت مخالف خوان اش

شد!؟و وسط این جز ومدها تنها از جان عزیزش مایه گذاشت چیزی که بیش

ازمابقی ذی نفع های قصه مذکور می ارزد

(وجه تسمیه انتخاب عنوان گور بابای مخ را با رجوع به صحبت های زنده یاد

خسرو شکیبایی در ذیل همین متن بهتر متوجه خواهید شد)

#تابستان-همان-سال

ساده آری ساده لوح نه

ظهر روز داغی از اواسط شهریور79ش حوالی میدان ژاله تهران 

گرمای هوا بد جوری کلافه ام کرده بود که بادیدن یک بستنی

فروشی سمت اش کشیده شدم. جدای آبمیوه گیری های 

قدیمی ایران ناسیونال که بقول فروشنده 40سال بود کار

می کرد و انسانیت سازنده اش را فریاد می زدیک شیخ 

مسن و البته کم بضاعت آن گوشه نشسته بود و به روایت

خود گر چه وسع اش به آب زرشک می رسید و بس 

 همین نیز صفرا برو اوره کم کن است و برای پیران روزگار 

بسی با ارزش.

آسید مهدی قوام(رضوان الله علیه)را خوب می شناخت

و سالها با ایشان حشر و نشر داشته بود.

آن ملا که اسم کوچک اش یوسف نام داشت  نقل کرد که :

بنده اهل اصفهانم و در قم المقدسه زمان طلبگی با وجود 

ارزان بودن زمین در مثل زنبیل آباد و عمار یاسر کنونی

حتی یک خانه کوچک هم پیدا نکردم. لذا به آیات اعظام

سادات کاظم شریعتمداری و شهاب الدین مرعشی رجوع

نمودم. آقای شریعتمدار به اعتبار آخوند بودن من پول را

لطف نمود اما احتراما کنکاش دیگری نکرد

اما جناب مرعشی بی آنکه جوری حرف زند که بو ی شک

داده موجب کدورت و احساس توهین به بنده شود فرمود:

فلان بنگاهی آشنا است برو پیش او تا یک تخفیف مجدد هم

درخرید ملک نسیب جنابت شود.

بعدانقلاب اما راحت گیری و بی توجهی جناب شریعتمدار به همین

جنبه کار درمثال عینی ومشابه که بارها تجربه شده وحقیقتا

مبر مخالفان جهت آتو گیری ولجن مال نمودن شخصیت وکاراکتر

ایشان تشخیص داده شده بودسبب جور شدن بهانه جهت اتصال 

حضرتش برادعای میل و تلاش مرحوم آقای صادق قطب زاده از بهر کودتا

ضد جمهوری اسلامی شد.

لذا و از همین راه اعلم بودن یکی از این دو بچه تبریز(آقای-

مرعشی)برمن مسلم گشت.آسید محمود طالقانی شاگردبارزش

هم مثل خودش رند به معنی مثبت کلمه بود و حقیر بارها در

مسجد هدایت امام زاده سید ناصرالدین(ع)و...محضر او

رسیده بودم

حالا نیز عین مخالفان سیاسی آقای شریعتمدار به توهین و 

کنایه نمی گویم:

او ساده لوح و پخمه بود اما کم احتیاط چرا یک وقتی است

شوفر پشت رول  گواهی رانندگی ندارد و موقع دیگر با وجود

مدرک تند می رود کمربند ایمنی نسب نکرده و...روحش شاد

#امیرخیز-تبریز (خانه سید محمد کاظم شریعتمدار(ره))