ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هر چندبه مجاز و اندر جرگه منورالفکری آخوند زاده را به
میرزا فتحعلی معلم لائیک های عهد مشروطیت ایران زمین
شناسند اما حقیقت امر این هرسه بودند ایش:
1.سید ابراهیم گلستان که جدش مدفون چهل اختران قم
المقدسه است.
2.بزرگ علوی که بابا بزرگی میرزا داشت.
3.سید جلال آل احمد اندر خاندان روحانی با گل های سر-
سبد چون حاج سید محمود اعلائی طالقانی(ره) پسر عموش.
گلستان و با انقطاع پدر روزنامه نویس اش از سبک ابوی
تا آنجا قد کشید که چپی تمام عیار شد و ماند تا دم مرگ.
علوی اما با اتصال سلیقه دو پشت قبلی به هم در عین
تفاوت ها از همان کودکی با مفاهیم مذهب سنتی در
آمیخت و آشنایی یافت پس و لذا عکس رفیق اش صاحب
بوف کور رضا به زخم زبان آن و دهن کچی نداد.
آل احمد ولی در حسرت طرحی نو که پیشینیان را من باب
ضرورت اش گرفتار کاهلی می شمرد آستین بالا زد. لیکن
گره کور ایدئولوژیکی بار آورد که جز به گسیختن اش
دواء نشود.بله صد رحمت به ایمان ناب علوی نیز کفر
خود آگاه گلستان اندر مقابل همه دست اندازهای
بی پایان منظومه فکری جلال
#یک-آتش
استاد آقای محموددولت آبادی مثل هرانسان دیگری ولو غیرفرهنگی
گرفتارمصائب اجتناب ناپذیرزیستی هم می شود .همان که به گویش
عامیانه قضا و قدر خوانند و البته حسب موقعیت اجتماعی شدید
وحاد اش... ولی بعد از خلاصی یا حتی درمتن چنین جریان هایی کنش
وی یک ظرافت و عرفان مسلکی ویژه ای دارد.
شایدممارست او بامرحوم آیت الله سیدمحمودطالقانی هم به زندان
پهلوی دوم دررسیدن به چنین موضعی بی تاثیرنبوده است.
ببیند خلاف اکثرزندانیان سیاسی قبل انقلاب آزادی اش سمت
مسئولیت اجرایی نمی کشاند حتی با وجود امکان دولت موقت و
توجیه های ازجمله انجام وظیفه و...
در مراسم خاکسپاری قربانیان قتل های زنجیره حاضراست اما
به سبک هوشنگ گلشیری داد سخن نمی دهد
اندرکنفرانس مشهور به برلین نحوه عمل او بسیاربا اکبرگنجی و
حسن یوسفی اشکوری حتی مرحوم عزت الله سحابی فرق دارد
بعدبازگشت اش همین طور
دولت آبادی دریک کلام و پس هرماجرای ناخواسته باز می گردد
سرخانه اول نویسندگی و خوب هم یاد گرفته به پدیده های
مخصوصا علوم انسانی چند وجهی بنگرد
مثلا همین کتاب بوف کورصادق هدایت را گیرم که اصلا و طبق
موازین شرعی ضاله باشدولی بیرون کشیدن بقول و تفسیرخودش
دانه گندم از دل آن یعنی دادن و یافتن رهیافتی مثبت از بطن و
درکنار هزاران منفی که به جبرزمانه برفکر وقلم نویسنده آغشته
است کارهرکسی نیست.
معمولا بچه های نابغه شلوغ وشلخته ظاهری هم هستند و همین
سبب می شود تا پدرمادرساده دل بیشتر به راندن از آغوش وخواندن
اجباری ایشان ذیل لواء تربیت گذرانند اما دولت آبادی معلم است و
درگذر سالیان و ازمتن این همه ماجرا با بانیان وپرسوناژهای مختلف
خوب درک کرده عمق کلام عارفانه به معنی اشراقی حضرت زینب(س):
ندیدم مگرجز زیبایی