ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در روایت اصولگرایان افراطی عوامل دولت موقت انقلاب اسلامی کلا بخاطر
طرح تسلیم و بازگرداندن جنگنده های اف 14 موجود در ارتش ایران
به امریکا بعد انقلاب اسلامی 57 ش از بهر ابراز حسن نیت در فرایند مذاکره
سیاسی و ایجاد رابطه با آنها نکوهیده و اصطلاحا پخمه سیاسی و بی بصیرت
لقب گرفتند...درحالی که اگرخوب به موضع گیری جریان موسوم به
ملی مذهبی و نهضت آزادی در قبال حادثه اشغال سفارت امریکا دقت
شود ایشان و حتی طیف نزدیک به آنها جبهه ملی موافقت نموده اما فرد
مرحوم بازرگان مخالفت می ورزد.
درست است زمزمه و طرح باز پس دادن اف14 ها به امریکا در بین رجل-
سیاسی حاکم اول انقلاب جریان داشته اما با دقت در شخصیت فرد
مرحوم مهدی بازرگان و سجایای اخلاقی نیز سابقه والای و عملی او درجنبش
ملی کردن صنعت نفت ایران می توان به این برهان قاطع با وجود هوچی
گری و سم پاشی فکری چپگرایان از مذهبی تا کمونیست به اینجا
رسید که ایشان هرگز و بدون تضمین های عملی از جانب دولت ایالات
متحده رضایت بدان نمی داد.القصه:همانطور که مرحوم آیت الله-
طالقانی حسب برخی ویژگی های فردی یک سرو گردن از مابقی جماعت
آخوند حداقل در مباحث سیاسی جلو افتاده بود مهندس بازرگان و دکتر
سحابی هم بین روشنفکران چنین وضعیتی داشتند و حذف فیزیکی
یکی از این سه یار دبستانی در عین به حاشیه راندن عملی آن دو دیگر
خسارت عظیم و جبران ناپذیری به نفس انقلاب اسلامی57شمسی زد
در روایت جناح راست موسوم به اصولگرا حذف شهید سپهبد-
قرنی از فرماندهی ارتش ایران بخاطر تمایل بر نابودی فیزیکی
موافقان جدایی کردستان از مملکت توسط شادروان مهندس
مهدی بازرگان صورت گرفته که اصولا آدم ترسو و متمایل
به سازش با امریکا و نیز اقمار داخلی تقویت شده ایشان از
جمله برخی از اکرادبوده اند.اما این تفسیر برآمده از روحیه
ایدئولوژیک پاشنه آشیل و بقول طلبه ها ان قلت مهم و
بارز هم دارد و آن اینکه:فرمانده دژبان ارتش وقت یکی از
سودجو و ابن الوقت ترین چهره های برضد مهندس بازرگان
بود و اگر او فرد صرفا خودخواه و مصلحت طلبی بوده چرا باید
با اسرار به کنارگذاشتن سپهبدقرنی عملا در تقویت این
فرد ناجور ذکرشده بر آن نهاد مهم نظامی رضایت می داد
و جهت خویش اصطلاحا بلای جان می خرید.
حقیقتا هم قرنی و نیز بازرگان راست می گفتند!؟
بلاشک باید که قدرت مقاومت از جدایی طلبان کردستان
گرفته می شود و همزمان از دو طریق حمله بر ایشان در کنار
ایجاددیالوگ و گفتگو با ایالات متحده جهت قطع کمک تسلیحاتی
به آنها منافع ملی تامین می گشت
اما صد افسوس که فضای تحت تاثیر گفتمان چپ جهانی آن دوره
چنین چیزی را خواستن همزمان خدا و خرما تفسیر و نکوهش می کرد
درحالی که از بهر سیاست مدار و ارتشی مومن هم البته غیرچهارده معصوم
(علیهم السلام)هیچ جای ننگ نیست بلکه همه نماد شرف و شعور است
تمام اشخاص صاحب مرام مبتنی بر مبانی انسانی که در اسلام راستین
نیز تایید و تشویق به رعایت آن شده است جهت خویش یک خط قرمزهای
کلی دارند و هرگز با مشاهده رد شدن دیگر بازیگران معاصرعرصه فعالیت
اجتماعی مذهبی یا حتی سیاسی از آن جز به خروج و ترک چنین بازی
مسخره ای که هرگز و با بیشمار توجیه هم سودی به حال عام بشریت و
طبعا تقویت سبیل الله ندارد نمی شوند.
وجه بارز امام علی(ع) و یاران نزدیکش چون سلمان و عمار با دیگر اصحاب
نبی اکرم(ص) در همین نکته کلیدی نهفته که به ماجرای شورای انتخابی
خلیفه سوم و بر سر موضع رعایت صرف سنت شریف نبوی و عقل خویش
در عین رد افکار و افعال اولی و دومی(جبت وطاغوت) توسط مولانا علی(ع)
تجلی یافته است.
به فردای پیروزی انقلاب اسلامی57شمسی هم به عینه شاهد هستیم
تنها فردی که جدا ی مصلحت اندیشی های مقطعی چنانکه در مصاحبه
استعفای خود از مقام نخست وزیری بیان داشته و سندش موجود است
پای مردانه و از ابتدا روی عدم عبورمرز سرخ عقیدتی خویش ولو به
قیمت خروج از چرخه قدرت یا حاشیه نشینی آن ایستاد زنده یاد مهندس -
مهدی بازرگان است.هیچیک از دو جریان راست و چپ قدرت جمهوری اسلامی
که بدان عهد در چهره و کاراکتر سیدابوالحسن بنی صدر و آقای بهشتی
تجلی یافته بود چنان نبودند و تقابل این دو درسالهای بعد ضربات
سختی به نفس و ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران زد.
اصولی ترین آدمی که در پنج دهه گذشته ازرجل سیاسی مملکت ایران
می شناسم همان بازرگان بود
رضوان الله علیه
(تقدیم به روح اسوه انسانیت و معلم ایمانیت البته به تنگنای بضاعت
مهدی بازرگان تبریزی(رحمت الله علیه))
تعصب مذهبی طوری که علی شریعتی می گفت:(نقل به مزمون) چنان
دژ مستحکم از بهرپناه گرفته درآن عمل می کند و نه چنین که جو زدگان
صرف لیبرال دموکراسی غرب تمایل یافته اند:نقطه مقابل درک حقیقت
و سبب افتادن همزمان از اصل و اسب می شود.
تعصب بلاشک از آگاهی برمی خیزد منتها صحبت سر کیفیت آن فهم است
از بهردرک مختصات این و نهایتا قضاوت اندر باب اش.
وقتی مذهبی ذیل سایه خدای لاشریک و چهارده نورمقدس (علیهم السلام)
بی بدیل جا خوش کرده تمیز حد تعصب او با سنگ محک عقل معاش خود
خطایی باشد که ازخلط مبحثی فاحش حال چه ازسمت روشنفکرنمایان غیر-
عرفی یا مذهبیون بی سواد بدون زیور امی بودن اش آب می خورد و در
حاصل تقسیمات خود به این جای جعلی می رسدکه دین دار الزاما باید
باورشخصی خویش را در عرصه اجتماعی چنان بروز دهد که صدای مجازات
مغایران با آن گوش ساکنان هفت فلک و ذیل طاق عرش را کرکند تا که
تبلورعینی یابد معنی ما هستیم.
اما نه تعصب هرآنچه ضمخت و سفتی چنین تق و توقی راه می اندازد و
الا آنکه نشرداده:لااکره فی الدین خود بطور ضمنی بر پلواریته عقیدتی
و سیال بودن ساحت ایمانی از ابوذر بگیرتا سلمان ها تاکید ورزیده پس
دیگر چه جای بحث بیشتر البته و اگرعقلی سلیم اندر میان باشد جز از
جمله آن یار سفرکرده درشب عید مبعث و ذیل طاق محراب حسینیه
ارشاد تهران:دین برای آباد کردن دنیای ما نیامده است.
عکس یادگاری با زنده یاد دکتر ناصر میناچی درحسینیه ارشادتهران
1384شمسی (ایشان از دوستان دایی والده ام مرحوم آقاملیح کوهی
(معمارساکن محله مجیدیه تهران و سازندگان ساختمان اداری مسجد
و تالارحسینیه ارشاد بودند و از اوایل دهه چهل درقم المقدسه با
خانواده مادری بنده و دیگرعلماء شیعه ارتباط داشتند)
وی به دولت موقت مهندس بازرگان(ره) سمت وزارت ارشاد را بر
عهده داشت و اندر اواخر عمر مدیرموسسه حسینیه ارشادبود)
روحش شاد