مرحوم دکتر یزدی بی تعارف وقتی در مقابل حسین دهباشی از
بی اهمیتی اف 14برای ارتش ایران حرف زد خود نیز می دانست
این تنها بلف سیاست مدار کنهه کاری است که به هزار و یک
دلیل نمی خواهد با امریکا سر شاخ شود.
سیاست امثال او به نبود آن پرنده آهنی می خواند و درایت چون
شهید عباس بابایی بربودن اش چراکه بی هرتعارف از مولفه های
اصلی در مثل فتح خرمشهر و...شد.
منتها عکس کشورما که جریان ایدئولوژیک از بنی صدر ورجوی
گرفته تابهشتی و کیانوری کاتالیزور وار موجب بالا رفتن سرعت
این فرآیند و تقابل شدند.کشورها درحالت نرمال با نقشه ای
قوی و البته پنهانی ابزار استارت نبرد رابه صورت چراغ خاموش
در دست خود نگاه می دارند که هر موقع نیازبه آتش کردن اش شد
اقدام کنند.این سوئیچ درنگاه دولت موقت روی رابطه حسنه با
دنیا و از جمله امریکا تنظیم شده بود.آنها باورداشتند اگرصد رابطه
فی مابین باشد حسب نزدیکی حزب بعث عراق به شوروی نود
تحویل اف14و سلاح های بزرگترش حتی روی شاخ آن هست.
اما گذاشتن همه تخم مرغ ها در سبد امریکا هر چند ذاتا خطا بود
من نوعی مثل بازرگان و یزدی(رضوان الله علیهما) را بخاطر شرایط
آن زمانه و وضعیت اپوزسیون ضد حکومت محمد رضا شاه بعد
کودتای 28مرداد درباره ایران ملامت نمی کنم .چنانکه سنگ مزار
سربازان ایران در جنگ هشت ساله را گل باران کرده می بوسم
اینکه بعدها امثال دکتر توسلی یا مهندس معتمدی مهر خواستند
صحبت های شادروان دکتر ابراهیم یزدی دراین مصاحبه را به حساب
نظر شخصی زوال عقل و...گذارندخطا است.یزدی در امتداد راه شخص
بازرگان با چراغ سبز دادن های قوی اش به مذهبیون سنتی عملا نوعی
روشنفکری عرفی را جلوه می داد و پیله روشنفکری مذهبی را شکست.
او نیازی به انداختن گناه اف14 ها به گردن دولت بختیار طبیعت و... ندید.
چون اصلا مسئله خطا کار جلوه دادن ایشان جو سازی چپول ها بود.مثلا
وقتی برق قطع است حالا داغ کردن بحث : فلانی موافق یا مخالف
خرید پنکه بود یعنی چه!؟
#سخنرانی-بعثت
کشوری مثل امریکا روی تجارت اسلحه به دیگر ممالک عالم حساب
ویژه ای باز کرده است.منتها با این تبصره که هماره سلاح از جنس
مدرن و پیشرفته تر را برای خود نگاه داشته و فقط پس مانده های
عملا غیر کاربردی و جاگیرش به ایشان می دهد.
این چنین وضعیتی حتی درباره متحدی چون ریاست جمهوری اوکراین
درگاه نبرد با روسیه و حکومت ولاد یمیرپوتین به سال1402ش به
جریان است و گوش شنوایی عملا نه در کاخ سفید و نه ناتو جهت درخواست
دریافت هواپیماهای پیشرفته جنگی از جانب زلنسکی نیست...
دست راست قدرت جمهوری اسلامی اما پدر فکری جنبش اصلاح طلب
یعنی مرحوم مهندس مهدی بازرگان را متهم به آلت دستی و نوکری امریکا
و غرب می کند و آن را نماد ضعف شخصیت او شمرده .اما اگر راستی چنین
بود باید وی خیلی بیشتر از آمریکا اسلحه می خیرد نه اینکه دست رد به
سینه آنها زده حتی از دریافت مرسولات نظامی سابقا توافق شده دوره
محمدرضا پهلوی شانه خالی می کرد.
راست اش پروژه هسته ای ایران از دوره پهلوی دوم کلیدخورد و اگر دولت
بازرگان ریگی به کفش داشت یعنی فکر قدرت ملی نمی کردچرا همچون و
موازی چند هواپیما و قایق جنگی تجهیزات هسته ای موجود را نثار آمریکا نکرد!؟
و مگرنه اینکه بسیاری اسباب آن هم از ایالات متحده رسیده بودند؟
جریان هواپیماهای اف 14 و16بیشتر یک اتوآبکی برای تخریب دولت موقت
است توسط طیف های چپگرا که بی تعارف استاد جنگ روانی نه در مقابل
دشمنان بلکه بهر ذهن عوام جوامع و خوردن آن از برای تجدید قوای نامشروع
خود هستند...
نگرفتن اف 16 تنهاخطای موردی و کاربردی دولت بازرگان بود و زیرسوال
بردن کلی آن بدین بهانه و ندید جنبه مثبت چون درآوردن قدرت و دست به
سرنمودن شاپوربختیاربه سود انقلاب ملت همینطور طرح های اولیه عمرانی
با وجودآن مقطع کوتاه زمامداری ناروآ است
حقیقت امر تنها افراد با سابقه طولانی سیاسی بین انقلابیون همین مهندس
فقید و دو یار دیرنش طالقانی و سحابی (روحشان شاد)بودند. زحمت زیادی
جهت بر پای انقلاب اسلامی کشید هشدار های سازنده و متینی هم از برای سلامت
وضع آینده آن داد.تذکراتی هماره تازه که با کمی عنایت به مفاد آن نسیم بهروزی
دنیا و سعادت آخرت همزمان به روی خاک و خلق این میهن عزیز می وزد.
رحمت الله علیه
بیشترین مطلبی که درباره زندگی سراسر انسانیت و طبعا اسلامی شهید
خلبان عباس بابایی این روزها در رسانه های دست بالای حکومت جلوه گری
می نماید ماجرای تقابل او و عوامل دولت موقت انقلاب اسلامی بر سر باز
گرداندن هواپیماهای جنگنده پیشرفته دریافتی از ایالات متحده آمریکا
است .این مقطع گزینشی بدان سبب پر رنگ می گردد که موازی امیال چپگرا
افراطیون دست راستی در قدرت سیاسی فعلی است!؟
هر عاقلی خوب می داند که اصلی ترین عنصر یک ارتش نفرات آن اند
یعنی ارزش فرد خلبان بیش از جنگنده شکاری بمب زیرتنه اش و...است
چه در بسیاری موارد مشاهده شده مثلا همین جنگ هشت ساله فی-
ما بین عراق و ایران کسی چون عباس دوران(ره) کارهایی پشت رول
اف4 انجام می داد که بسیاری خلبانان توان تکرارش بواسطه اف16
را هم ندارند.یعنی قدرت ایمان و اخلاص سلاح ساده را عملا به پیچیده
وقوی بدل می نماید...
حالا اگرفرض بگیرم اشتباه دولت موقت در همراهی با شعار انحلال
ارتش و عدم پاسداری از هواپیما و قایق های وارداتی امریکا خلاصه
می شد بدتر از آن حذف ناپخته و تسویه هایی بود که بعد حکومت
مهندس بازرگان راه افتاد و به مراتب موجب ناراحتی خیلی بیشتر
شهیدسرافراز بابایی گردید.این دقیقا همان مقطعی هست که بر
خلاف مورد قبل هیچ مانور تبلیغاتی روی آن تحت عنوان دهان پرکن
آشنایی نسل جوان با تاریخ خود و...اصلا نمی شود چون دست گل
به آب داده جماعتی می باشد که خلاف بازرگان و بابایی هرگزهمت
تصمیم و استعداد اراده دست شستن یکباره از قدرت و لذت نیز اعتماد
به دیگر طیف ها و حتی تقدیر را ندارد.
روحت شاد عباس جان
و براستی که بلندآسمان جایگاه تو است چه درحیات مقطعی و چه ممات ظاهری
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.169آل عمران
دولت موقت انقلاب اسلامی همچنانکه از نامش پیدا است و قبل تشکیل نظام
جدید و با فروپاشی سیستم سیاسی پهلوی دوم سر کارآمد اعتبار چندانی در
برقراری رابطه پایداربا ابرقدرتی چون امریکا نداشت و حتی اگر مرحوم بازرگان
قلبا به چنین چیزی تمایل داشت عقل سلیم انسان والایی چون او خوب شیر
فهم اش می کرد که:راه چندین ساله ای چنین را یک شبه نمی توان رفت.
منتها وی (ره) به وظیفه ذاتی اش مطابق شهرت امانت داری عمل کرد!؟ یعنی
سعی نمود ریل گذاری اولیه چنان رابطه ای را در دیدار با آقای برژنسکی انجام
دهد حال اگرحتی باورداشته باشیم این کار غلط و ضعیف ضدمنافع ملی بوده
باز دو تبصره و راه در رو را بایددرنظرگرفت:اولا موقت و کم تاثیر بودن ایشان
ثانیا حتی عملی نشدن آن رویاها د ر پی ماجرای اشغال سفارت.
اگر به مفاد قرارداد1981الجزایر فی ما بین ایران و ایالات متحده دقت شود
به چیزهای رضایت داده شده که دست کمی از مسئله رد هواپیماهای جنگنده
و...ندارد.منتها به مصلحت چپگرایان ایدئولوژیک مذهبی هست که در هنگام
عقد آن اکثرا مسئول سیاسی ایران بودند روی این بخش قصه اصطلاحا خاک
ریخته آن را بپوشانند اما نقد کنش دولت موقتی را که بین خود نیز اختلاف
نظرداشتند در نزد عوام جار زنند جهت توجیه و شیرین جا زدن پندارهایشان.
ضمنا دژبان مقدمی که بعنوان موچ گیر عوامل دولت موقت در ماجرای هواپیما-
های جنگده معرفی می شود فرد جاه طلبی بود که بیشمارحرف و نقطه نظر ناپخته
را هم نثار ایشان از سرقدرت طلبی صرف و شخصیت کوتاهش می نمود اما مصلحت
حضرات چپگرا است که همین یکی را ازهزاران او ببیند در بوق کنند و بس...
در روایت اصولگرایان افراطی عوامل دولت موقت انقلاب اسلامی کلا بخاطر
طرح تسلیم و بازگرداندن جنگنده های اف 14 موجود در ارتش ایران
به امریکا بعد انقلاب اسلامی 57 ش از بهر ابراز حسن نیت در فرایند مذاکره
سیاسی و ایجاد رابطه با آنها نکوهیده و اصطلاحا پخمه سیاسی و بی بصیرت
لقب گرفتند...درحالی که اگرخوب به موضع گیری جریان موسوم به
ملی مذهبی و نهضت آزادی در قبال حادثه اشغال سفارت امریکا دقت
شود ایشان و حتی طیف نزدیک به آنها جبهه ملی موافقت نموده اما فرد
مرحوم بازرگان مخالفت می ورزد.
درست است زمزمه و طرح باز پس دادن اف14 ها به امریکا در بین رجل-
سیاسی حاکم اول انقلاب جریان داشته اما با دقت در شخصیت فرد
مرحوم مهدی بازرگان و سجایای اخلاقی نیز سابقه والای و عملی او درجنبش
ملی کردن صنعت نفت ایران می توان به این برهان قاطع با وجود هوچی
گری و سم پاشی فکری چپگرایان از مذهبی تا کمونیست به اینجا
رسید که ایشان هرگز و بدون تضمین های عملی از جانب دولت ایالات
متحده رضایت بدان نمی داد.القصه:همانطور که مرحوم آیت الله-
طالقانی حسب برخی ویژگی های فردی یک سرو گردن از مابقی جماعت
آخوند حداقل در مباحث سیاسی جلو افتاده بود مهندس بازرگان و دکتر
سحابی هم بین روشنفکران چنین وضعیتی داشتند و حذف فیزیکی
یکی از این سه یار دبستانی در عین به حاشیه راندن عملی آن دو دیگر
خسارت عظیم و جبران ناپذیری به نفس انقلاب اسلامی57شمسی زد
تمام اشخاص صاحب مرام مبتنی بر مبانی انسانی که در اسلام راستین
نیز تایید و تشویق به رعایت آن شده است جهت خویش یک خط قرمزهای
کلی دارند و هرگز با مشاهده رد شدن دیگر بازیگران معاصرعرصه فعالیت
اجتماعی مذهبی یا حتی سیاسی از آن جز به خروج و ترک چنین بازی
مسخره ای که هرگز و با بیشمار توجیه هم سودی به حال عام بشریت و
طبعا تقویت سبیل الله ندارد نمی شوند.
وجه بارز امام علی(ع) و یاران نزدیکش چون سلمان و عمار با دیگر اصحاب
نبی اکرم(ص) در همین نکته کلیدی نهفته که به ماجرای شورای انتخابی
خلیفه سوم و بر سر موضع رعایت صرف سنت شریف نبوی و عقل خویش
در عین رد افکار و افعال اولی و دومی(جبت وطاغوت) توسط مولانا علی(ع)
تجلی یافته است.
به فردای پیروزی انقلاب اسلامی57شمسی هم به عینه شاهد هستیم
تنها فردی که جدا ی مصلحت اندیشی های مقطعی چنانکه در مصاحبه
استعفای خود از مقام نخست وزیری بیان داشته و سندش موجود است
پای مردانه و از ابتدا روی عدم عبورمرز سرخ عقیدتی خویش ولو به
قیمت خروج از چرخه قدرت یا حاشیه نشینی آن ایستاد زنده یاد مهندس -
مهدی بازرگان است.هیچیک از دو جریان راست و چپ قدرت جمهوری اسلامی
که بدان عهد در چهره و کاراکتر سیدابوالحسن بنی صدر و آقای بهشتی
تجلی یافته بود چنان نبودند و تقابل این دو درسالهای بعد ضربات
سختی به نفس و ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران زد.
اصولی ترین آدمی که در پنج دهه گذشته ازرجل سیاسی مملکت ایران
می شناسم همان بازرگان بود
رضوان الله علیه
(تقدیم به روح اسوه انسانیت و معلم ایمانیت البته به تنگنای بضاعت
مهدی بازرگان تبریزی(رحمت الله علیه))
تعصب مذهبی طوری که علی شریعتی می گفت:(نقل به مزمون) چنان
دژ مستحکم از بهرپناه گرفته درآن عمل می کند و نه چنین که جو زدگان
صرف لیبرال دموکراسی غرب تمایل یافته اند:نقطه مقابل درک حقیقت
و سبب افتادن همزمان از اصل و اسب می شود.
تعصب بلاشک از آگاهی برمی خیزد منتها صحبت سر کیفیت آن فهم است
از بهردرک مختصات این و نهایتا قضاوت اندر باب اش.
وقتی مذهبی ذیل سایه خدای لاشریک و چهارده نورمقدس (علیهم السلام)
بی بدیل جا خوش کرده تمیز حد تعصب او با سنگ محک عقل معاش خود
خطایی باشد که ازخلط مبحثی فاحش حال چه ازسمت روشنفکرنمایان غیر-
عرفی یا مذهبیون بی سواد بدون زیور امی بودن اش آب می خورد و در
حاصل تقسیمات خود به این جای جعلی می رسدکه دین دار الزاما باید
باورشخصی خویش را در عرصه اجتماعی چنان بروز دهد که صدای مجازات
مغایران با آن گوش ساکنان هفت فلک و ذیل طاق عرش را کرکند تا که
تبلورعینی یابد معنی ما هستیم.
اما نه تعصب هرآنچه ضمخت و سفتی چنین تق و توقی راه می اندازد و
الا آنکه نشرداده:لااکره فی الدین خود بطور ضمنی بر پلواریته عقیدتی
و سیال بودن ساحت ایمانی از ابوذر بگیرتا سلمان ها تاکید ورزیده پس
دیگر چه جای بحث بیشتر البته و اگرعقلی سلیم اندر میان باشد جز از
جمله آن یار سفرکرده درشب عید مبعث و ذیل طاق محراب حسینیه
ارشاد تهران:دین برای آباد کردن دنیای ما نیامده است.
عکس یادگاری با زنده یاد دکتر ناصر میناچی درحسینیه ارشادتهران
1384شمسی (ایشان از دوستان دایی والده ام مرحوم آقاملیح کوهی
(معمارساکن محله مجیدیه تهران و سازندگان ساختمان اداری مسجد
و تالارحسینیه ارشاد بودند و از اوایل دهه چهل درقم المقدسه با
خانواده مادری بنده و دیگرعلماء شیعه ارتباط داشتند)
وی به دولت موقت مهندس بازرگان(ره) سمت وزارت ارشاد را بر
عهده داشت و اندر اواخر عمر مدیرموسسه حسینیه ارشادبود)
روحش شاد