زنده یاد ابوالقاسم حالت از جمله خالق داستانی است با عنوان
تبل خانم!؟
ماجرای زن بی عار و ایضا حال تا آنجا که می شود جهت رتق
و فتق روزمرگی های زندگی از وجود گربه بیچاره و خانگی اش
مدد می گرفت.
حالت بر سالهای نخستین دهه1370ش رخ درنقاب خاک کشید
ومشرب ملی داشت درعین تجربه وافرسیاست ورزی.
او و به این ماجرا دقیقا دست گذاشت روی دردی که
سالها است از تندرویان حاکمیت وقت تا بسیاری از
اپوزسیون آن مبتلایش هستند
یعنی یک مشت توجیه بافشار پرپوگاندای رسانه و..
از بهر همراه کردن ذهن عوام کثیر اما بی خبر از
ابعاد ماجرا
این روزها ولی از گل های سر سبد تبل خانم بازی
و پت ومت سازی می توان به علیرضا نوری زاده
ومحسن سازگارا اشاره کرد.
این دو خیلی ریز و پاورقی در حال تحریف تاریخ
معاصر هستند جهت منظور های خاص در آینده.
برای نمونه نوری زاده درمورخه 3مهر1402ش
و به رسانه پارس مدعی می شود:علت مخالفت
مرحوم دکترمحمد مصدق(ره) باتصدی پست وزیر
آموزش وپرورش توسط زنده یادمهدی بازرگان
دفاع او از مقوله حجاب و طبعا بردن دختران
دانش آموز سمت لچک داری است. اما با رجوع به
سخنان نامبرده در مراسم ختم آیت الله طالقانی-
(ره)عمق عوضی بودن ومزدوری سید علیرضا نوری-
زاده و محسن سازگارا عیان می شود
#خالتور
سال 1383ش و در منزل آقای دکتر حبیب الله پیمان به خیابان نفت
تهران برای اولین و آخرین بار با رضا علیجانی که درآن مقطع جزء
فعالان ملی مذهبی حساب می شد برخورد کردم.
سبب رفتن حقیر به آن محفل با گرایشات چپ اهداء نسخه
فتوکپی گرفته یکی از آثارمرحوم آیت الله اشراقی سرابی بود
که قرارقبلی داشتم به جناب استاد محمد مهدی جعفری (از
یاران مرحوم آیت الله طالقانی ) تحویل دهم و واسطه این کار
آنجا حضور داشت و چون داخل بود و من موبایل نداشتم
کارشان چندساعت طول می کشید لذا مجبوری رفتم .
دیدم این جمع درباره حدیثی صحبت می کند بدین مزمون:
زن ازدنده چپ مرد خلق شده! و همین را دستاویز تمسخر
مراجع و روحانیت شیعه کرده اند.
آن شب خیلی حالم گرفت چون برای اولین بار شاهدشدم
ادب و احترام انسانی به دگراندیشان که از جنابان مرحوم دکتر-
یزدی و آقای جعفری سراغ دارم اینجا اصلا نیست.
نیمه همان شب راهی قم المقدسه شدم و نزدیک اذان صبح در
حرم حضرت معصومه(س) متوجه مرحوم آیت الله میرزا جواد-
آقای تبریزی گشتم که از سمت مسجد بالا سر خارج می شدند.
با احترام برخواسته و به آذری مشغول صحبت با ایشان گشته
عرض کردم :آقا چند ساعت شده یک چنین حرفی مرا آزار
می دهد.ایشان فرمودند:این حدیث درکتاب عامه هست و
هیچ راوی ثقه یا مجتهد امامیه قبو ل اش ندارد.
چه کسی به تو گفت؟
عرض کردم به فلان جمع
ادامه دادند:خدا رحمت کند آقای مهندس بازرگان وحفظ
نماید دکتر ابراهیم یزدی را اینها شریف هستند
اما کلیت جریان ملی مذهبی گرایشات چپ دارد عکس
این آقایان .من یادم هم هست هم اینها سر جریان
اشغال سفارت او را تنها گذاشتند.آخرش هم با اینجور
تخم مرغ دزدی امروزی شتر دزد می شوند.
اکنون حدود بیست سال از این ماجراگذشته و
وقتی رضا علیجانی نامرد را دیدم که درقاب
ایران اینترنشنال نشسته و می گوید:زیارت اربعین
مال عراقی ها بوده تنها بعض علماء ایرانی هم در
آن سابقا حاضرمی شدند.بازمی فهم که چنان سحر
دل نشین و مکان بهشتی چه پیش بینی دقیق و
درس آموزنده ای هدیه گرفتم که بلاشک اندر
سلامتی دین ودنیای ام و بازنشدن قلم و پا سمت
متن سیاست کثیف و رایج دوره معاصرایران نقش
داشته استرضوان الله علیه
#مهدی-بازرگان
اینکه بیان شد :مرحوم مطهری و علی شریعتی اندر تله رژیم شاه
افتاده بودند جدا از نسبی بودن یک تفاوت فاحش هم دارد.
شریعتی بر جنبه ساختن روایتی ایدئواوژیک ازمذهب و با چراغ
سبز چون پرویز ثابتی دراین راه قدم های مهم و عوام فریبانه
برداشت. اما مطهری درمراوده هایش با مثل دکترسید حسین-
نصر عملا مجموعه کارهایی هم کرد که موی دماغ رژیم شاه
حساب نمی شد یعنی در وجه استراتژیک.
منتها عظمت شخصیت آن سه یار دبستانی: طالقانی بازرگان
سحابی (رضوان الله علیهم) اینجا عیان می شود که نه
ایشان را چون شریعتی در زندان نامرئی ثابتی می بینیم و نه
مثل آقای مطهری یاور پروژه های علمی هدایت شده سید-
حسین نصر و احسان نراقی یعنی حامیان دانشگاهی پهلوی.
شریعتی و عبدالعلی بازرگان خلاف دو پدر محقق راستین
و انسان نازنین خود به گفتمان چپ گرایش یافته چوب این
کاررا البته با حیله گری پرویز ثابتی و درموارد مختلف خوردند...
مطهری نیز با پدر و زعیم عالیقدر شیعه سیدنا آیت الله-
العظمی حسین بروجردی(ره) برسرحمایت از آراء ملاصدرا
دچار مشکل شد و بواسطه همراهی با مباحث غیرضروری
ازجنبه مذهبی سنتی چون فلسفه و...لاجرم نیش مثل دکتر
نصر را نوش جان کرد.
#حسینیه-ارشاد
واقعا بعضی تف سربالا تشریف دارند و بس
محمود احمدی نژاد و...که مدام سنگ شهید محمد علی رجایی
را به سینه می زند ادامه دهنده وجریان فکری امثال لاجوردی
هست که عملا به ترور شخصیت آقای رجایی دست زد. پیش از
سوختن جسم اش دردفتر نخست وزیری اندرشهریور1360ش!؟
سید محمدرضا سعادتی زندانی سیاسی عضو سازمان مجاهدین
خلق از طرف رئیس جمهور احضار می شود که پشت تلفن با او
و شخص همراهش سخن بگوید. آن وقت مدیر زندانی که زیر
دست مسئول قضایی استان و کشور درنهایت رئیس قوه قضایه
نیز پاسخگوی وزیردادگستری هم نخست وزیر حجت الاسلام-
محمد جواد باهنر است با معطل کردن ایشان پشت گوشی
مبادرت به دستور خفه کردن همزمان وی می دهد...
رحمت خدا برآقایان مهدی بازرگان و محمد علی رجایی
#مارموز
هرچند و الظاهر پروژه جامعه سازی مصدق کبیر در نهضت مبارک
ملی شدن صنعت نفت ایران به زوال کشیده شد اما انسان سازی
آن مرد متقی در چهره های تابناکی چون:مهدی بازرگان کریم -
سنجابی و..یادگاری بود که حتی به پیشبرد روند دموکراسی
خواهی و ارج نهادن به اصل بنیادی حقوق بشر البته نه به
روایت لیبرال دموکراسی غربی بلکه پندار عرفی درطول
تاریخ این مرز پرگوهر انجامیده و امتداد مدام نیز دارد.
نور افکن انداختن رو چهره کریه شاپور بختیار چنانکه در
امرداد1402ش و به رسانه سعودی اینترنشنال شاهد
بودیم هم او که حتی دردوران نخست وزیری کوتاه و به
مجلس شورای ملی از متلک انداختن بر ساحت دستگاه-
امام حسین (ع)و قرائت سنتی شیعه درجامعه ایران هیچ
پروایی نداشت و جهت بازگشت به قدرت بعد رودستی که
از مهندس بازرگان فقید خورد حتی راضی به هم دستی با
عوامل نظامی عربستان سعودی شد. به قیمت خاک پاشیدن
چهره تابناک آن دلیرمرد یارسانی کریم سنجابی یا بی محلی
به فرزانه ای چون دکترسید حسین موسویان از بهرتکرار
حرکت مشابه دراخراج حسن امین از جبهه ملی که وی نیز
حسب افکار کوتاه دستی درآتش دشمنی با شعائر حسینی
دارد دقیقا به همین خاطر صورت می گیرد.
بله درودبرآن ملی هوشیار و اصیل که باورمندان به
تفکرات انحرافی و غیرعرفی را کنارمی زند تا مذهبیون
ناب و سنتی بتوانند امتداد ودوام یابند.
بله مصدق ادامه راه امیرکبیری است که درمقابل مثل
فرقه ضاله بهائیت درآمد البته با یکسری تغییرتاکتیک
چنانکه جای گرفتن وحبس عوام ایشان که ضد حقوق بشر
شمرده می شود کله گنده وسران شان راحسب کیاست
مناسب دربمب بست و نابودی تدریجی وبی هرخون ریزی
قرار می داد
#یارسان
حقیر حدود8 ساعت از عمرم را منفرد و مداوم درکنارزنده یاد دکترسید صادق-
طباطبایی بودم.
ایشان از آلمان آمده بود تهران نزدیک سحر درفرودگاه بوده و آنچنانکه خودش
می گفت: تارسیدم دلم تنگ مرحوم مهندس بازرگان شد پس به راننده گفتم
سمت قم برود نه تهران
گرگ و میش هوا جلو حرم خانم معصومه(س) بودند
بنده آن شب را درخانه مسافرقدیمی مشرف به قبرستان بیات بودم که ناگهان
دکتر را تک و تنها در ایوان مقبره شادروان بازرگان دیدم.
باورکردنی نبود رویایی که مدتها دنبال پیوستن اش به واقعیت یعنی ملاقات
وی بودم جلوچشمانم و چندصدمتر آن طرف ترقدم می زد
(راستش قبلترها تا مقبره خود آیت الله خمینی جهت هماهنگی ملاقات با ایشان
رفته بودم .اصلا کاربه جایی رسید که یکی ازنیروهای تند رو حراست آنجا
وقتی از نیتم که چنین بود و درراستای آن سراغ آقای سیدحسن خمینی را
من باب مشکل گشایی می گرفتم اطلاع یافت به وی فحش داد...)
وقتی به ایشان ملحق شدم و درباره مرحوم آیت الله عیوضی گفتم بازشناخت
چون رفیق صمیمی پدرشان شادروان سیدسلطانی و برادران صدر موسی
و رضا (رضوان الله علیهم )بود. حتی خود صادق خان موقع نوجوانی به منزل ما
می آمد و همین مسئله سبب شد تادم ظهرو جدا شدن درحرم با هم باشیم.
ابتدا رفتیم سمت وادی السلام بعد بازگشت تا صفائیه و گذرخان منتها کلا پیاده.
به خاکفرج فی ما بین دارالسلام و وادی السلام یک خیابان فرعی است اکثرا
صنف تعمیرکاران ماشین از جمله شان هم بقالی بود که حالا فوت شده اند
دکترمی خواست از آنجا بستنی بگیرد ولی من مانع شدم و گفتم:سید این
بابا بچه اش را سال67ش اعدام کردند تو بروی طرفش ممکن است بد شود
چون خودم قبلا دردکان او بودم که به احمدخمینی فحش می داد...
ایشان اعتنا نکرد رفت آن مردهم خدایی درنهایت ادب برخورد کرد. ولی
آخرکار تاب نیاورد و گفت:تو شخصا آدم شریفی هستی اما ازدست پسر
کوچک خمینی روزقیامت به جدت پیغمبر(ص)شکایت خواهم کرد حق دختر
بچه 18ساله من این نبود که اول صیغه اش کنند و بعدبردارش...
صادق انقلاب سرش را پایین انداخت و گفت:قبر هرکسی منفرد است
موقع جدا شدن در حرم هم به بنده فرمودند:داروسازی رشته تحصیلی-
ام هست یعنی که می توانم از همین مسکن های داروخانه موادمخدرناب
در بیاورم وقرص روان گردان بسازم .حالا اصلا باعقل جور درمی آید که
اینجانب قاچاقچی موادباشم آن هم ازایران به آلمان؟ اندر هواپیمای مسافری
وداخل چمدان شخصی!کارشناس دولت آلمان در آن ماجرا به من گفت:
بابا توکه آدم رده بالای حکومتی جای این طلا و...می آوردی نکند همه اینها
را واسه مصرف شخصی کش رفتی مگرتو چقدر می کشی یا ساقی نداری؟
سیاست همین است آن دخترک را یک جورکشتند مرا هم مدل دیگر
اعتباربه باد دادند. روی ما چند نفرخیلی حساس بودند:مهندس بازرگان
دکتر ابراهیم یزدی قطب زاده و مخلص چون با جریان چپ فاصله داشتیم...
روحش شاد
#امیر-بی-گزند
نسبت دور اینجانب ازطریق ابوی مرحوم ام(محمدعلی) با خاندان آیت الله -
سیدشهاب الدین مرعشی نجفی(ره)هم زنده یاد مهندس مهدی بازرگان
سبب علاقه وتوجه شادروان دکترابراهیم یزدی به بنده شده بود.
(عکس فوق متن اسفند ماه1384ش.منزل دکتر یزدی)روحش شاد
پسر مهدی با بدان بنشست بازرگان بودنش گم شد
آقای عبدالعلی بازرگان بله چنانکه فرموده اید اعراب
جاهلی به وجود اقدس و اعظم الله متعال براساس نص
صریح کلام وحی واپسین اعتقادداشته و تنها بتان لات
وحبل را شفیع و واسطه این قصه می شمردند اما
مترادف دانستن آن ماجرا با بحث شیرین ولایت ائمه
طاهرین(علیهم السلام) و زیرمجموعه این دست چون
ضریح مطهر ایشان و.. ان قلت ناهمگنی است که از
حلقوم جنابت وآن جاهل استادنما علی شریعتی که
کعبه امال حضرت عالی باشدبرمی آید.
ومگر چیست بت جز خمیرمایه اصلی خاک وسنگ
اماچه داشت روح رسیده از ودود و تکه تکه جان
آن چهارده تن پاک و هرچه بدیشان حقیقتا منسوب
است ولو قالی حرم جز خدا و فلش سانی به سوی او
آری آبکی ومع الفارق تراز این تشبیه مگردرعالم
هم می شود
با این اوصاف حضرت مستطاب انگارفقط فرزند فیزیکی
آن نازنین پدر تشریف داری که حتی فقیه عالیقدر
وکتومی(دیرواکنش وغیرسطحی) چون حاج شیخ الاستاد-
حسینعلی منتظری(ره) در رسای وی بارها لب به سخن گشود
اللهم احشرهومع مزینانی و احشرنامع ابانا تبریزی
و جمیع مومنین و المومنات فی مشارق ومغارب الارض
هر چند گفتمان موسوم به نواندیشی دینی(چنین عنوانی را فی نفسه غلط و
پرادوکس می دانم چه آیین اصلا جدید و قدیم ندارد) را به دو روایت شادروان-
مهندس مهدی بازرگان و علی شریعتی تقسیم می نمایند اما نحله ای در این میانه
نادید گرفته شده و بر چپ مذهبی جمع زده می شود که تفاوت های بنیادی با
قرائت امثال مجاهدین خلق و...دارد.
یعنی همان نگرش آیت الله سیدمحمود طالقانی(ره) و یار دیرینش زنده یاد
مهندس عزت الله سحابی
نویسنده کتاب اسلام و مالکیت در عین عدم رد مفهوم کلی مبارزه با تضاد طبقاتی
به عصرغیبت منجی(عج)کاملا واقف است: نسخه مارکس جهت درمان چنان بیماری
عجولانه بوده چنانکه بعد از فقد مولف آن شاهدبودیم با فروپاشی اتحاد جمایر
شوروی پوکی ایدئولوژی مذکور مشهودگردید.
اشراف آقای طالقانی در قامت یک مجتهد حداقل با اشل و چهار چوب حوزوی اش
پر واضح نمی توانست که سبب گردد با وجود جو قالب گفتمان چپ تمایل بیش از
اندازه شرعی بدان توسط وی صورت گیرد.
مهندس بازرگان اما سرمایه داران اصیل و غیر امپریالیست هر جامعه ای را
به سان درختی سر سبز می دیدکه طبقه فرو دست از سایه و میوه آن بهرمند
شوند و لذا تبر برداشتن بر قامت چنانی را به هر بهانه توجیح و تفسیر رضا
نمی داد.اصلا در شکل عصر ظهورهم مبتنی بر پندار او بزرگترین سرمایه دار
مثبت یعنی امام دوازدهم(عج)با حضورخود دیگر ابشار بشر را برسرخان فهم
والا و شعور دل انگیزخویش خواهد نشاند.
لذا در افکارطالقانی و بازرگان نیز استادمحمد رضاشجریان عکس شریعتی و
مجاهدین خلق درگیری چندانی با فقیهان سنتی که ازمشهورترین کتب
آنها چون مکاسب پای بندی به اصل مالکیت خصوصی مشهوداست رویت
نمی شودو نقد ایشان نیز بر فقه جنبه ساختار شکن و محتوایی ندارد بلکه
اصلاحاتی جامع و تناسب بخشی با دوره حاضر و قرن بیستم ملاک بوده.
چنانکه اندر مورد لیبرال دموکراسی رایج بر مغرب زمین نیز به رویه مشابه
همان یعنی رفورم و بازسازی عودت می دهند
(رضوان الله علیهم اجمعین)
سه نامه منتسب به مرحوم آیت الله سید روح الله خمینی در دسترس وجود
دارد که شبهه هایی تقریبا مشابه به محتوا و ساختار آن وارداست.
یکی درباره انتقاد تند او از حزب نهضت آزادی ایران و تمایل به حذف سیاسی
ایشان از قاموس جمهوری اسلامی که بنیانگذار اش بوده هم قائم مقام اش.
بعدی نامه ای که از کانال مرحوم آیت الله ابراهیم امینی تایید و نشریافته
و مطابق آن آقای خمینی تا دم مرگ باورداشته: رهبری سیاسی در جمهوری
اسلامی بایدکه مجتهدجامع الشرایط باشد.نکته ای که با روند اصلاحی در
قانون اساسی کشورهمخوانی ندارد...
حالا جالب اینجا است: افراطیون دست راستی جهت نفی و رد نامه سوم و
ساقط نمودن آن از حیز انتفاع به مواردی دست می آزند که ملی مذهبیون
و یاران جناب منتظری(ره) از مشابه اش بهر نامه موسوم به ترد نهضت آزادی
و عزل نفردومی وقت نظام مدد می گیرند.
اما این جریان چنین رویه ای را تنها شامل آنچه می داند که مخل کنش او
است نه آنکه موافق امیال اش است
بیشماراز پارادوکس ها و کنش هایی چنین آدم منصف را بی اختیاربدین
نکته می رساند که با فرض گرفتن صحت نامه تند جناب خمینی خطاب به
همراهان مرحوم مهندس مهدی بازرگان یا زنده یاد آیت الله حسینعلی منتظری
اگرایشان هم اکنون حی بود و حضورداشت آیا رفتاری به مراتب ستیزه جویانه تر
با این جماعت خود پسند موسوم به اصولگرا نمی ورزید؟مثلا نهضت آزادی یا حاج-
شیخ حسینعلی کمی پایشان را ازمعیارهای بنیانگذار انقلاب کج گذاشتند و آن
حرف ها را شنید و مگرنه اینکه چنین رفتارها مشابه نمونه های ذکرشده است!؟
چاه مکن بهرکسی اول خودت بعدا کسی
کشوری مثل امریکا روی تجارت اسلحه به دیگر ممالک عالم حساب
ویژه ای باز کرده است.منتها با این تبصره که هماره سلاح از جنس
مدرن و پیشرفته تر را برای خود نگاه داشته و فقط پس مانده های
عملا غیر کاربردی و جاگیرش به ایشان می دهد.
این چنین وضعیتی حتی درباره متحدی چون ریاست جمهوری اوکراین
درگاه نبرد با روسیه و حکومت ولاد یمیرپوتین به سال1402ش به
جریان است و گوش شنوایی عملا نه در کاخ سفید و نه ناتو جهت درخواست
دریافت هواپیماهای پیشرفته جنگی از جانب زلنسکی نیست...
دست راست قدرت جمهوری اسلامی اما پدر فکری جنبش اصلاح طلب
یعنی مرحوم مهندس مهدی بازرگان را متهم به آلت دستی و نوکری امریکا
و غرب می کند و آن را نماد ضعف شخصیت او شمرده .اما اگر راستی چنین
بود باید وی خیلی بیشتر از آمریکا اسلحه می خیرد نه اینکه دست رد به
سینه آنها زده حتی از دریافت مرسولات نظامی سابقا توافق شده دوره
محمدرضا پهلوی شانه خالی می کرد.
راست اش پروژه هسته ای ایران از دوره پهلوی دوم کلیدخورد و اگر دولت
بازرگان ریگی به کفش داشت یعنی فکر قدرت ملی نمی کردچرا همچون و
موازی چند هواپیما و قایق جنگی تجهیزات هسته ای موجود را نثار آمریکا نکرد!؟
و مگرنه اینکه بسیاری اسباب آن هم از ایالات متحده رسیده بودند؟
جریان هواپیماهای اف 14 و16بیشتر یک اتوآبکی برای تخریب دولت موقت
است توسط طیف های چپگرا که بی تعارف استاد جنگ روانی نه در مقابل
دشمنان بلکه بهر ذهن عوام جوامع و خوردن آن از برای تجدید قوای نامشروع
خود هستند...
نگرفتن اف 16 تنهاخطای موردی و کاربردی دولت بازرگان بود و زیرسوال
بردن کلی آن بدین بهانه و ندید جنبه مثبت چون درآوردن قدرت و دست به
سرنمودن شاپوربختیاربه سود انقلاب ملت همینطور طرح های اولیه عمرانی
با وجودآن مقطع کوتاه زمامداری ناروآ است
حقیقت امر تنها افراد با سابقه طولانی سیاسی بین انقلابیون همین مهندس
فقید و دو یار دیرنش طالقانی و سحابی (روحشان شاد)بودند. زحمت زیادی
جهت بر پای انقلاب اسلامی کشید هشدار های سازنده و متینی هم از برای سلامت
وضع آینده آن داد.تذکراتی هماره تازه که با کمی عنایت به مفاد آن نسیم بهروزی
دنیا و سعادت آخرت همزمان به روی خاک و خلق این میهن عزیز می وزد.
رحمت الله علیه
دولت موقت انقلاب اسلامی همچنانکه از نامش پیدا است و قبل تشکیل نظام
جدید و با فروپاشی سیستم سیاسی پهلوی دوم سر کارآمد اعتبار چندانی در
برقراری رابطه پایدار با ابرقدرتی چون امریکا نداشت و حتی اگر مرحوم بازرگان
قلبا به چنین چیزی تمایل داشت عقل سلیم انسان والایی چون او خوب شیر
فهم اش می کرد که:راه چندین ساله ای چنین را یک شبه نمی توان رفت.
منتها وی (ره) به وظیفه ذاتی اش مطابق شهرت امانت داری عمل کرد!؟ یعنی
سعی نمود ریل گذاری اولیه چنان رابطه ای را در دیدار با آقای برژنسکی انجام
دهد حال اگرحتی باورداشته باشیم این کار غلط و ضعیف ضد منافع ملی بوده
باز دو تبصره و راه در رو را باید در نظرگرفت:اولا موقت و کم تاثیر بودن ایشان
ثانیا حتی عملی نشدن آن رویاها در پی ماجرای اشغال سفارت.
اگر به مفاد قرار داد1981الجزایر فی ما بین ایران و ایالات متحده دقت شود
به چیزهای رضایت داده شده که دست کمی از مسئله رد هواپیماهای جنگنده
و...ندارد.منتها به مصلحت چپگرایان ایدئولوژیک مذهبی هست که در هنگام
عقد آن اکثرا مسئول سیاسی ایران بودند روی این بخش قصه اصطلاحا خاک
ریخته آن را بپوشانند اما نقد کنش دولت موقتی را که بین خود نیز اختلاف
نظرداشتند در نزد عوام جار زنند جهت توجیه و شیرین جا زدن پندارهایشان.
ضمنا دژبان مقدمی که بعنوان موچ گیر عوامل دولت موقت در ماجرای هواپیما-
های جنگده معرفی می شود فرد جاه طلبی بود که بیشمارحرف و نقطه نظر ناپخته
را هم نثار ایشان از سرقدرت طلبی صرف و شخصیت کوتاهش می نمود اما مصلحت
حضرات چپگرا است که همین یکی را ازهزاران او ببیند در بوق کنند و بس...